انجمن بی تاوان: در باب مسئله دین و مذهب ترفند اوجالان این است که خود را ظاهراً طرفدار ادیان الهی میداند و پیامبران الهی را افرادی بزرگ و انقلابی میداند که علیه ظلم و بیداد زمانه خود شوریده اند. او چون در منطقه مسلمان نشین ساکن است بر عظمت و بزرگی پیامبر اسلام تأکید میکند. اوجالان خوب میداند که اگر بخواهد در منطقه ای شدیدا مذهبی مانند خاورمیانه کار فرقه ای کند؛ نمیتواند در برابر مذهب ایستادگی کند. چون در این صورت امکان جذب افراد را از دست داده و مخاطبان نسبت به او بی توجه خواهند بود.
او با حرکتی منافقانه از نام پیامبر اسلام (ص) و حرکت عظیم تاریخ ساز نبوی سوء استفاده میکند. در اصل واضح است که نه اوجالان و نه گروه او هیچ اعتقادی به دین اسلام ندارند و به فلسفه ماتریالیستی تعلق دارند. اگر از پوسته شعاری پ ک ک و پژاک و سرکرده آن اوجالان عبور کرده و به ماهیت ایدئولوژیک آن توجه کنیم به الحادی بودن باورهای گروه و رهبر آن بوضوح می رسیم. مثلا در صفحه ۴۳۹ کتاب از دولت کاهنی سوم اوجالان در مورد خودش میگوید «نامم عبدالله است یعنی بنده خدا به خود باورانیده بودم که با عدم استقرار بندگی در قلب خود، خود را ارج نهاده ام از آن رو نیروهای خدایی هر چقدر هم بر من هجوم آورند مرا باکی نیست …»
تلقی وی از دین بعنوان یک محصول بشری و دستاورد اجتماعی بدون در نظر گرفتن ذات وحیانی و الوهی آن می باشد. برای مثال در صفحه ۳۹۲ همان منبع می گوید:
«حضرت محمد از مسیحیت، یهودیت، حنفی و مجوسیها تا حد امکان بهره جسته و قدرت تشکیل اسلام بعنوان سنتزی از این افکار و عقاید را از خود بروز داده است».
شاید اوجالان این ترفند را از اشتباهات احزاب قدیمی کردستان ایران که در برابر اعتقادات مذهبی مردم کرد ایستادگی می کردند فرا گرفته باشد.
او به خوبی میداند که برای یک مسلمان اولین چیزی که اهمیت دارد دین و اعتقاداتش است. اما اینها فقط شکل بیرونی از اندیشه های اوجالان است که به خارج از تشکیلات پ.ک.ک و پژاک نمایانده میشود. در درون تشکیلات اوضاع کاملاً متفاوت است و یکی از بخشهای اساسی در فرآیند مغزشویی پ ک ک و پژاک زدودن دین و اعتقادات دینی از افکار و اندیشه های اعضاست. در درون تشکیلات دین ترمز فعالیت و مانع پیروزی تلقی میشود و ابزار دیکتاتوری به حساب می آید.
افراد پ.ک.ک و پژاک و کادرهای آن در مسیر دور شدن از مذهب آموزش میبینند و به سرعت لائیک میشوند. انگار همه آنها قبل از سازمانی شدن مذهب نداشتند.
اعتقادات اسلامی قویترین گرایشها در خاورمیانه است. مردم خاورمیانه و ایران در طول تاریخ دیرین خود مردمی مذهبی بوده اند و دیانت با تمامی عناصر ریز و درشت زندگی آنها پیوند خورده است. پس طبیعی است که در تصمیم گیری و جهت گیری سیاسی خود نیز به فرهنگ دینی خود مراجعه کرده و بر آن مبنا تصمیم گیری نمایند. حرکتهای اخیر در شمال آفریقا و خاورمیانه نیز نشان دهنده توجه بخش عظیمی از مردم خاورمیانه به ابعاد اجتماعی اسلام است.
حال گروه اوجالان که باطناً غیردینی و ضد دینی است چگونه می تواند در خاورمیانه دین مدار و سنت گرا برای خود جایگاهی پیدا کند؟ تجربه گروه های چپ کمونیستی مانند حزب توده و چریکهای فدائیان خلق و دیگر گروهکهای الحادی نشان میدهد که اگر حتی جدیدترین و به ظاهر علمی ترین مکاتب جدید اروپایی هم در خاورمیانه و ایران ترویج شوند نمی توانند در برابر مواضع دین مدار مردم مقاومت کنند و جاذبه عمومی و فراگیر پیدا نمی کنند. پ.ک.ک و پژاک نیز هر چند تلاش می کنند تا با مسئله دین کنار بیایند و ظاهراً خود را هواداران آن نشان دهند، اما از آنجا که دست آنان برای مردم رو شده است و مردم به ماهیت ضددینی آن پی برده اند، نمی توانند جایگاه مهم و قابل توجهی پیدا کنند و از این نظر آینده کاری آنها نیز محکوم به زوال است.