انجمن بی تاوان: یکی از شیوههای فرقه بازسازی فکری است. از نظر سینگر بازسازی فکری یک کوشش نگران کننده برای تغییر نحوه نگرش فرد به جهان است که رفتار او را عوض میکند. اوجالان نیز با دست یازیدن به این ترفند در صدد است تا با خدشه وارد ساختن بر اعتقادات اعضاء نگرشی جدید به دین و مقدسات ایجاد نماید. از انجایی که فرقهها می توانند غیر مذهی و سیاسی یا قومی باشند، اجالان با برگزیدن فرقه، آن هم از نوع قومی و نژادپرستانه به گونهای زیرکانه دست به انکار خدا زده است تا از این طریق بتواند دانش خود را به عنوان ایدئولوژی کارا به خورد اعضاء بدهد. وی جهان بینی خود را اینگونه تببین میکند:
اتوپیاهای خداوندی-بهشت که در کتابهای مقدس آمده در واقع نمونهبرداری اسطورهها و متودولوژیهای اولین مؤسسان تمدن یعنی سومریان میباشند. به عنوان قالبهای اساسی در ذهنیت انسان که هنوز در دوره ی کودکی بود، حک شده اند. خدا-بهشت نمودار موجودات انتزاعی طبیعت هستند. به عبارتی صحیح تر به جای طبیعتی راستین، جهان بینی ساختگی به عنوان برنامه نیروهای اقتدارگرای در حال رشد میباشند. گوهر آن هم این است: که ما به درجه خدایی رسیدهایم، در بهشت زندگی میکنیم. نسخه دوم سلطانهایی که به مقام خدا ارتقاء یافتهاند به مانند بهشتیان زندگی میکنند. نسخه سوم: انسانی که استعمار میکند بسان بهشت زندگی میکند. این دیدگاهها که به عنوان قالبهای ذهنیت حاکم به شکل حقایق متعالی خدایی به جامعه معرفی میشوند، دیگر “طبیعت مادر” را فراموش می کنند. جتی پا را فراتر گذاشته و با فرضیههایی چون “طبیعت وحشی، طبیعت کور، طبیعتی که باید تسلیم شود” موجب قطع رابطه و بیگانگی با طبیعت میشوند. ایجاد زندگیای ضد طبیعت آنهم با تکیه بر اندوختههایی که نیروهای اقتدارگرا توسط زورگویی و دروغ، جمعآوری کرده بودند ریشه مشکلات اکولوژیک را تشکیل میدهد. تا زمانی خالقان و چهرههای ساختگی دینی نقش طبیعت را در زندگی انکار کنند خواهند توانست طبیعت را “قدرت کور” بنامند. تؤثیر و نفوذ این ذهنیت تا به امروز یکی از دلایل عدم رشد و پیشرفت ذهنیت علمی میباشد. در صورتی که نیروهای طبیعی به طور عینی و صحیح شناخته شوند، ذهنیت علمی پیشرفت خواهد کرد. نظام عقیدتی که همه چیز رابه خدا و اجنه حواله میکند، نمیتواند طبیعت و شکوه آن را درک کند. این عقیده با اصرار به اینکه کلیه طبیعت فیزیک و بیو لوژیک توسط یک مفهوم انتزاعی یعنی خدا آفریده شدهاند، از علمی بودن دور میشوند. ((دفاع از یک خلق ص ۱۶۵ و ۱۶۶))
عبدالله اوجالان رهبریت فرقه در مقام نقد از جامعه کردی دین و ایدئولوژی آنها مورد حمله قرار داده وسعی میکند با خدشه وارد ساختن به آن، مفهوم دیگری از ایدئولوژی را در اذهان جامعه کردی متبادر سازد.
…اگر کمی عینی تر و مشخصتر به ایدئولوژیهای رسمی در کردستان بنگریم میبینیم که دینگرایی و ملیگرایی حاکم میباشند…دین در نزد کردها اساساً نه برای تمیز شدن از گناهان بلکه نقش سرپوش نهادن بر آن را داشته است. ((((دفاع از یک خلق صص۲۸۶ و ۲۸۷)))