انجمن بی تاوان: رهبران فرقه ها ادعا می کنند که سنت شکنی کرده، چیزی بدیع ارائه نموده، و تنها سیستم موقفقیت آمیز را برای تغییراتی که مشکلات زندگی یا ضعفها و نارساییهای جهان را حل میکند، بوجود آوردهاند. این مدعی هستند که دارای دانش و قدرت فوق العاده و مأموریت خاصی در زندگی هستند و در نهایت اعضاء فرقه و دیگران را مجبور میکنند که محوریت و رهبریت بلامنازع او را بپذیرید.
اوجالان یکی از این قبیل رهبران است که خطاب به دیگر اعضاء پ. ک.ک عنوان میکند که: …تصور میکنم شما هنوز متوجه نیستید که با اتکاء بر من به زندگی ادامه میدهید. واقعبین و زرنگ باشید. باتشکیل گروههای کوچک فقط خود را از میان میبرید. تنها در صورتی که خلق، دوستان و دشمنان پیروزیتان را ارج نهند میتوانید به امکان رهبریت دست یابید. به غیرازاین چارچوب، حرکت کردن در مسیر فساد است. اگر در مراحل تاریخی موقفیت کسب نکنید نباید از رهبریت صحبت کنید. ((اوجالان عبدالله،دفاع از یک خلق، زمستان ۱۳۸۴، ص ۴۵۳)))
…شیوه رهبری من هرگز مبتنی بر تحمیل نیست. از اعتقاد و حکمتی عظیم تغذیه میشود. اگر کسی دارای چنین قدرتی نباشد باید دوری گزیند. افرادی که عصر ما آنهارابیمار نموده است، نمی توانند به این شیوه رهبری بپیوندند. اگر هم بپیوندند نتیجهای به دست نخواهند آورد. ریشه گروهبنذدیهای اخیر نیز در عدم درک و نپیوستن به بازتعریفی که از همان آغاز در خصوص رهبری ارائه نموده ام قرار دارد. اگر به ما توجه و احترام نشان می دهند و واقعاً برای حرکت مشترک بر اساس خط ایدئولوژیک، سیاسی و سازمانی از ادعا، عزم و عمل لازم برخوردار هستند، باید آنها به من بپیوندند نه من به آنان. زندگی یا مرگ جسمانی من تعیین کننده نیست. معنا، اراده و اخلاقی که بدان دست یافتهام تعیین کننده هستند و البته این تنها من نیستم بلکه آنچه که در من به زبان میآید تمامی کیهان است، انسانیت موجود و حقیقت اجتماعی ما است. نوسازی دمکراتیک، آزادانه و مساوات طلبانه خلقمان با تکیه بر آنهاست. ((دفاع از یک خلق ص ۴۵۸)))
تاکید بیش از حد اوجالان بر واژه من و گفتمان حاکم بر تفکر اوجالان شباهت بیاندازهای به ادبیات مسعود رجوی سرکرده گروهک منافقین دارد. و این بیانگر آن است که فرقهها در اغلب مواقع از یک الگو استفاده می کنند.