گروهک تروریستی پژاک در فرآیند پروژه عملیات روانی خود، کاربست تلفیقی تکنیکها برای ارتقای سطح اثرگذاری در دو مورد فرزاد کمانگر و زینب جلالیان را مدنظر قرار داده است؛ که به مهم ترین آن متناسب با تعدد استفاده و قابلیت اثرگذاری در جامعه هدف آن اشاره میکنیم.
برجسته سازی را فرآیندی میدانند که از طریق آن رسانه های همگانی اهمیت نسبی موضوع و تإثیر گوناگون را به مخاطب منتقل می کنند.بسیاری از محققان بر این باورند که یک یا چند رسانه زمانی میتوانند یک موضوع را برجسته ساخته و به عنوان اولویت اصلی مردم معرفی کنند که موارد زیر را در آن رعایت کنند: ۱ -یافتن موضوع، ۲ -قالبدار کردن موضوع گزینش شده، ۳ -پوشش فراگیر، ۴ -نامگذاری ویژه، ۵ – استفاده از کد اسمی، ۶ -شتاب بخشیدن به موضوع از طریق افراد معروف و مقبول
۱٫ یافتن موضوع: الف) اعدام یک شاعر، معلم و حامی محیط زیست (فرزاد کمانگر) ب) خطر مرگ یک زن جوان و فعال مدنی کرد (زینب جلالیان)
۲٫قالبدار کردن موضوع گزینش شده: موضوع به ظاهر قومی و اجتماعی نشان داده می شود ،اما ماهیت و هدف آن امنیت ملی است.
۳ .پوشش فراگیر: در این قسمت از ابزارهایی نظیر شبکه های اجتماعی و کانال های ماهواره ای بسیار استفاده می شود تا بر افکار عمومی تأثیر گذارد.
۴ .نام گذاری ویژه: این روند با نام های بسیاری یاد می شود مانند: اعدام معلمان، مرگ شاعر جوان، در سوگ زن کرد و..
۵ .استفاده از کد اسمی : استمرار ظلم به قوم کرد، اهل سنت و زنان.
۶ . شتاب بخشیدن به موضوع از طریق افراد محبوب و مشهور : اعتراض مجامع حقوق بشری نسبت به حکم قضایی این دو نفر.
مظلومیت : یکی از مؤثرترین فنون در تحریک به خصومت علیه دشمن، استفاده از داستان هایی با مضمون قساوت و بی رحمی حریف است. کارشناسان عملیات روانی با ترسیم چهره دردناک قربانیان، خشم و غضب مردم خود و احساس همدردی آنان با قربانیان را بر می انگیزند. در جریان جنگ دوم جهانی، متحدین با انتشار گسترده این داستان که سربازان آلمانی در بلژیک، دستان کودکان را قطع می کردند، در برانگیختن دشمنی بر ضد آلمان ها، بسیار موفق بودند.پژاک در کاربست عملیات روانی به کمک رسانه های غربی با تکنیک مظلوم نمایی او را «معلم» و «شاعر» معرفی کردند که با برجسته سازی این دو مولفه امکان اقدامات تروریستی از وی دور از انتظار است. در همین راستا نامه های ادعای تحت عنوان های مانند «نامه فرزاد کمانگر به معشوقه اش» و نامه های برای مردم کرد با نثری ادبی منتشر شد. رسانه های ضد انقلاب با کاربست مظلوم نمایی در قبال بیماری چشمی وی که در دوران حضورش در پژاک ایجاد شده بود؛ خواهان آزادی وی شدند و او را یک فعال اجتماعی در حوزه زنان معرفی می کردند در صورتی که بدون بررسی حضور وی در عملیات های تروریستی؛ تصاویر وی با لباس فرم و اسحله اعضای پژاک حاکی از عدم فعالیت وی در عرصه اجتماعی است. کارشناسان عملیات روانی با ترسیم چهرۀ درد و سختی کشیده قربانیان بیرحمی ها، خشم و غضب مردم خودی و احساس همدردی با قربانیان را برمی انگیزند. در این روش کارشناسان عملیات روانی با ارائه پیام ها و اطلاعاتی خاص احساسات مخاطبان را در جهت تحقق اهداف مورد نظر تحریک می کنند. در این موضوع مفاهیمی نظیر بازجویی، اعدام، نقض حقوق زنان، تبعیض قومی و نژادی، زندان، دستگیری های متعدد، بی قانونی و… مواردی هستند که هر کدام به نوعی می توانند احساس خشم و همدردی شنوندگان را برانگیزد.
در فرآیند عملیات روانی پژاک، در هر دو مورد با برجسته سازی قومیت کرد خواهان اثرگذاری بر اکراد داخل کشور بودند. به طور اختصاصی پیرامون فرزاد کمانگر با برجسته سازی اشعار وی به تحریک جامعه ادبی پرداخته شد به نحوی که سیمین بهبهانی، در اعتراض به اعدام ۵ نفر شعری سرود که با این بیت آغاز می شود: بگو چگونه بنویسم یکی نه پنج تن بودند/ نه پنج، بلکه پنجاهان به خاطرات من بودند و یداله رؤیایی نیز شعری به نام «چهره یعنی نکش!» سرود و این بار احساسی پیرامون این تروریست برای تحرک افزایش یافت. تکنیک عملیات روانی پیرامون مورد زینب جلالیان با تهدید به تجاوز و آزمایش بکارت و قرار دادن این موضوع با غیرت قوم کرد اوج گرفت و سپس بیماری ناخنک چشم تمرکز اصلی قرار گرفت.
استفاده از عاطفه گیرندگان پیام
در این روش تلاش می شود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند. کلماتی نظیر تبعیض، ظلم به زنان، فشار بر کودکان، شکنجه، بازجویی، توطئه، خفقان، نسل سوزی، دولت ستیزی، قانون ستیزی، فجایع بشری می تواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید. تمرکز بر زنان و کودکان بر کارآمدی این روش می افزاید. به نحوی که شاهد آن هستیم که رسانه ها از وضعیت نامناسب کودکان و یا بازنمایی زنان به عنوان افرادی زجرکشیده استفاده می کنند و ضریب دستیابی به اهداف با هیجان آفرینی ارتقا پیدا می کند. از سوی دیگر رسانه ها از عاطفه غریزی گیرندگان پیام استفاده میکنند. گیرندگان پیام در مقابل یکسری مسائل مشترک با هم دارای «همبستگی های عاطفی» هستند. مباحث مشترکی نظیر دین، نژاد، سرزمین، ملیت، جنسیت، محیط اجتماعی، رنگ پوست، مباحث مشترک قارهای و مباحث انسان دوستی از جمله این مباحث است که در خیلی از خبرها هدف قرار می گیرند و سعی می شود به نوعی در خبرها روی یکی از این همبستگی ها تاکید شود. تمرکز بر رخدادهای ناسیونالیستی قدرت به کارگیری آن را افزایش میدهد.جریان رسانه های معارض با بهره گیری از عملیات روانی وی را سوژه ای برای فشار حقوق بشری به کشور انتخاب کردند. در همین راستا رادیو فردا با کاربست تاکتیک «استفاده از عاطفه گیرندگان پیام» از واژگان «زن جوان» و «نابینا» استفاده کردند و اینگونه در رادیو فردا خبرنویسی صورت گرفت: «یک چشمش را از دست داده و این تنها دریچه ی نگاهی که به جهان دارد هم هر روز کمسوتر می شود. چشم دومش را هم دارد از دست می دهد. نامش زینب است؛ زینب جلالیان، متولد ۱۳۶۱ . زن جوانی که از هفت سال پیش در زندان کرمانشاه است.
نتیجه گیری
گروهک تروریستی پژاک در زمینه مباحث فرهنگی-اجتماعی این گروه بـا قـرار دادن اندیشه های لیبرالی به نفی بسیاری از عقاید فرهنگی و اجتماعی گذشته در مناطق کـردنشین مـی پردازد. این گروه با نفی بنیان های خانواده سـبب سـست شـدن بنیان خانواده می شود. ترویج اندیشه های چپ گرایانه سـوسیال-دمـوکرات میان جوانان و دانشجویان،از فعالیت های اجتماعی دیگر پژاک است.این اندیشه ها با القای ظلم بـه طـبقات پایین جامعه و گروه های قومی مـیان جـوانان،آنها را عـلیه حـکومت بـسیج می کند. در عقاید مذهبی و سنت های اجتماعی هـمواره از فـعالیتهای مهم این گروه بوده است.این گروهک،مذهب را عامل عقب ماندگی و دین را ابـزاری بـرای ظلم و سلطه بر طبقه مستضعف مـی داند.از اینرو،رهایی از اندیشه های دیـنی و مـذهبی را سرآغاز رهایی از ظلم و سلطه قـلمداد مـی کند.این جریان فکری در هم آمیزی دین و سیاست را نوعی بدعت می شمارد و آن را به شدت نفی و مـحکوم مـی کند. در کنار اقدامات نظامی گروهک تروریستی پژاک هم سو با کشورهای غربی خواهان فشار حقوق بشری بر جمهوری اسلامی ایران است؛ متناسب با همین راهبرد گروهک های تروریستی پژاک، عملیات روانی خود را در دو مورد فرزاد کمانگر و زینب جلالیان با کاربست تاکنیک هایی مانند برجسته سازی و بزرگ نمایی، مظلومیت، تحریک و استفاده از عاطفه گیرندگان پیام برای سه سطح از جامعه هدف، اکراد برای تحریک به پیوستن و اقدامات تخریبی، ایرانیان برای مظلوم نمایی و کاهش تنفر از آنان و جهان برای اهرم حقوق بشری صورت داد.
ضروری است مدیریت رسانه ای و عملیات روانی مناسبی برای مقابله با جنبه های روانی این پدیده نیز مورد توجه مسئولان قرار گیرد و به موازات نابودی اصل و ریشه تروریست های پژاک، تبعات روانی آن نیز از اذهان عمومی به ویژه در منطقه کردستان زدوده شود.