ترکیه تا ابد لاییکستان نماند، کردستان هم نمی تواند برای همیشه «جنوب شرقی» بماند. همان طور که در طول چندین دهه اندیشه ها و آرای کمالیستی تحمیل شده بر اذهان مردم نتوانست به نظام زندگی آنان تبدیل شود و مردم تحکم کمالیستی را نپذیرفتند، کردها نیز پرده ی ستم و تبعیض را می درند.
انجمن بی تاوان آذربایجان غربی :به درازای عمر صد ساله ی جمهوری ترکیه، در این سرزمین برای نام بردن از مناطق کردنشین ترکیه همواره از عبارت «جنوب و جنوب شرقی» استفاده شده است و در خوشبینانه ترین حالت، شهروندان کُرد را «هموطنان کُرد تبار» دانسته اند و اطلاق لفظ «کردستان» به استان های کُردنشین ترکیه ناممکن و تابوی سیاسی وامنیتی و حقوقی به شمار آمده است. اما امسال و درجریان سفر مسعود بارزانی رییس اقلیم کردستان عراق به دیاربکر، اردغان برای نخستین بار به جای آن که طبق معمول از عبارت «شمال عراق» استفاده کند، نام کردستان عراق را برزبان آورد و این موضوع موجب شد که اندک اندک راه برای «کردستان» نامیدن مناطق کردنشین ترکیه نیز هموار شود. مجاهد بیلیجی از روزنامه نگاران و تحلیل گران مشهور ترکیه، که در روزنامه ی طرف قلم می زند؛ در این مقاله به تحلیل اهمیت لفظ کردستان و ارتباط آن با مساله ی لاییسم پرداخته است.
آنان خواستند یک کشور اسلامی را به ضرب و زور ابزارهایی همچون فشار و قدرت نظامی و حیله ونیرنگ سیاسی مانند دیار ومامن لاییسم و به عبارتی دیگر لاییکستان بنامند. آنان در برایر مردم دین دار این کشور ده ها حمله و عملیات ترتیب دادند که کودتای نظامی سال ۱۹۹۷ و به پایان رساندن عمر دولت اسلامگرای نجم الدین اربکان، یکی از این اقدامات بود. تمام این اقدامات به خاطر آن بود که آنان می خواستند بر رویاها و تخیلات عجیب خود جامه ی حقیقت بپوشانند اما رنگ و لعاب های گوناگون، خشونت، تحکم واراده ی نظامی هیچگاه نتوانست لفظ آزادی و حریت مردمی را از روی دیوارهای این کشور بزداید. آنان می خواستند هر جوری شده با بنا کردن عمارت دروغ ونیرنگ، حکومت و اقتدار را در این دیار اسلامی بر مبنای خواسته های خود جلو ببرند اما در این راه توفیقی به دست نیاوردند و نیرنگ ها نقش بر آب شد و همه فهمیدند که هر شمعی عمری دارد و شعله ی آن بالاخره فرومی نشیند.
همان طور که ترکیه تا ابد لاییکستان نماند، کردستان هم نمی تواند برای همیشه «جنوب شرقی» بماند. همان طور که در طول چندین دهه اندیشه ها و آرای کمالیستی تحمیل شده بر اذهان مردم نتوانست به نظام زندگی آنان تبدیل شود و مردم تحکم کمالیستی را نپذیرفتند، کردها نیز پرده ی ستم و تبعیض را می درند و بیش از این شرایط دشوار و نابرابری و ناهمسانی را تحمل نمی کنند. سیاست انکار موجودیت کردها و انکار وجود جغرافیایی به نام کردستان، عملا سنگ مزاری بر نام کردستان نهاد وپرده ای از انکار و غفلت و نابرابری به وجود آمد. اما همچنان که دست تحولات سیاسی و تقدیر تاریخی، لاییکستان را از بین برده و ثابت کرد که ترکیه سرزمین مسلمانان است، پرده ی انکار کردها نیز از میان برداشته شده ونام کردستان یک بار دیگر بر زبان ها جاری می شود. چرا؟ به این خاطر که ذره ای از حقیقت همواره برتر از خرمن بزرگی از دروغ، توهم و خیال است. توهمات حاکمان مقتدر در برابر حقایق تاریخی، اجتماعی و فرهنگی دوام نمی آورند و دروغ های سیاسی، ممکن است به طور موقتی و در مقطعی کوتاه کف کنند، متورم شوند و به چشم بیایند، اما هیچ گاه ریشه نمی دوانند، رشد نمی کنند و به مثابه ی حقیقت، در اذهان مردم جا نمی گیرند. حقیقت، از چنان اصالت و اهمیتی برخوردار است که به توهم و باطل، اجازه ی ماندگاری نمی دهد و همچنان که حجم و موجودیت عینی اشیاء، ملموس و قابل مشاهده است، این حقیقت نیز آشکار است که انسان دارای فطرت آزاد و آزادی خواهی است. اگر کردستان را جنوب شرقی بنامید، نمی توانید اصل «کردستان» بودن و کردنشین بودن آن منطقه را انکار کنید. آن جغرافیا، دارای یک حقیت تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی است و چنین پدیده هایی برای دولت ها و حاکمان، قابل تغییر نیستند. آن جا ؛ دیارکردستان می ماند و کسی نمی تواند در برابر هجوم حقیقت دوام بیاورد؟ اما اگر از من بپرسید کردستان چیست. در پاسخ، ساده و آشکار می گویم: جغرافیایی است که کردها (و اقلیت کم شماری از اقوام دیگر) در آن جا زندگی می کنند. بنابراین نام آن جا به همین سادگی؛ کردستان است و نه هیچ چیز دیگر. البته اگر خود کردها بخواهند آن جا را جنوب شرقی بدانند، بعید نیست که در آینده عبارت جنوب شرقی مشروعیت پیدا کند.
بگذارید ساده بگویم وجود حقیقی ما به نام «کردستان» ربطی به امپراطوری عثمانی ندارد و این سرزمین با این نام پیش از آن خاندان وجود داشته و کردستان با اراده ی عثمانیان به وجود نیامده که با تصمیم جمهوری ترکیه از بین برود. موج آزادی از صد سال پیش، ازاستانبول به دیار بکر رسیده و کُردها نیز حقیقت را دریافته وآزادی خود را به دست می آورند و اگر با زور و جبر تاریخی و نظامی و سیاسی به دنبال دفن کردن موجود زنده ای به نام کردستان باشیم، این موجود باز هم سر از قبر بیرون می آورد و نشان می دهد که چیزی، مکانی، جغرافیایی به نام کردستان وجود دارد و این مردم آن منطقه هستند که بر اساس رویه ی زندگی خود، تعیین می کنند که آنجا چه نامی داشته باشد، جنوب شرقی، کردستان، شمال کردستان یا هر چیز دیگری که بین مردم آن جا رواج پیدا کند.
به درازای تاریخ جمهوری ترکیه و با پناه بردن به سیاست انکار هویت قومی کردها، آن جا جنوب شرقی و خود کُردها، ترک کوهی نامیده شدند اما مردم آن دیار هنوز هم کرد هستند و با زبانی ساده، طبیعی و روزمره، دیار خود را کردستان می نامند. هم اکنون زمان آن فرارسیده که در سرزمین ترکیه، عدالت به عنوان یکی از ضروری ترین اصول ومبانی حکومت وجامعه، برای همه ی مردم وهمه ی عناصر جامعه ی ترکیه در جریان باشد و بر اساس اصل و مبنای عدالت، کردها وکردستان نیز نام واقعی و صفت واقعی خود را داشته باشند. بنابراین هر اراده ای در مرکز یا به هرحال در خارج از چهارچوب جامعه ی کُردی، برچسب ها و اتیکت ها و اسامی عجیب و غریب برای آن دیار و مردم آن برگزیند، جز شکست چیزی عایدش نخواهد شد.
چندین دهه دراین سرزمین، روایت غالب سیاستمداران، دانشگاهیان و کارشناسان فرهنگی نرکیه در خصوص مبنای ظهور تاریخی کلمه ی «کُرد» این بود که این کلمه اسم صوت راه رفتن آدم ها روی برف است و نکرار صوت«کارت کورت کارت کورت» نهایتا منجر به خلق کلمه ی «کُرد» شده است! اما دوران این روایت مضحک به پایان رسید و اکنون ضرورت های تغییر ادبیات سیاسی حکم کرده که در این کشور به جای عبارت «شهروندان جنوب شرقی» شاهد تلفظ هزارباره ی «برادران کُرد» باشیم و به همین سادگی عبارت کردستان نیز جای عبارت تامانوسی به نام جنوب شرقی را می گیرد. چه کمالیست ها بخواهند چه نخواهند، چه ساستمداران مبتنی بر آرا و روکیردهای استبدادی عثمانی بخواهند چه نخواهند، هر حقیقتی راه خود را پیدا می کند.