۱۵ آبان ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • اخبار
  • >
  • درخواست اپوزیسیون کردی برای تشکیل کمیته حقیقت یاب در رابطه با طرح تروریستی عبدالله مهتدی

درخواست اپوزیسیون کردی برای تشکیل کمیته حقیقت یاب در رابطه با طرح تروریستی عبدالله مهتدی

  • ۲۳ دی ۱۳۹۷
  • ۴۶۳ بازدید
  • ۰

در چند روز گذشته و پس از افشای طرح تروریستی عبدالله مهتدی توسط شورش خراسانه و جوانمیر مارابی، برای ترور رهبران کمونیست کارگری، اکثریت قریب به اتفاق اپوزیسیون کردی خواستار محاکمه سرکرده تروریستی کومله شدند.

به گزارش انجمن بی تاوان، موج محکومیت های عبدالله مهتدی تروریست کومله همچنان ادامه دارد و اغلب احزاب کمونیستی خواستار تشکیل کمیته حقیقت یاب بیطرف برای رسیدگی به پرونده این جنایتکار تروریست هستند.

جنایتکاری که برای ساکت کردن صدای مخالفان خود به شیوه های قرون وسطایی و عثمانی برای حذف مخالفان خود پناه می برد، فردی که حاضر است براحتی جان عزیز یک انسان، آنهم انسان هایی که در گذشته با او در یک سنگر بوده اند را بگیرد، اما به چه جرمی؟ به جرم انتقاد از سیاستهای عبدالله مهتدی!

منتقدان سرکرده کومله بدون آنکه در دادگاهی محاکمه شده باشند، بدون آنکه توسط یک قاضی عادل و فهیم مجازات شده باشند محکوم به مرگ می شوند، آنهم بدون اینکه قتلی مرتکب شده باشند، بدون آنکه فساد اقتصادی گسترده مرتکب شده باشند، بدون هیچ جرمی که مجازات آن اعدام باشد، تنها و تنها به جرم انتقاد، از سوی یک انسان معمولی( عبدالله مهتدی) که نه درس قضاوت خوانده و نه قاضی است و نه دادگاهی برگزار کرده، آنها را به اعدام با شلیک گلوله از پشت سر محکوم کرده است!

حال چهره واقعی این جنایتکار تروریست برای همگان عیان شده است، برای رحمان حسین زاده ها، برای ارسطو گله داری ها، محمود باوه ریزها، اقبال باپیری ها، محمد راستی ها و صالح سرداری ها و افراد دیگری که هنوز نام آنها تا این لحظه فاش نشده است.

اما تا این لحظه افرادی که خراسانه نام آنها را بعنوان طراحان ترور ذکر کرده حاضر به پاسخگویی نشده و همچنان سکوت کرده اند جز یک نفر آنهم رضا کعبی که در جواب او نیز یک سری جملات کلیشه ای و شعاری دیده شد و او نیز نتوانست از خود دفاع آنچنانی بکند.

رضا کعبی بحدی ضعیف پاسخ داد و با کلمات بازی کرد که صدای اعضای کمونیست کارگری را هم در آورد.

عبدل گلپریان از اعضای قدیمی حزب کمونیست کارگری در پاسخی شدیدالحن خطاب به کعبی می گوید؛

وارد چند و چون ماجرا و پروسه طرح افشا شده و ناکام مانده ترور سه تن از رهبران حزب حکمتیست توسط باند عبدالله مهتدی نمی شوم چرا که به اندازه کافی در این مورد حرف زده شده، نیروها و احزاب سیاسی چپ و کمونیست قاطعانه آنرا محکوم کرده و نوشته های مختلفی هم بر سر آن انتشار یافته است . فرضم بر این است که همگان از این ماجرا مطلع هستند.

گلپریان در ادامه وارد پاسخگویی به رضا کعبی بعنوان یکی از طراحان این توطئه می شود او در این ارتباط می گوید؛

سر راست وارد واکنش رضا کعبی که بعنوان یکی از بازیگران این طرح توسط شورش خراسانه معرفی شده است در برخورد به این مسئله در یادداشتی که انتشار داده است میشوم.

یادداشت برائت رضا کعبی را بدقت خواندم. چند نکته در این نامه قابل تامل است.

رضا کعبی در این یادداشت که در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده است، ده بار از خودش با بکار گیری “من” ، در این یادداشت برائت نامه استفاده کرده است بدون اینکه یکبار به این اشاره کند و بگوید “آنها” یعنی آن دو نفر دیگر که شورش خراسانه از آنان نیز اسم برده است دفاع کند. علاوه بر این از آنجا که شورش خراسانه سه نفر را نام میبرد که در چهارچوب اتخاذ تصمیم یک جمع در پلنوم مرکزیت شان چنین طرحی را روی میز گذاشته اند، باز هم رضا کعبی از صحت یا ناروا بودن این طرح توسط سازمانش در این نشست حرفی بمیان نمی آورد.

تمام برائت جویی رضا کعبی از خودش بعنوان یک فرد است که معتقد است در آن دست نداشته است.

گلپریان در ادامه به انتقاد از بکار بردن مکرر کلمه” من”، توسط کعبی می پردازد و می نویسد؛

جملاتی برگرفته از یادداشت رضا کعبی در دفاع از خود که ده بار نوشته است “من” که هر ده مورد را داخل گیومه گذاشته ام دقت کنید.

زندگی سیاسی “من” با آنها معنی پیدا نموده است…………

در روزهای گذشتە اتهاماتی به “من” وارد شده است

تا جایی که به “من” برمیگردد،……..

“من” در بیان اختلافات سیاسی…..

“من” بر اتحاد و رفاقت و نزدیکی……….

همه پیشمرگانی که با “من” همسنگر بوده میدانند…….

“من” نه تنها در هیجانی ترین مباحث سیاسی………..

“من” این اتهامات را در باره خودم قویا رد میکنم……….

“من” معتقدم مردم کردستان………….

“من” در مبارزه سیاسی، خودم را به حفظ چنین………

چرا در یادداشت رضا کعبی سر سوزنی در رد این طرح توسط طراحان و انتخاب دستوردهندگان دیگر دفاعیاتی وجود ندارد؟

!اعاده حیثت رضا کعبی از خودش زمانی میتواند موضوعیت داشته باشد که واقعیت مسئله را آنگونه که شورش بیان کرده است برملا سازد و دستکم برای افکار عمومی روشن سازد که چنین طرحی توسط مهتدی و شرکایش در آن جلسه مطرح شده است اما او یعنی ( رضا ) نه دخالتی داشته و نه با آن همسو بوده است.

امیدوارم رضا کعبی صادقانه و شرافتمندانه این حقایق را برای دیگران روشن کند و اگر به آنچه که در نامه اش نوشته و باور دارد، خود را از آن منجلاب بیرون بکشد.

عبدل گلپریان در ادمه به بیان جنبه حقوقی ماجرا می پردازد و در پاسخ به این سوال که رضا کعبی از شورش خراسانه مدرک خواسته بود می گوید؛

“جنبه حقوقی”

کسانی میگویند که شورش باید سند و مدرک رو کند. آنانی که دنبال سند و مدرک هستند، چه بخواهند و چه نخواهند دارند به چشم دیگران خاک می پاشند و ذره ای امور حقوقی و قضایی را نمیشناسند. در امر حقوق و کار قضایی در تمام دنیا هیچ مدرک و سندی نمیتواند جای شاهد زنده را پر کند.آیا مدرکی محکم تر از وجود شاهد یا شاهدانی زنده را با اسم و رسم خود میتوان نشان داد.

جنبه سیاسی

با و بدون دخالت و ایفای نقش رضا کعبی در اجرای این پروژه بغایت کثیف، کوتاه این را اشاره کنم که رجوع مهتدی و تیمش برای دست بردن به چنین روش زشت و سخیفی، قبل از هر چیز نشاندهنده ورشکستگی جریانات قوم پرست است.

دست بردن به حذف فیزیکی مخالفین و یا هر انسان دیگری ابدا در دایره هیچ گونه اختلاف سیاسی، صندلی و پست و مقام و غیره هم نمیگنجد بلکه اسم این روش یعنی جنایت تمام عیار از سوی باندها و شبکه های مزدور.

گلپریان در ادامه مهتدی سرکرده کومله را به مزدوری برای اتحادیه میهنی، پارتی و جمهوری اسلامی نیز متهم می کند و در این ارتباط می گوید؛

این گونه تلاشها را مهتدی و دارودسته اش در بارگاه طالبانی و بارزانی که زمانی در آغوش جمهوری اسلامی به آنان دیکته شده بود آموزش دیده اند تا در مقطع ورشکستگی سیاسی شان از گزینه ترور گرفته تا اجرای عملیات ایزانی بر مقرات کومه له، آنرا اتخاذ کنند.

در خاتمه خطاب به آنانی که به امید بقول خودشان “برای مبارزه علیه جمهوری اسلامی”در صفوف این جریان باند سیاهی حضور دارند میگویم که اکنون دیگر با آشکار شدن ماهیت یک شبکه تروریستی نباید شبه ای وجود داشته باشد و صف خود را از این جماعت جدا کنید.

دوم خطابم به رسانه های موجود در کردستان عراق است که تحت هیچ عنوانی نباید به شبکه ها و باندهای تروریست تریبون داد. وظیفه رسانه های واقعی که امر خود را خدمت به اهداف انسانی میدانند این است که این جریانات

کانگستر و باند سیاهی را باید هر چه بیشتر افشا و رسوا کرد.

همان روز شمی صلواتی نیز از عبدالله مهتدی بشدت انتقاد کرده و خطاب به سرکرده تروریست کومله می گوید؛

زشتیهای بسیار از عملکرد سازمان زحتمکشان که شما (رضا کعبی ) عضو مرکزیت آن بودی   شنیدیم “ازحمله  به اردوگاه کومه له کمونیست تا آدم ربایی و قتل!!!!

من علرغم همه این  زشتیها  برای شما حسابی جداگانه داشتم و  هیچ وقت شما را با زشتی ها  درون آن تشکیلات نسنجیدم چون واقعا فکر می کردم  در نهایت خوش باوری و ساده لوحی  در آن راه  گم شده ای علرغم اینکه سازمان زحتمکشان  کومه له  زشتترین و غیر اخلاقترین  سازمانی که به گواهی خود شما  ارزشهای انسانی  در آن واژه ی پوچ و بی معنابود و هست

صلواتی در ادامه خطاب به رضا کعبی نیز می گوید؛

کاکه رضا همچون برگ حزان با باد ناسیونالیسیم  بدتر  در دام قومپرسی افتادی و عاقبت  بعنوان یکی از طرحان ترور  اسم شما  سر  زبانها افتاده است.

عاقبت  این همه رویا همین بود؟

عشق به قدرت و امید به امریکا و سوار بر تانک  امریکایی باعث شد تا رویا دیواخان  و سر بر متکا اعیانی  هوش و ذکر انسانی  را  از شما و دیگر دوستانت بگیرد  تا آنجا که  در مسیر  توطئه و ترور  و افکار ضد انسانی افتادید
به  نظرمن سرنوشت غم انگیزیست

غم  انگیز هست تا آنجا که  انسان را در شوک  فرو می برد، خود خواهی وعشق  به قدرت دچار  خود شیفتگی و عاقبت باعث راه  غیر انسانی در پیش گرفتن است، برای نمونه  بنیتو موسولینی با  نظریهٔ سیاسی خودکامهٔ ملی‌گرای افراطی که نخستین بار  بر سه‌پایه حزب سیاسی واحد، ناسیونالیسم افراطی نژادپرستانه و دولت بسیار مقتدر  بود داستان تلخی را  در تاریخ ایتالیا رقم زد

شاید  موسولینی  نمی دانست  عاقبت تلح و غم انگیزی سرنوشت  او را رقم می زند و نام او تداعی جنایات و آدمکشی هیتلر  می شود!

کاکه رضا گیان  فاشیسم را از دیدگاه من نیروی غیر انسانی  ست  که  قومیت را ارج می نهاد و آدمی کشی  را  مقدس می داند نامه را طولانی نمی کنم  اما درستترین  کار یا تفکر  اینکه  حقایق  توطئه را  بیان کنید  تا به انسانیت  و  اعتماد به رفاقت  و اخلاق  کمکی کرده باشید  توجیه  آن توطئه به  نفع  جنبش نیست   صداقت  شرط اول است

لازم  است  یاد آور شوم  توطئه  افشا  شده  قابل  توجیه نیست  و محکوم  است

در همدست باجانی خطا کردند!

چون از انجا رانده و از اینجا مونده باز خطا رفته ها در اوج ریاکاری خطا می کنند

همساز بودن با جانی را انکار!

این دیگه نه خطا رفته، نه خطا کرده !

خیانت  کردند!

او همچنین ضمن ستایش افشاگر این طرح وحشیانه از شورش خراسانه بعنوان یک مرد بزرگ یاد می کند که باید به احترام او کلاه را از سر برداشت.

اما در آنسوی میدان، صلاح مازوجی چهره شناخته شده کومله کمونیستی قرار داشت، او با نکوهش این اقدامات تروریستی از جنایاتی سخن می گوید که مهتدی در حق این گروه روا داشته بود و از مهتدی بعنوان یک تروریست نام می برد، فردی که به همسنگران قدیمی خود هم رحم نمی کند.

مازوجی با یادآوری چهره واقعی سرکرده کومله خطاب به او می گوید؛

“افشا شدن نقشه و توطئه ترور تعدادی از کادرهای رهبری حزب کمونیست کارگری حکمتیست از جانب دفتر سیاسی “سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران” در سال۲۰۰۵  بار دیگر به همگان نشان داد که رهبری سازمان زحمتکشان چه پتانسیل و ظرفیت هایی را در درون خود برای ترور و حذف فیزیکی مخالفین سیاسی پرورانده است. در این تردیدی نیست که هر انسان آزاده نقشه رهبری سازمان زحمتکشان برای ترور مخالفین سیاسی را محکوم می کند.”

مازوجی از حملات مسلحانه باند مهتدی به اردوگاهشان هم گفت؛

” مهتدی، در اوج درماندگی و استیصال سیاسی انجام عملیات های ایذائی و سپس حمله به اردوگاه کومه له و ترور مخالفین سیاسی را  در سر پروراند. رهبری این جریان حتی به جریان انشعابی از صفوف خود در تابستان ۲۰۰۷ رحم نکرد و پروسه جدائی را با تهدید و نزاع و تفتیش عقیده و ضرب و شتم مخالفین همراه کرد. سازمان زحمتکشان با این کارنامه ای که دارد در صف راست ترین بخش اپوزیسیون بورژوایی ایران جا خوش کرده است.”

عضو رهبری کومله کمونیستی حتی از مذاکرات مستقیم عبدالله مهتدی با وزارت اطلاعات نیز پرده برداشت؛

” مذاکرات پنهانی با هیئت های اداره اطلاعات جمهوری اسلامی، روز شماری کردن برای حمله آمریکا به ایران و تکرار تجربه خونبار عراق در ایران، پرسه زدن در کریدورهای کنگره و سنای آمریکا در راستای متوهم کردن مردم به حمایت قدرت های امپریالیستی، نشست و برخاست و همکاری با سلطنت طلبان شووینیست و محسن سازگاراها و … را در کارنامه عبدالله مهتدی می بینیم”

اما در اوج این محکومیت ها، یک نامه افشاگرانه دیگر نیز توجهات را به خود جلب کرد، دو پیشمرگ قدیمی کومله نیز به جمع افشاگرها و مدعیان اضافه شدند، ارسطو گله داری و محمود باوه ریز.

گله داری که مقطعی فرمانده نظامی مقر سلیمانیه کومله کمونیستی بود از طرح ترور خود و دوستش محمود باوه ریز که نماینده کومله در پنجوین کردستان عراق است، پرده بر داشت و یادداشت تندی در این ارتباط منتشر کرد.

در مقطع حساسی که که مسئولیت نظامی مقر سلیمانیه کومله کمونیستی را بر عهده داشتم، نقشه ترور من(ارسطو گله داری) و محمود باوه ریز، توسط باند کومله مهتدی صادر شده بود.

این دو نفر در ادامه اعلام کردند که کومله مهتدی به دستور عبدالله مهتدی با موشک و آر.پی.جی در سال ۱۳۸۲ به اردوگاه ما حمله کردند آنها می خواستند ما را کاملا حذف کنند تا بنام کومله تنها خودشان کار کنند.

عبدالله مهتدی دستور داده بود در طول سالهای گذشته بارها به ما حمله شود آنها بارها بر روی ما عملیات های نظامی انجام دادند.

یک بار نیز در مقر سلیمانیه یکی از پیشمرگان قدیمی ما بنام اقبال باپیری را دزدیدند و به مقر خودشان کشاندند و او را در مقر بشدت مورد ضرب و شتم قرار دادند.

کومله کمونیستی همچنین مدعی شد که هر فریب خورده ای که به قصد پیشمرگی به مقر سلیمانیه آنها می رفت را کومله مهتدی به مقر خودشان می بردند و وانمود می کردند که کومله کمونیستی ما هستیم و به این شیوه نیروهای جدید را از ما می دزدیدند!

آنها در این خصوص می گویند؛

وقتی هر ماه دهها نفر به قصد پیشمرگ شدن به مقر ما می آمدند آنها با دروغ و کلک این افراد را فریب داده و به مقر خودشان می بردند، چون مقر آنها چند صد متری از مقر ما بالاتر بود و هر فریب خورده ای باید ابتدا از مقابل مقر آنها رد می شد تا به مقر ما برسد و آنها هم از این اشتباه نهایت استفاده را می کردند.

در ادامه ارسطو گله داری و محمود باوه ریز از توطئه ترور خودشان توسط باند عبدالله مهتدی پرده بر می دارند و اعلام می کنند، عبدالله مهتدی به چند نفر دستور ترور ما را داده بود اما موفق نشدند.

اما با این همه سروصدایی که به پا شده، عبدالله مهتدی متهم ردیف اول همچنان سکوت کرده و بجای او امثال آرام بداغی ها پاسخ می دهند!!

سکوت مهتدی میتواند مهر تاییدی بر گفته های شورش خراسانه باشد، پس لازم است هر چه سریع تر کمیته حقیقت یاب تشکیل شود، چرا که روز گذشته در نوشته آرام بداغی ترس سرکرده کومله از تشکیل کمیته حقیقت یاب را به وضوح می توان دید.

با تشکیل این کمیته، می توان به محاکمه، مجازات و حتی برکناری عبدالله مهتدی از سمت دبیرکلی کومله، امیدوار بود چرا که چنین شخصی با چنین افکار شیطانی شایسته این منصب نیست و باید استعفا دهد و یا برکنار گردد.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین عناوین