انجمن بی تاوان: آنچه که سبب جذب نیرو به این گروه ستیزه جو می شود واقعیات بافت فرهنگی و اجتماعی کردها در کنار توجه رادیکال به سنت های دیرینه و همچنین تعصب نژادی-قومی و در نهایت عدم آگاهی و شناخت واقعی از مناسبات، اهداف و رویکردهای این گروه ها و احزاب است.
بر اساس مشاهدات شخصی، حدود ۶ سال حضور مستمر در پ.ک.ک و مدت کوتاهی نیز پژاک و گفتگو با بسیاری از اعضای جوان و بعضا خردسال پ.ک.ک به این نتایج دست یافتم ؛
تقریبا اغلب افراد تازه وارد بدون هر گونه شناخت و آگاهی از ایدئولوژی، رویکرد، اهداف و برنامه های پ.ک.ک وارد این گروه شده اند. اکثرا بواسطه تبلیغات رسانه ای، حس ماجراجویی و دوستانی که در واقع واسط های پ.ک.ک برای جذب نیرو از درون روستاها و شهر ها هستند جذب شده اند. بسیاری سواد اندکی دارند و افراد تحصیلکرده و باسواد تقریبا نایاب است هر چند برخی از اعضای قدیمی دچار حس خود نخبه پنداری شده اند ولیکن اگر از خودشان بپرسی درباره حرفهایی که میزنی بیشتر توضیح بدهد نمیتوانند چون طوطی وار مطالبی را فقط حفظ کرده و تکرار میکنند.
مسئله دیگری که سبب میشود یک جوان و نوجوان کرد سر از گروه کوه نشین پ.ک.ک در بیاورد مشکلات خانوادگی آنها است. این عامل بسیار شایع است. شاید کمتر کسی است که چنین مشکلی را نداشته باشد. در بافت فرهنگی خانواده کرد چند موضوع حائز اهمیت و تاثیر گذار است؛
۱. تعداد بالای فرزندان یک خانواده
۲. چند همسری رایج در بین خانواده های کرد
۳.فقر اقتصادی در کنار فقر فرهنگی
۴. طلاق
۵. اعتیاد
۶. کودک همسری
البته برخی از این چالش ها در بین سایر بافت های اجتماعی و فرهنگی هم وجود دارد و مشترک است اما من قصد مطالعه تطبیقی ندارم و صرفا ساخت جامعه کردی را بررسی میکنم.
این مسائل به میزان زیادی موجب گرایش جوانان و کودکان به فرار از منزل میشود. و در این میان احزاب و گروه های ستیزه جو که تشنه جذب شبه نظامی برای سیاهی لشگر خود هستند از کومله تا دمکرات و پژاک و پ.ک.ک و حتی گروه فرد لمپنی مثل حسین یزدانپناه هم در کمین نشسته اند تا این جوانان و کودکان بی پناه را شکار کنند.
تجربه شخصی من بیانگر وضعیت بسیار اسفناکی است که شاید باورش دور از ذهن باشد. به جرات میگویم اگر این جوانان بتوانند از مهلکه خارج شوند و به زندگی عادی برگردند نقش خانواده در بازگشت آنها به زندگی بسیار مهم است.
متاسفانه دولت ایران نیز هیچ برنامه ای برای مهار این بحران اجتماعی ندارد و بیشتر به عنوان یک چالش امنیتی به موضوع نگاه میکنند. در حالی که اگر بحران های اجتماعی مورد توجه قرار گیرد و زمینه های تبلیغاتی و بروز و ظهور فکری این احزاب و گروه ها که بیشتر نظیر گروه های تبهکار سازمان یافته و مافیایی فعالیت میکنند محدود شود و حمایت های اجتماعی از خانواده ها افزایش یابد کمتر شاهد جوانان و کودکان قربانی و آسیب دیده هستیم.
مسئله آخر و بسیار مهم معیشت و اقتصاد خانواده است . فقر و بیکاری مشکل اساسی خانواده های کرد است و اگر دولت توجه ویژه به این بخش داشته باشد میتواند بسیاری از زمینه های آسیب پذیری جوانان و کودکان کُرد را کاهش دهد. به نظر اگر دولت به این مسائل توجه ویژه تری داشته باشد بسیاری از مشکلات کاهش خواهد یافت ؛
۱. ایجاد بازارچه های محلی و مبادلات تجاری مرزی با هدف حذف شغل کاذب کولبری
۲. توسعه گردشگری با توجه به جاذبه های بسیار بالای طبیعی و فرهنگی
۳.از بین بردن زمینه های ناامن ساز سرمایه گذاری بخش خصوصی نظیر اخاذی های احزاب مسلح از بنگاه های اقتصادی
۴. حمایت از صنعت کشاورزی از تولید تا صادرات و خروج از کشاورزی سنتی
و بسیاری از طرح ها و برنامه هایی که علاوه بر دولت باید نخبگان کُرد نسبت به فرهنگ سازی آن اقدام کنند. در حال حاضر بسیاری از نخبگان کُرد علیرغم اینکه نسبت به آسیب های رفتار نامتعارف این احزاب آگاهی دارند ولیکن در بیان آن و اطلاع رسانی به جامعه دچار خودسانسوری می شوند.