به گزارش انجمن بی تاوان، امنیت و ایجاد امنیت واژه ای نیست که به سادگی بتوان آن را محقق کرد، برای تحقق این موضوع در سطح کشور جوانان بسیار زیادی جانشان را فدا کردند، این حرف ها و صحبت ها شعار نیست بلکه واقعیتی است که وجود دارد و خیلی ها علاقه ای به شنیدن آن ندارند، همان هایی که وقتی از مدافعان حرم سخن به میان می آید اخم می کنند که چرا امثال سردار سلیمانی ها باید در خارج از کشور بجنگند و دفاع کنند.
به وجود آمدن امنیت اتفاقی نیست، هزاران جوان یک روز عزیزترین دارایی شان یعنی جانشان را کف دست گذاشتند وبه میدان هایی رفتند که می دانستند ممکن است هیچگاه برگشتی در آن نباشد اما جا نزدند، همان جانی که این روزها من و شما برای از دست ندادنش روزانه ماسک می زنیم، مراقب هستیم ویروس کویید ۱۹ به ما سرایت نکند، همان جانی که حاضر هستیم همه دارایی مان را بدهیم و یک سال بیشتر همراهمان باشد.
بنابراین گذشتن از جان کار ساده ای نیست، و هر کسی این شجاعت و توان را ندارد، همه این شهدا خانواده هایی داشتند که با رفتنشان آن ها را عزادار کردند، فرزندانی داشتند که یتیم شدند و باید یک عمر بدون گفتن کلمه پدر بزرگ شوند.
همه استان های کشور هر زمان های مختلف، از هشت سال دفاع مقدس تا کنون شهدایی را برای امنیت من و شما تقدیم نظام جمهوری اسلامی کردند، استان کهگیلویه و بویراحمد نیز از جمله استان هایی است که نقش بسیار پررنگی در صحنه های مختلف دفاع از انقلاب اسلامی داشته است، امثال افرادی چون شهید اورنگ، شهید خرم روز، شهید صدیقی نژاد، شهید یزدانپناه با شجاعت شان با اقتدارشان و با شهادتشان نام استان را پر آوازه کردند.
مردم استان نیز در مراسم استقبال از این شهدا هیچ گاه کم نگذاشتند و همیشه آن ها را با استقبال پر شور به خانه ابدی شان فرستادند، مرداد ماه سال ۱۳۹۰ برای مردم استان کهگیلویه و بویراحمد یک ماه تلخ بود، مردم استان در آن ماه ۷ نفر از فرزنداشان را به خاک سپردند، جوانانی که برای امنیت شان شهید شدند.
تیپ ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد تیپ سرافرازی است که بحران های مختلف کشور جهت دفاع از انقلاب اسلامی حضور فعال داشته است، این تیپ ماحصل همه رشادت ها و جانبازی همه شهدای عزیزی است که جلوه هایی دنیا را رها کردند و گوی سبقت را از ملائک ربودند و از پوسته خودمحوری خارج شدند و به ندای ملکوتی امام لبیک گفتند و با تأسی از امام حسین در مقابل یزید زمان جنگیدند و جان خویش را با معبود حقیقی معامله کردند.
سرتیپ دوم پاسدار شهید «گودرز نجفی»، سرهنگ پاسدار شهید «عبدالمحمد خرم روز» جانشین گردان امام حسین (ع) و سروان پاسدار شهید «حبیبالله آرام زاده»، ستوان یکم پاسدار شهید «قاسم قاسمی»، ستوان یکم پاسدار شهید «آیت صدیقی»، ستوان دوم پاسدار شهید « قاسم احمدی» و ستوان دوم پاسدار شهید «محمد سهرابی ثانی» از تیپ ۴۸ فتح سپاه فتح استان کهگیلویه و بویراحمد مردادماه سال ۹۰ در حین درگیری با گروهک تروریستی «پژاک» در استان کردستان به شهادت رسیدند.
در حال نزدیک شدن به دهمین سالروز شهادت این شهدا هستیم، شهدایی که وقتی برای دفاع رفتند فرزندشان ۴ ساله بود ، برخی در آستانه ازدواج و برخی در انتظاربه دنیا آمدند فرزند خود بودند، اما هیچ کدام از این ها نتوانست مانع حضورشان در مبارزه با گروه پژاک شود.
سرهنگ حسن حکمتیان در خصوص رشادت های تیپ ۴۸ فتح در این مبارزه افزود: در سال ۱۳۹۰ گروهک تروریستی پژاک ۱۸۰۰ کیلومتر از خاک جمهوری اسلامی ایران را تحت تسلط داشت بنا بر وضعیت آن پاسگاه های محلی در دامنه کوه ایجاد شده بود و در همان ساعت اولیه که رفتیم گره ای در عملیات ها اتفاق افتاد و یگان ۴۸ فتح در میان جاسوسان قرار گرفت و نیروهای آن سرافرازانه با گروهک درگیر شدند و هفت شهید عزیز را که یاد و خاطره آن ها را گرامی میداریم جان شیرین خود را برای امنیت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران فدا کردند.
سرهنگ حسن حکمتیان تصریح کرد: در این عملیات ۳۲ نفر جانباز شدند و در آخر این گروهک مجبور شد با خسارات زیاد از مرز جغرافیایی برگردد و ما به حول و قوه الهی به پایگاه های آن ها دسترسی پیدا کردیم و در سال ۱۳۹۰ در همان منطقه شهدای بسیاری پرواز کردند یک بار دیگر ماموریت پدافندی مبارزه با اشرار و قاچاقچیان و سوداگران محلی و اخلالگران اقتصادی مبارزه با گروهک های تروریستی را داشتیم که در آن موقع دو گروهک سنتی وجود داشت، امروز گروه های دیگری داریم مانند پژاک و قاچاقچیان؛ آن ها هم آسیب پذیر بودند ما هم تحقیق می کردیم و هم تنبیه می کردیم هم به صورت دیدبانی شده و به صورت آتش پاره و هم کنترل مرز داشتیم همچنین درحوزه مشروبات الکلی و مواد مخدر و دستگیری گروه های تروریستی خدمات ارزنده ای این یگان به مرزهای جمهوری اسلامی ایران داشت.
سرهنگ حکمتیان در ادامه بیان کرد: بعد از بازگشت از ماموریت شمال غرب دو ماموریت پدافندی به مدت سه سال و نیم در جنوب داشتیم، البته مأموریت ها هوایی و زمینی بود این در حالی است که ۵۰۰ کیلومتر بود و ما آن ها را دور می زدیم و برای شناسایی این کار را انجام می دادیم و این یک امنیت رایگان ایجاد کرد که بی نظیر و کم نظیر بود، ما سه سال در آن منطقه بودیم خدا را شکر امروز هم این ظرفیت را داریم و به سپاه کل و ستاد کل نیروهای مسلح و فرمانده محترم اعلام کرده ایم ما آمادگی داریم که به ماموریت بازگردیم چه در بیرون از مرزهای جغرافیایی و چه در درون مرزهای جغرافیایی و چه در حوزه انسداد این مرز ها که در حوزه سیستان و بلوچستان بحث انسداد مرز را پیگیری کردیم.
شهیدان آیت صدیقی نژاد و محمد سهرابی ثانی دو تن از شهیدانی بودند که در ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ در تپه جاسوسان در درگیری با گروه تروریستی پژاک به شهادت رسیدند. مادر شهید می گوید: شهید یک شب خواب دیده که یک آقایی به او چایی تعارف کرده و او هم پذیرفته، بعد از او پرسیدم پسرم کدام آقا بود؟ گفت آقایم خامنه ای. شاید یک ماه از این خواب گذشت که خبر شهادتش را آوردند.
شهید والامقام محمد سهرابی ثانی در تاریخ ۳۰شهریور ۱۳۶۳در خانواده ای مومن و متدین در روستای مله آبگاوان از توابع بخش موگرمون شهرستان لنده در استان کهگیلویه وبویراحمد دیده به جهان گشود.
شهید عاشق سپاه و بسیج بود وهمیشه می گفت: بسیج و سپاه دو بدنه تفکیک ناپذیرند و عزت و اقتدار ما را این دو و نیروهای مسلح ما به ارمغان می آورند.
شهید محمد سهرابی ثانی و شهید آیت صدیقی نژاد دو دوست صمیمی بودند که در همه حال با همدیگر بود و در خیلی از عملیات ها و ماموریت ها نیز با همدیگر بودند.
شهید محمد سهرابی ثانی و سایر همرزمانش در تیپ ۴۸ فتح باتوجه به ماموریتی که داشتند عازم جبهه شمالغرب ایران اسلامی با هدف مبارزه با گروهک تروریستی پژاک در منطقه جاسوسان شدند. که در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ پس از وارد کردن ضربات سنگین به کومله ها و گروهک تروریستی پژاک در کمین نیروهای دشمن قرارگرفتند که ساعت ۶صبح در منطقه جاسوسان از ناحیه سینه و پهلو مورد اصابت تیر مستقیم گروهک تروریستی پژاک قرارگرفت و به فیض عظیم شهادت نائل آمد و دقایقی بعد نیز دوست و همسنگرش شهید آیت صدیقی نژاد نیز به فیض عظیم شهادت نائل آمد و هر دو دست در دست هم به سوی معبود خویش شتافتند.
شهید عبدالمحمد خرم روز در سال ۱۳۴۶ در روستای چغل آباد از توابع کهگیلویه دیده به جهان گشود. همسرشهید خرم روز از زندگی خود با این شهید گرانقدر خاطره های زیادی دارد و می گوید،ما سال ۱۳۶۸ بود که زندگیمان را با سادگی شروع کردیم، شهید درهمه حال به فکر من و فرزندانش بود و می گفت می خواهم بچه هایم را خوب تربیت کنی.حاصل زندگی آن ها دو پسر است و سه دختر که همه آن ها کوچک هستند.
دختر شهید می گوید: روزی که خبر شهادت پدرم را برایمان آوردند حس کردم دیگر دنیایی ندارم. پدرم با ما مثل یک دوست بود، بهتر از هر دوست دیگری.
خدا آدم های خوب را همیشه می برد، و تو آن قدر خوب بودی که همه از تو می گویند.
خواهران و برادرانت همه آمده بودند تا غمی از دوش همسر و فرزند بردارند اما دریغ که که هیچ کس جای تو را برای آنان پر نمی کند.
شهید نجفی در تاریخ ۹/۸/۱۳۴۰ شمسی در شهرستان دنا شهر سی سخت در خانوادهای مذهبی متولد شد، پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود. وی از همان اوان کودکی شجاعت وشهامت در چهره اش، مهربانی و دلسوزی در رفتارش و خنده بر لبانش آشکار بود به طوریکه در بهبوحه انقلاب با توجه به روحیه ظلم ستیزی در مقابل خوانین و بچه فئودالها که به مردم بیچاره ظلم و ستم میکردند قد علم نمود و چندین بار با آنها درگیر و مورد تهدید و تخریب قرار گرفت.
وی در تاریخ ۲/۴/۱۳۹۰ با وجود اینکه ۲۹ سال و ۸ ماه از خدمت ایشان سپری و در شرف بازنشستگی بودند از طریق فرمانده تیپ ۴۸ فتح به ایشان پیشنهاد حضور در منطقه کردستان داده شد که در تاریخ ۲۷/۴/۱۳۹۰ در درگیری با گروه فاسد و منحرف پژاک از ناحیه پا، بازو و کتف چپ و گردن مورد اصابت تیر مستقیم قناسه دشمن قرار گرفت که در همان تاریخ به پشت منطقه درگیری اعزام و سپس در بیمارستان شهید عارفیان ارومیه بستری شدند که به دلیل آسیب دیدگی شدید در روز سه شنبه ۴/۵/۱۳۹۰ ساعت ۱۹ به شهادت رسید.
شهید قاسم قاسمی، شهید قاسم احمدی، شهید حبیب زاده نیز از دیگر شهدایی بوددند که در مابرزه با گروه پژاک به شهادت رسیدند.
انتهای پیام/