به گزارش انجمن بی تاوان، محمد نامدار کارشناس و تحلیلگر مسائل بین الملل و منطقه در گفتگویی تفصیلی با خبرنگار انجمن بی تاوان، به تبیین و تحلیل علل پیدایش گروهک های تروریستی و مسائل پیرامون آنها به ویژه “گروهک پژاک” پرداخت.
آنچه در ادامه می خوانید متن گفتوگوی انجمن بی تاوان با آقای محمد نامدار است:
بی تاوان : آقای نامدار هر از گاهی شاهد ایجاد ناامنیهای گرهک تروریستی پژاک در مرزهای غربی کشورمان هستیم، تا آنجا که سپاه پاسداران را مجبور به آن کرد که دست به عملیات نظامی علیه این گروهک شرور بزند، ریشه تشکیل این گروهک تروریستی چه بود؟
نامدار : برای ورود به موضوع گروهک پژاک در مقدمه چند نکته حائز اهمیت است. یکی اینکه فعالیت تروریستی، شورشگری و اغتشاش از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و انقلاب اسلامی ایران در آغاز راه با پدیده ضد انقلاب و آنهم از شکل کاملا ضد مردمی و تروریستیاش مواجه شد نمونه آنرا میتوان به اقدامات تروریستی بسیار در طول تاریخ انقلاب اشاره کرد که این ترورها هم علیه مسئولان و شخصیتهای نظام و هم علیه توده مردم بوده است.
نکته دومی در مورد ضد انقلاب ایران وجود دارد، حمایت صریح، آشکار و عملیاتی دشمنان تابلودار نظام جمهوری اسلامی از آنان است، تقریباً بدون استثنا همه گروهکهای ضد انقلاب اعم از ضد انقلاب چپ، راست و ضد انقلاب درون و بیرون حاکمیت، مورد حمایت دستگاههای سیاسی، تبلیغاتی و اطلاعاتی غرب قرار داشتند و دارند و ما میتوانیم با قاطعیت اعلام کنیم که بعد از ایجاد نظام جمهوری اسلامی هیچ ضد انقلابی به وجود نیامده است که مورد حمایت دشمن نباشد و از این سو نیز این گروهکها همواره از حمایت و پشتیبانی آمریکا و دیگران استقبال کردهاند که این جای تامل بسیار است و میبینیم که همکاری مشترک آشکاری میان این گروهکهای ضد انقلاب با دشمنان ملت ایران وجود داشته و دارد.
نکته سوم درباره این گروهکهای ضد انقلاب که به میدان آمدند و شعار براندازی و تغییر نظام جمهوری اسلامی را مطرح کردند این بود که اینها در فعالیتی که دنبال میکردند تمامیت ارضی ایران بر ایشان هیچ اهمیتی نداشته است. اصلا حفظ تمامیت مرزی جغرافیایی ایران برایشان بیمفهوم بوده و اهمیت نداشت بنابراین تجزیهطلبی یکی از شاخصهها و ملزومات فعالیتهای اینها بود.
به عنوان مثال سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که داعیه دفاع از ملت را داشتند، همزمان با کسانی که با صراحت شعار تجزیه خوزستان و بلوچستان و کردستان مطرح میکردند همراهی میکرد و در طول ۸ سال دفاع مقدس کنار صدام علیه ملت ایران قرار گرفتند.
*گروهکهای ضد انقلاب فقط ضد انقلاب نیستند، بلکه ضد ایران هم هستند
در اصل گروهکهای ضد انقلاب فقط ضد انقلاب نیستند، بلکه ضد ایران هم هستند. یعنی موضوعی به نام ایران برای آنها چندان ارزشی ندارد. یعنی اگر ایران توسط دشمن خارجی سرکوب، اشغال، تجزیه شود، مهم نیست.
بی تاوان: نکته مهم در مورد گروهک پژاک این است که باید ببینیم که این گروهک در چه زمانی و مکانی و در چه بستری و چرا بوجود آمد؟
نامدار: کاملاً درست است، به عقیده بنده نیز باید در تجزیه تحلیلی دقیق اینها مدنظر قرار گیرد.گروهک پژاک دقیقاً در سال ۱۳۸۲ پایهگذاری شد. سال۸۲ همان سالی است که آمریکا، عراق را اشغال کرد. آمریکاییها در آن زمان شعاری را زمزمه میکنند مبنی بر اینکه این عملیات محدود به عراق نمیشود و رژیمهای ناهمخوان غرب باید بدانند هدف بعدی آنها هستند. پر واضح و به طور روشن به مخالفتهای ایران اسلامی با آمریکا اشاره کردند و ایران را مورد خطاب قرار دادند. بعد از چندی به طور کامل پرده را کنار زدند و جرج بوش رسماً اعلام میکند که ایران محور شرارت است و بایستی نظام سیاسی آن براندازی شود.
البته وی قبلا از عنوان جنگ صلیبی نیز استفاده کرده بود، که همان جنگ مسیحیت و اسلام است و منظور آنها از اسلام، اسلام سیاسی و جهادی است. وگرنه امروز هستند حکومتهایی که اسم اسلام را به دوش میکنند اما خطری برای منافع غیر مشروع آمریکاییها ندارند. بنابراین منظور آنها از جنگ صلیبی، جنگ علیه اسلام است، هرچند خود آنها نیز نماینده واقعی مسیحیت حقیقی نیستند و این صلیبی است که بیش از همه ایران کانون توجهاتی و طراحیهای آنها باشد.
در همین زمان پایه گروهک پژاک طرحریزی و راهاندازی میشود، لذا بر اساس اسنادی که خود آمریکاییها آنرا مطرح کرده و قابل اغماض و چشمپوشی نیست، خود ارتش آمریکا و جی گارنر که در آن زمان حاکم نظامی عراق بود اقدام به تاسیس این گروهک کردند.
برخی از رسانههای آمریکایی مانند نیویورک تایمز، واشنگتن پست و رویترز زمانی که در سال ۸۳ اولین کنگره پژاک یک سال بعد از اشغال عراق در سلیمانیه برگزار شد، مطرح کردند که ما نیروهای پژاک را در حالی که تسلیحات آمریکایی در اختیار داشتند در مقر نظامیان آمریکایی در شهر سلیمانیه ملاقات کردیم و لذا این گروهک کاملا تحت انواع حمایت آمریکایی بودند.
*ماموریت اول این گروهک هموار کردن مسیر اشغال نظامی ایران توسط آمریکا بود
در اصل ماموریت این گروه ضد انقلاب در آن زمان، این بود که مسیر را برای حرکت سیستم نظامی آمریکایی هموار کنند تا بتوانند ایران را اشغال و به هدف نهایی خود برسند. لذا بعد از آنکه رد پای این گروهک در حوادث، ناامنیهای مناطق شمال غربی ایران روشن شد، ایران متوجه شد این گروهک همواره از پوشش اطلاعاتی دقیق آمریکایی استفاده میکند.
به عنوان مثال جمهوری اسلامی ایران عملیات مخفیانه را برای پاکسازی مرزهای خود از وجود این گروهک طراحی کرد. اما با هدایت و اطلاعرسانی اطلاعاتی آمریکاییها از مهلکه گریختند و این نشان میدهد تجهیزات جاسوسی آمریکا به کمک آنها میآمد، چرا که این گروهک فاقد اینگونه تجهیزات و نیروهای زبده خاص هستند و لذا از بین بردن این گروهک کوچک برای جمهوری اسلامی ایران کار سختی نیست.
هرچند برای اثبات ارتباط این گروهک با آمریکا نیاز به ارائه سند نیست،و با تحلیل عقلی نیز میتوان متوجه شد که ادامه حیات این گروهک تا به امروز با ارتباط با آمریکا امکانپذیر بوده است والا ظرفیت چندانی در مقابل جمهوری اسلامی ندارند. کما اینکه هر زمان این گروهک عملیاتی علیه ایران انجام داد مورد حمایت آمریکاییها قرار گرفت و عکسالعمل ایران را محکوم کردند.
خود آمریکاییها اعلام کردهاند که اعضای این گروهک را تحت آموزش قرار دادهاند و این مطالب به صراحت در رسانههای آمریکایی مطرح شده است. در اوایل آمریکاییها خود را در موقعیت برتر فرض میکردند و اصلا نیازی نمیدیدند که مخفیانه و پنهانی برنامههای خود را جلو ببرند، گمان میکردند همانطوری که میتوانند رژیم بعث عراق را بدون مقاومت اشغال کنند، میتوانند ایران را نیز اشغال کنند لذا بصورت علنی در حمایت از این گروهک حرف میزدند.
*گروهک پژاک قرار بود در عملیات اشغال ایران جاده صافکن ارتش آمریکا باشد
گروهک پژاک قرار بود در عملیات اشغال ایران جاده صافکن ارتش آمریکا باشد که به طور جدی در دستور کار آمریکا بود ولی به دلیل زمینگیر شدن در عراق متوقف شدند، بعد از این وضعیت، آمریکاییها برای گروهک پژاک ماموریت جدیدی طراحی و تعیین کردند.
ماموریت جدید آنها این بود که بتوانند مناطق کردینشین ایران را جدا کنند و به نام ملت کرد ظرفیت خود را پای کار آورده و موقعیت امنیتی ایران را تضعیف و در ادامه صلاحیت حکومت ایران را زیر سؤال ببرند. چرا که طبیعتاً اگر در کشوری قطعهای از آن جدا میشود دیگر جایگاه و ابهت سیاسی آن حکومت نزد مردمش فرو میریزد و این برنامه اینها بود که به نام آنها بخشهایی از ۸ استان کشور را جدا کنند و بحران امنیتی بزرگی برای ایران بوجود آورند که البته عدهای فریب خورده هم در داخل با آنها همنوا شدند و در مطبوعات محلی این استان مسئله کردستان بزرگ را مطرح میکردند.
به عنوان مثال فردی به نام “مراد ویسی” نشریهای در کرمانشاه منتشر میکرد که امروز در صدای آمریکا حضور دارد و حرفهای خود را از صدای آمریکا مطرح میکنند که این خود نشان از ارتباطات قبلی اینها با هم است.
بی تاوان : در این زمینه به چه نتیجهای هم رسیدند؟
نامدار: بعد از مدتی به این جمعبندی رسیدند که این طرح آنها نیز به دلیل قدرتمندی حکومت ایران و مخالفت مردم داخل ایران امکانپذیر نیست، لذا در طول انقلاب شاهد بودیم که مردم کردستان چگونه در مقابل دسیسههای دشمنان ایستادگی کردهاند و همه ملت نیز به فرمان امام خمینی در مقابل عده معدودی ضد انقلاب که غائله کردستان را راه انداخته بودند به کمک مردم کردستان رفتند و غائله را به راحتی ختم کردند.
بی تاوان: به نظر میآید اخیراً استراتژی جدیدی برای این گروهک تروریستی تعریف کردهاند، آیا درست است؟
نامدار: از حدود ۸ الی ۹ ماه قبل اینها با تغییر تجزیه و تحلیل خود به این نتیجه رسیدند که از راه تجزیهطلبی و اینگونه اداها نمیتوانند به اهداف خود برسند، بنابراین تصمیم گرفتند با ناآرامسازی منطقه و به وجود آوردن مشکلات امنیتی در مرز ایران، توجه افکار عمومی را جلب کنند و در نقطهای به هر بهانهای شورشی درست کنند. به عبارت دیگر موضوع را از مسئله تشکیل حکومت کردی، به مسئله ساختگی دفاع از حقوق مردم کرد عوض کردند که دست آمریکا به صراحت در این ماجرا روشن است و چند مرتبه با ارائه کدهایی این موضوع را افشا کردم.
ادامه دارد…