رویکردهای گروههای تروریستی برای رسیدن به اهداف سیاسی و راهبردی خود متفاوت و متنوع است.
از این رهگذر این گروهها از تاکتیکهای متنوعی نیز بهره میگیرند. یکی از این تاکتیکها بهرهگیری از احساسات زنان و دختران جامعه با استفاده از شعارهای رنگ و لعابدار است که صرفاً استفاده ابزاری از زنان و دختران جهت رسیدن به اهداف و اغراض گروه ملاک است و درعمل خلاف شعارهای اعلامی خود دست به اقداماتی میزنند که نهتنها حقوق زنان و دختران را پوشش نمیدهد بلکه برعکس خود این گروهها را به بزرگترین ناقضان حقوق زنان تبدیل کرده است.
متأسفانه امروزه در عصر ارتباطات نیز مجدداً شاهد جولان چنین اقدامات ضد شعاری هستیم که میتوان این شعار را محقق سازد زنان قربانیان مستقیم و غیرمستقیم فریب خورده این اقدامات و اهداف تروریستی هستند هرچند که این گروهها فرقه اند و به هیچ از نمایندگی قومیت خاصی را ندارند.
منطقه خاورمیانه به دلیل تنوع قومی و موقعیت ویژهای سوقالجیشی که دارد همواره محملی جهت اتفاقات خاص در جهان معاصر بوده است. یکی از مسائلی که همواره در این منطقه در چند سال اخیر بیشتر نمود پیدا کرده است بحث تنوع گروه های تروریستی است که در این منطقه وجود دارد که هر یک بر اساس مشرب خاصی رویکردها و اقدامات خود را توجیه میکنند که در ادامه بحث اشاره مختصری بدان خواهد شد.
علی ایحال در بازگشت به بحث اصلی باید گفت برخی از گروههای قومیت گرا هستند که در لوای شعارهای زیبنده ناسیونالیستی رویکردها و اقدامات تروریستی را در دستور کار خود قرار دادهاند که در عمل کاملاً مخالف حداقل آزادیهای حقوق بشری است که در قوانین مدون بینالمللی به رسمیت شناخته شده است.
ازجمله میتوان به رویکردهای گروه تروریستی پ ک ک و دیگر منشعبات آن اشاره کرد که برای اعضای خود کمترین حقوق انسانی را قائل می شود. یکی از این مسائل مربوط به حقوق زنان عضو این گروهها است که علیرغم شعارهایی که برای جذب زنان و دختران جوان در جهت جذب شدن بدین تشکیلات ارائه دادهاند ولی در عمل تفاوت بسیار زیادی با شعارها دارد.
در این مقاله سعی خواهد شد بدین سوال راهبردی پاسخ دهیم که تضارب آرا از اندیشه تا عمل در گروه های تروریستی پ ک ک و و مشی و ابعاد آن چگونه قابل تجزیه و تحلیل است؟
در این وادی سعی خواهد شد براساس مدارک و مستندات و واقعیتهای موجود بدین سوال پاسخ منطقی مستدل و مستند علمی بدهیم.
نقض حقوق زنان در این تشکیلات بر اساس رویکردهای حقوق بینالمللی و کنوانسیونهای مربوطه در این زمینه مورد سنجش و بررسی قرار میگیرد.
بدون تردید یکی از مهمترین دغدغههای جهان معاصر در مقوله امنیت پایدار که منجر به صلح فراگیر گردد مسئله گروههای تروریستی و خشونتها و افراطیگریها آنهاست.
این گروه ها هر یک بنا به مشرب فکری تعریفشده که دارند مرتکب میشوند و باعث می شوند صلح پایدار جهانی به مخاطره افتاد هرچند که در این خصوص قوانین بینالمللی و کنوانسیونهایی در سطح بینالمللی وجود دارد که این دسته از اقدامات را بعضاً جرمانگاری کرده است ولی به علت برتری محسوس منافع سیاسی دولتها در مدل وستفالیایی آن که به ادبیات دیگر همان برتری سیاست بر حقوق است فاقد ضمانت اجرایی لازم برای حفظ نظم عمومی نظام بینالمللی و ابعاد مختلف آن همانند امنیت منطقه و امثالهم است.
آنچه محرز و مسلم است مشرب فکری و ایدئولوژیکی که این گروههای تروریستی در در ذات عملکرد در آنها را نیز مشخص می کند.
بهعنوان مثال برخی از مواقع در تقسیمبندی گروههای تروریستی برخی از آنها با پرچم دین قد علم میکنند و با این حربه به اقدامات تروریستی بهاصطلاح خودشان مشروعیت می دهند همانند داعش و جبههالنصره و … .
گاهی برخی از گروههای تروریستی خود را نماینده نژاد و فرهنگ خاص معرفی می کنند که برای دولتسازی و بهاصطلاح مصطلح آنها به نمایندگی از یک قوم یا نژاد خاص روی به اقدامات تروریستی می آورد که گروههایی همانند پ.ک.ک و پژاک از این نوع از گروهها می باشند که خود را بهعنوان نماینده خاص مطرح می کنند…
قسمت اول
ادامه دارد…