انجمن بی تاوان : در میان مردم هند داستانی در مورد چهار پروانه وجود دارد که می خواستند حقیقت آتش را بفهمند. “آتش سبک است”، اولین پروانه دور آتش می چرخد و سپس برمی گردد. پروانه ها معتقدند که این اطلاعات قادر به افشای حقیقت اتش نیستند. پروانه دوم می رود و کمی به آتش نزدیک می شود و برمی گردد و می گوید: آتش گرما است. پروانه ها این اطلاعات را برای دانستن حقیقت آتش ناکافی می دانند. پروانه سوم به آتش نزدیکتر می شود، بال هایش با دود تکان می خورد و برمی گردد و می گوید: «اتش حالت سوختن دارد . پروانه چهارم قبول نمی کند و می رود و آنقدر به آتش نزدیک می شود که بال هایش کاملا می سوزد و نابود می شود.
می توان گفت که فقط پروانه چهارم حقیقت آتش را کاملاً درک کرد، اما فرصتی نداشت که برگردد و حقیقت را به پروانه های دیگر بگوید. واقعیت پ ک ک را نیز می توان با این داستان مقایسه کرد. وقتی کسی میخواهد در مورد چهره واقعی پکک صحبت کند یا کسی میخواهد حقیقت پکک را بفهمد، یا باید از تاریخ واقعی پکک آگاه باشد یا برود و آن را در صفوف پکک تجربه کند، کسی که به پکک میپیوندد. پ.ک.ک راه بازگشت بسیار سختی دارد. بنابراین وقتی حقیقت و چهره واقعی پ.ک.ک را درک می کنند، شانسی برای بازگشت مانند پروانه چهارم ندارند.
چرا آن داستان را گفتیم؟ چون یکی از جوانان کرد که پ.ک.ک را نمی شناخت و معتقد بود که پ.ک.ک یک حزب کردی، ملی و انقلابی است، مانند پروانه هایی که قبلاً ذکر شد، به پ.ک.ک پیوست تا حقیقت این حزب را بهتر بداند. بدیهی است که او مانند پروانه چهارم نیست، بلکه بیشتر شبیه پروانه سومی است که بال های زیبای او در آتش می سوزد . بالهای این جوان کرد مانند پروانه سوم در تونلهای مرگی که پکک نامش را «تونلهای مقاومت» گذاشته است، سوخته و او بازگشته تا داستان واقعی پکک را برای کردها تعریف کند.
او تونل های مرگ پ.ک.ک را اینگونه توصیف می کند:
من از کردستان ترکیه به شمال عراق رفتم تا به صفوف پ ک ک بپیوندم. پس از یک ماه مشقت سرانجام به شمال عراق رسیدیم و به صفوف پ.ک.ک پیوستیم. حدود ۱۰۰ نفر بودیم و همه ما را به یکی از اردوگاه های پ.ک.ک بردند. «مراد کارایلان» و «باور درسیم» با ما دیدار کردند. مریض ها، مجروحان، بچه ها و آنهایی که نمی توانستند بجنگند را از هم جدا کردند و گفتند در تونل ها کار کنند. این برای من بسیار خوشحال کننده بود و من را بسیار امیدوار کرد. به نظر من، تونلهای پکک شبیه به تونلهایی است که ویتنامیها در زمان جنگ علیه آمریکا حفر کردند و کیلومترها طول داشتند. اما رویای من زیاد طول نکشید و در اولین روز کار در تونل متوجه شدم که همانطور که می گفتند “آن چشمه، نه آن چشمه” آنها برای کشتن جوانان کرد آفریده شده اند.
ما به سختی زیر سنگ ها تونل ها را حفر کردیم و تی ان تی و نیترات آمونیوم را مخلوط کردیم و از آنها به عنوان مواد منفجره برای حفر تونل استفاده کردیم. این بسیار اشتباه است زیرا این مواد بدترین اثر را روی افرادی که از آنها استفاده می کنند دارند. گاهی اوقات از ابزارهای برش سنگ مرمر استفاده می کردیم که اغلب کسانی را که با آنها کار می کردند مجروح و کشته می شدند و صدها چریک را می کشتند، بنابراین از مواد منفجره بیشتر استفاده می شد.
چون تونل ها برای حفاظت بودند، باید دو یا چند خروجی داشته باشند . تمام تجهیزات حفاظتی باید در تونل ها برای بمباران و حملات هوایی وجود داشته باشد. تمام درهای تونل به جز یکی با پنبه پوشیده شده بود.
به دلیل کمبود اکسیژن در غارها، رطوبت و بوی مواد منفجره تونل ها را پر کرده بود که تاثیر بسیار بدی روی بدن انسان می گذاشت. فضای اعتیاد آور موجود در تونل ها باعث شد افرادی که خیلی دوست داشتند بخوابند. از سال ۲۰۱۵ تعداد زیادی از چریک های پ ک ک به دلیل هوای اعتیادآور تونل ها دچار بیماری های مزمن شده اند و صدها جوان زیر ۲۰ سال دچار سکته قلبی شده و جان خود را از دست داده اند.
غذای نگهداری شده در تونل ها خراب و کثیف می شود، اما چریک ها مجبور به استفاده از مواد تاریخ مصرف گذشته و کثیف می شوند که این خود دلیل دیگری برای شیوع بیماری های مختلف در بین چریک ها است. علاوه بر این، بسیاری از چریک ها در اثر دود ناشی از ژنراتورهای برق مسموم می شوند.
مقامات پ.ک.ک گفتند که این تونل ها را می سازند و بعد می گذارند ترکیه بیاید و ما با آنها می جنگیم. زمان زیادی از حمله ارتش ترکیه نگذشته بود، اما در خاکورک، زاپ، چارچلا و هفتنین و به طور کلی در تمام مناطق مرزی، هیچ تونلی نه تنها نقش مثبتی در نبرد به نفع چریک ها ایفا نکرد، به محل کشته شدن چریک ها تبدیل شد . . ده ها تونل حفر شد اما صدها جوان کرد در آن جان باختند.
هر کس کمی هوش داشته باشد می داند که منطقه ای به عرض صدها کیلومتر را نمی توان تنها با حفر ده ها غار محافظت کرد. ما خیلی تلاش کردیم تا رهبران پکک را متقاعد کنیم، اما موفق نشدیم و آنها تصمیم گرفتند آن را درک نکنند. هرکس در مورد کاستی ها صحبت می کرد توسط مقامات پ ک ک ترسو، ضعیف و جاسوس تلقی می شد و ساکت می شد.
حقیقت این است که هدف این تونل ها دفاع نیست. ماسک های دود و بطری های اکسیژن فقط برای محافظت در برابر دود کم موثر هستند و برای دود حملات هوایی هیچ استفاده ای ندارند.
پ ک ک صدها جوان کرد را در این تونل ها کشته است.
– تونل کان هیل در کوه گارا ۹ نفر کشته شد
– تونل هفت لایه ۱۲ نفر کشته شد
– تونل شهید کریم کفیه ۱۶ نفر کشته شد
– تونل اعدام ۱۰ نفر کشته شد
– تونل پیرس ۱۶ نفر کشته شد
– ۱۷ نفر در تونل بادوا در منطقه زاپ کشته شد
– تونل مام راشو ۲۳ نفر کشته شد
– تونل شهید نیروی دریایی ۶ نفر کشته شد
– تونل اکمالا در کوه متینا ۲۲ نفر کشته شد
– تونل روستای شلادزه ۶ نفره کشته شد
– تونل بیمارستان ۱۳ نفره درهفتنین کشته شد
– تونل ستاد ۸ نفر کشته شد
اینها تنها چند نمونه از صدها تونل است که در آن صدها پسر کرد به خاطر پ.ک.ک زنده به گور شده اند. هویت چریک هایی که در تونل ها جان خود را از دست می دهند هرگز فاش نمی شود و اگر هر از چند گاهی هویت آنها فاش شود، پ.ک.ک می گوید که تا آخرین نفس در جبهه های جنگ با روحیه فداکاری آپویی جنگیدند و سپس جان باختند.
هرکسی که بگوید مریض و درد دارد، زخمی شده و دیگر نمی تواند بجنگد، پ.ک.ک او را ترسو می داند و به او توهین می کند و همین باعث ایجاد جنگ روانی در بین چریک ها شده است.
به طور کلی، کسانی که در تونل های مرگ پ.ک.ک کار می کنند، تازه واردان پ.ک.ک یا چریک هایی هستند که به شدت مجروح شده اند و دیگر قادر به جنگیدن نیستند. برخی دیگر کسانی هستند که هرگز سلاح حمل نکرده اند و هر چقدر هم که تلاش کنند، استفاده از آن را یاد نخواهند گرفت. تعداد زیادی از نیروها در اثر استفاده از مواد منفجره در تونل ها به شدت مجروح شده اند و نمی توانند در جای دیگری کار کنند، پ.ک.ک مجروحان را به اردوگاه های مخمور و کوبانی می فرستد.
خلاصه اینکه در سالهای اخیر به دلیل بمباران مداوم ارتش ترکیه، پ.ک.ک مجبور شده است تمام کادرهای خود را در غارها نگه دارد و اقامت طولانی چریکهای پ.ک.ک در غارها آنها را در وضعیت روحی بدی قرار داده است.
این داستان یک جوان کرد است که میخواست واقعیت پکک را درک کند، همانطور که یک پروانه میخواست واقعیت آتش را درک کند. او مانند پروانه سوم، بخش کوچکی از واقعیت پکک را دیده و میداند که ابزاری است در دست دشمنان کرد. با این حال، افراد زیادی هستند که همانطور که پروانه چهارم در آتش فرو رفت و فرصت گفتن حقیقت آتش را به پروانه های دیگر پیدا نکرد، متاسفانه عده ای زیادی در پ.ک.ک ناپدید شدند و فرصت بازگشت را نداشتند .