۲ آذر ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • فرافکنی و دروغ پردازی گروه تروریستی پ.ک.ک و پژاک در خصوص کمپ مخمور

فرافکنی و دروغ پردازی گروه تروریستی پ.ک.ک و پژاک در خصوص کمپ مخمور

  • ۲۸ فروردین ۱۳۹۹
  • ۵۳۲ بازدید
  • ۰

به گزارش انجمن بی تاوان،کمپ های پناهندگان در شمال عراق از جمله مخمور یک منبع بالقوه برای جذب عضو توسط پ.ک.ک است. هزاران کودک فقیر در زندگی بد بهترین اهداف برای این گروه تروریستی هستند. داستان ما در این کمپ آغاز می شود که بیش از ۲۰ هزار آواره دارد. بیشتر آنها از دست داعش از شنگال فرار کرده اند.

یک مسئول اقلیم کردستان در کمپ می گوید:

پ.ک.ک به دلایل سیاسی کودکان را می رباید. آنها را برای جنگ به جاهایی می برد و به کشتن می دهد که مردم نمی دانند چه بر سر کودکانشان آمد.

یک عضو سابق ی.پ.گ. می گوید: وقتی من عضو ی.پ.گ. شدم ۱۱ سال داشتم الان ۱۴ ساله هستم. داعش عمویم، زن عمویم، پسر عموهایم و دختر عموهایم را گرفتند. من برای انتقام عضو شدم. خانواده من هم فقیر بود. ما صبح آموزش نظامی می دیدیم و بعد از ظهر نیز آموزش آشنایی با افکار اوجالان را می دیدیم.

رئیس کمپ می گوید: خیلی از کودکان و خانواده ها قربانی برنامه های پ.ک.ک شده اند. از والدین خود جدا شده اند و سرنوشت آنها نیز نامعلوم است.

دختر عضو سابق پ.ک.ک می گوید: در طول روز اسلحه را به ما می دادند و نحوه کار با آن را به ما یاد می دادند. نشانه هایی می گذاشتند تا هدف قرار دهیم و تمرین کنیم.

وی ادامه می دهد: کودکانی که ربوده شده اند سرنوشت آنها نامعلوم است. والدین آنها همیشه سراغ فرزندان خود را می گیرند اما نمی دانیم آنها را کجا برده اند.

دختر در ادامه می گوید: وقتی در پ.ک.ک بودم همه چیز را در مورد اوجالان به ما می گفتند. افراد بزرگتر و افراد کوچکتر از من نیز وجود داشتند.

هکار محمد می گوید: متاسفانه هیچ سازمانی به این مسئله توجه نکرده و از مردم قربانی حمایت نکرده است.

دختر می گوید: هم دختران و هم زنان متاهل اما عضو شده بایستی قسمت برجسته آلت تناسلی آنها را می بریدند تا به گفته پ.ک.ک در حین جنگ به فکر مسائل جنسی نباشند. یک دختر از من کوچکتر بود می گفت مرا یک بار به استانبول برده تا در آنجا قسمت برجسته آلت تناسلی مرا ببرند من ترسیدم از آنجا فرار کردم. وقتی مریض بودیم نزد دکتر نمی بردند و به زور می گفتند بلند شو و برو نگهبانی بده. بعدا او را کشتند.

مسئول کمپ می گوید: اما علی رغم این بدبختی ها مردم باز هم عضو می شوند. ما هم نمی دانیم چرا. اما راه رفتن آنها خیلی مخفیانه است. پ.ک.ک  برای رسیدن به کودکان و نوجوانان دو راه دارد. یکی اطلاع رسانی یا همان رسانه های آن است. این خیلی تاثیر دارد. از طریق رسانه خیلی چیزها را زیبا نشان می دهند. خیلی اغراق می کنند. با کارهای مخفیانه نیز مردم را فریب می دهند و می برند.

دختر عضو سابق پ.ک.ک می گوید: اعضای پ.ک.ک می گفتند پس از تمام کردن کار شنگال، پیشمرگه ها را نیز بیرون خواهیم کرد و سپس راهی ترکیه خواهیم شد. در آنجا نیز جنگ خواهیم کرد. آنجا نیز دشمن داریم. آنها دشمن مردم هستند. افرادی که از من بزرگتر یا کوچکتر بودند را نیز به قندیل یا سوریه فرستادند. وقتی کودکان را می آوردند و آموزش را شروع می کردند کودکان گریه می کردند. می خواستند نزد پدر و مادر خود برگردند اما به گریه آنها توجه نمی شد و نزد والدینشان نمی فرستادند. ناچار بودند عادت کنند. تحت آموزش افکار اوجالان قرار می گرفتند. گاهی نزد ما می خوابیدند گاهی نزد سران پ.ک.ک. در کمپ آوارگان همه جاسوس داشتند. تلاش می کردند مردم را فریب دهند تا عضو شوند. خیلی زیبا حرف می زدند اما در اصل آدم های خیلی بدی هستند. در ظاهر خوب حرف می زنند اما پشت پرده برایش تله درست می کنند. اکنون که در کمپ هستم از پ.ک.ک بیشتر از داعش می ترسم.

داستان های مشابه داستان این دختر در این کمپ و دیگر جاها در شمال عراق وجود دارند. برای پ.ک.ک این کمپ ها محلی عالی برای فریب کودکان و نوجوانان است. بیشتر آنها در فقر قرار دارند و اکثر آنهایی که عضو می شوند برای همیشه نابود می شوند.

مسئول کمپ می گوید: یونیسف و سازمان امور پناهندگان سازمان ملل در اینجا می دانند مسئله چیست و پرسنل آن نیز اکثرا افراد محلی هستند. می گویند یک مسئله سیاسی است و ما نمی توانیم دخالت کنیم. آنها از این مشکل پ.ک.ک خبر دارند.

مخمور شهری با ترکیب جمعیتی کرد و عرب در شمال عراق است. داعش در سال ۲۰۱۴ وارد آن شد. درست چهار روز پس از گرفتن شنگال. دو روز بعد پ.ک.ک نیز به آنجا رسید و چند سال می گذرد و هنوز هم آنجا مانده است. در وسط بیایان های مخمور یک کمپ پناهندگان تحت اداره سازمان ملل اما عملا تحت کنترل پ.ک.ک وجود دارد. مسئولان سازمان ملل همه جا حضور دارند اما می دانند کنترل در دست پ.ک.ک است.

یک مسئول مخمور می گوید: پ.ک.ک آمد و یک مرز دیگر را با خندق ایجاد نمود. ایست های بازرسی گذاشتند ورودی شهر را در کنترل خود گرفتند. مسیر کوه خاراچوخ را بستند. به عنوان مسئول کمپ دو بار درخواست کردم در این زمینه دیدار کنیم هر دو بار نیز درخواست مرا رد کردند. یعنی من هم بایستی از ایست های بازرسی می گذشتم و عملا با کمپ ارتباط نداشتم.

این مرد در ادامه می گوید پ.ک .ک صدها نفر را در داخل کمپ مخمور از جمله کودکان را تحت آموزش قرار داد. این وضعیت طوری شد که مردم را به صورت گسترده ناچار کردند وارد آموزش نظامی شوند. مردم می آمدند و سراغ دختران و پسران کم سن و سال خود را می گرفتند اما بعدا خودشان می آمدند و می گفتند در بین اعضای پ.ک.ک آنها را دیده اند. از طریق انجمن نظامی مخمور به آنها فشار آوردم اما بخشی از افراد را در کوهستان خاراچوخ آموزش می دادند. کودک، زن، پیر و جوان همه را با تبلیغات شستشوی مغزی فریب دادند که در محاصره دشمن هستید و باید آموزش ببینید یعنی عضو شوید. این سبب می شد تا تصور مردم از زندگی عادی نیز غیرعادی و نسبت به همه غیردوستانه شود.

خبرنگار می گوید: همراه پلیس محلی راهی کمپ مخمور شدیم اما حتی پلیس نیز نمی تواند از ایست های بازرسی پ.ک.ک عبور کند. ما مجاز نبودیم در نزدیکی آن بمانیم فقط چند دقیقه بودیم. این یک کمپ پناهندگان توسط سازمان ملل است اما در محاصره یک گروه تروریستی است که در لیست تروریستی بین المللی قرار دارد و اجازه ورود نمی دهد.

مسئول کمپ می گوید: حتی با مسئولان ارشد سازمان ملل دیدارهایی داشتیم تا عنوان “غیرنظامی بودن را از کمپ بردارند و عنوان “کمپ نظامی” بر آن بگذارند.

به نظر می رسد مسئولان سازمان ملل به مسئولان محلی گفته اند آن یک کمپ نظامی خواهد شد اما عملا آن را نادیده گرفتند.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *