۳ دی ۱۴۰۳

پژاک فرقه‌‌ای تروریست یا جنبشی آزادی بخش؟

  • ۲۸ شهریور ۱۴۰۱
  • ۴۴۰ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان : ما در صحبت هایمان ادعا نمودیم که پژاک فرقه ای تروریست است و به هیچ عنوان قائل بر آزادی بخش بودن اقدامات این فرقه نداریم، چراکه جنبش های آزادی بخش دارای ویژگی ها و مولفه های مشخصی می باشند که در چارچوب فکری و فعالیت این فرقه تروریستی نمی گنجد. بر این اساس، برای تبیین و اثبات فرقه بودن پژاک، تصمیم گرفتیم به عنوان اولین مطلب منتشره در وبلاگ، به تعریف فرقه و تشریح خصوصیات و ویژگی آن ها بپردازیم، که عینا در خصوص پژاک صدق می کند و بهترین کسانیکه می توانند در این خصوص قضاوت کنند افرادی هستند که عضو پژاک بوده و با آن زندگی کرده اند، لازم به توضیح است که مطالب علمی مورد اشاره از کتاب “فرقه در میان ما” نوشته مارگارت تالر سینگر اقتباس شده است.

فرقه چیست: فرقه در لغت به معنای گروه یا سازمانی است که اعضای آن مانند هر انجمن یا حزبی اهداف خاصی را دنبال می نمایند، اما چیزی که فرقه را از سایر تشکل ها متمایز می سازد عملکرد خاص و مناسبات درونی آن است. فرقه ها اعضا و هواداران خود را توسط کارهای برنامه ریزی شده ذهنی، یا روند بازسازی فکری استثمار و تحت نفوذ و کنترل کامل در می آورند.

روابط فرقه ای، روابطی است که فردی آگاهانه افراد دیگر را با استفاده از روش های خاص وادار می کند تا بطور کامل در خصوص همه تصمیمات مهم زندگی خود به او وابسته باشند و به پیروان عقیدتی خود اینگونه القاء می نماید که رهبر فرقه دارای استعداد و نبوغ یا دانش ویژه ای است.

مهمترین مسئله ای که در خصوص فرقه ها باید بدانیم اینست که برای فهم فرقه ها باید ساختار و عمکرد آن ها را شناخت و مطالعه کرد نه اعتقادات آن ها را.

فرقه ها از سه فاکتور اصلی تشکیل می شود:

۱٫سرمنشاء یا رهبر.(رهبران فرقه ها افرادی خود انتصابی و تحمیل گر هستند که خود را دارای ماموریتی خاص یا دارای ویژگی خاص معرفی می نمایند، تکریم و ستایش در فرقه ها مخصوص رهبر است و در فرقه ها رهبر درستی مطلق است و هرچه او بگوید صحیح است. این مسئله کاملا و به عینه در پژاک وجود دارد که اوجالان خود را مامور به آزادی کردها و کردستان دانسته و او تنها مظهر قابل ستایش در بین اعضاء و هواداران می باشد. در خصوص درستی مطلق بودن رهبر فرقه، باید گفت در پژاک هیچکس حق اظهار مخالفت با نظر اوجالان را ندارد حتی اگر به یقین بداند که او اشتباه می گوید)

۲٫روابط بین رهبر و اعضاء.(فرقه ها در روابط درونی ساختار تشکیلاتی خودکامه دارند، خود را نوآور و منحصر به فرد می دانند و مهمتر از همه از اعضاء می خواهند سیستم اخلاقی دوگانه ای داشته باشند بدین شکل که در گروه راستگو باشند و جزیی ترین مسائل خود را در فرقه عنوان نمایند ولی در مقابل تشویق می شوند در بیرون افراد را فریب داده و جذب گروه نمایند، از نظر آن ها هدف وسیله را توجیه می کند)

۳٫برنامه های هماهنگ شده برای مجاب سازی یا بازسازی ذهنی.(فرقه ها طی پروسه های متعدد و مداوم از جمله آموزش های دائمی، شکل ذهنی افراد را ساخته و یا بازسازی می نمایند)

تفاوت فرقه ها با گروه های معمولی در چیست:

۱٫فرقه ها توسط رهبران کاریزماتیک تاسیس و هدایت می شوند، گروه های معمولی سعی در حداقل رساندن ساختار تشکیلاتی و قدرت طلبی افراد دارند.

۲٫فرقه ها دارای نوعی کلام آشکار به شکل کتاب، مانیفست یا دکترین هستند اما گروه های معمولی تشویق به تعهد عمومی نسبت به صلح و آزادی می کند.

۳٫فرقه ها در روابط درونی خود مرزهای غیرقابل عبور ترسیم نموده و اعضای خود را به طرق مختلف کنترل می نمایند و به افرادی که از فرقه جدا می شوند تحت عناوین بریده، مزدور و خائن یاد می کنند، اما گروه های معمولی مرز غیر قابل عبور نداشته و اعضاء در صورت عدم تمایل به ادامه فعالیت از آن جدا می شوند.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *