یکی از اهالی روستاهای مرزی در خصوص کودکان ربوده شده در روستاهای مرزی کشور توضیح می دهد.
به گزارش انجمن بی تاوان، این هموطن روایت میکند که چگونه پژاک به نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ سال روستاهای مرزی به چشم طعمههایی برای جذب نگاه میکند.
او میگوید عوامل این گروه با نوجوانانی در این سن در فرصتهای مناسب گفتگو میکنند و اتفاقاً تبحر کافی و زبان چربی برای فریب آنها دارند. فریب عوامل پژاک به این صورت است که به بچههای روستا وعدههایی در خصوص زندگی خوب و راحت داده و برخی هیجانات این کودکان از جمله کار با اسلحه را تحریک میکنند. همین مسائل هم سبب میشود تا این کودکان به راحتی فریب خورده و با یک تصمیم احساسی راهی قندیل شوند.
او میگوید که اگر پژاک برای عضوگیری دلیل و برهان قابل قبولی داشت، چرا برای جذب خود او یا افرادی با سن و سال بالاتر اقدام نمیکند. او معتقد است که پژاکیها از مخالفت مردم با خود مطلعند و همین سبب میشود که عضوگیریهای خود را صرفاً از طریق فریب کودکان بیاطلاع انجام میدهند.
به روایت این هموطن گروههای کوچک متشکل از دوستان هم سن، طعمههای بهتری برای پژاک هستند، زیرا که با فریب یک یا دو نفر از آنها میتوان بقیه کودکان را نیز همراه کرد و به راه بیبازگشت قندیل فرستاد.
وی معتقد است که پیوستن این کودکان به پژاک حاصل شستشوی ذهنی و فریب آنهاست که در نهایت به تباه شدن آینده کودکان منجر میشود. کودکانی که به پژاک می روند مجبورند مانند حیوانات در سختترین شرایط در کوه زندگی کند. خانواده هایشان باید هر روز منتظر خبر مرگ فرزندانشان باشند و حتی ممکن است مرگ آن ها اتفاق افتاده باشد و مانند بسیاری دیگر از اعضایی که کشته شدهاند و هیچگاه مرگ آنها به خانوادهشان اعلام نشود. حضور پنهان این گروههای مسلح در جدار مرزی و ورود دزدانه آنها به کشور، امنیت منطقه را از بین برده و همین مسئله مانع سرمایهگذاری و در نهایت سبب بیکاری و لطمات اقتصادی به مردم منطقه شده است. پژاک برای جلوگیری از فرار اعضایش برخوردهای خشنی با کسانی دارد که سعی در فرار دارند، پژاک این افراد را به تقل میرساند تا وحشت از کشته شدن مانع اقدام به فرار دیگران شود. کسانی هم که تاکنون موفق به فرار شدهاند، سالها بعد از فرار نتوانستهاند به شرایط عادی زندگی بازگردند و افسردگی و لطمات روحی و روانی حضور در قندیل سالهای سال و گاهی تا پایان عمر با این کودکان باقی میماند.