هرچند رسانههای حقوق بشری با اخبار ساختگی به دنبال نشان دادن چهرهای مظلوم از اعضای گروهک پژاک هستند؛ اما نگاهی به خانوادههای قربانیان جنایتهای این گروه میتواند پاسخی برای همه ادعاهای آنها باشد.
انجمن بی تاوان آذربایجان غربی ،اواخر خردادماه سال ۹۰ بود که نیروی زمینی سپاه دست به یک سلسله عملیات برای برقراری امنیت در منطقه شمالغرب زد.
اگرچه سابقه جهاد برای برقراری امنیت در مناطق کردنشین در انقلاب اسلامی به ماههای اول پیروزی انقلاب بر میگردد اما این بار با وجود گذشت بیش از سه دهه از آن سالها، یک بار دیگر پاسداران انقلاب باید خون خود را برای امنیت هموطنان کُرد هدیه می کردند.
فتح قلههای امنیت در شمالغرب البته به راحتی نبود چراکه گروهکهای ضدانقلاب با حمایتهای همه جانبه اطلاعاتی و حتی لجستیکی غرب (به سردمداری آمریکا) این بار با تمام توان آمده بودند تا خاک بخشی از ایران را به توبره بکشند.
این عملیاتها که در نیمه اول سال ۹۰ انجام شد، تا اواخر شهریور به طول انجامید تا نهایتا با تقدیم دهها شهید و جانباز، بار دیگر امنیت به منطقه بازگشت و گروهکهای ضدانقلاب مجبور به ترک خاک ایران شدند.
در این زمان مردم این منطقه به خاطر نبود جاده از امکانات کمی برخوردار بودند و برای همین بولدوزر هایی برای ساخت جاده به این منطقه فرستاده می شد که در نهایت با بمب گذاری کنار جاده ای و عملیات های دیگر این بولدوزر ها توسط این گروهک تروریستی منفجر می شدند.
این اقدامات در حالی بود که گروهک تروریستی پژاک که از پ.ک.ک جدا شده بود ادعای احقاق حقوق مردم منطقه را دارد ولی بارها در گردنه ها با راهزنی از مردم منطقه برای آنها مشکلاتی فراهم و یا آنها را می کشتند.
در این میان عده ای از آنها با فریب مردم و جذابیتهای جنسی اقدام به جذب جوانان به ویژه دختران فراری می شدند و از این طریق جوانان این منطقه را گمراه کرده و به سمت خود می کشاندند.
با تلاش های گسترده نیروی زمینی سپاه در این منطقه در نهایت گروهک پژاک از این منطقه خارج شد و در نهایت امنیت در این منطقه حاکم شد که البته این امنیت به قیمت خون چندین شهید از سپاه و اهل سنت در منطقه برقرار شد.
سنگر مزدوران پژاک در دل کوه
یکی از تونل های کوهستانی تروریست ها
در آخرین عملیات ها علیه این گروهک تروریستی و خرابکار در این منطقه، یکی از اعضای این گروهک موفق به خودکشی نشد و به دست نیروهای سپاه افتاد.
سامان نسیم جوانی ۱۸ ساله بود که از طریق یکی از آشنایان خود که کار وی مشروب فروشی بود به این گروهک معرفی و پس از دیدن آموزش های لازم در این گروهک در مبارزه با نیروی زمینی سپاه به کمک پژاک آمد.
به گفته یکی از شاهدان عینی هنگام دستگیری این فرد یکی از نیروهای سپاه به شهادت رسیده و چند تن دیگر زخمی شده بودند و این در حالی بود که این عضو پژاک تا آخرین تیرهای خود را علیه نیروهای سپاه به کار گرفته بود و هیچ گلولهای در خشاب او باقی نمانده بود.
در همین حال برخی از سایت ها به دنبال حاشیه سازی برای کشور ادعا می کنند که سامان نسیم خودش به سپاه تسلیم شده است و اعدام وی خلاف حقوق بشر است.
این سایت ها با استناد به گریه ها و ناله های مادر سامان نسیم در فراق پسرش خواستار آزادی وی شده اند.
باید از این سایت ها و افرادی که تفکرهای این چنینی دارند سوال کرد که آیا شهادت نیروهای ارتش که برخی از آنها حتی موفق نشدند نوزاد تازه به دنیا آمده خود را ببینند، خلاف حقوق بشر نبود؟
آیا تهدید و ارعاب مردم و راهزنی های مداوم آنها از مردم آن منطقه خلاف حقوق بشری نبوده و این عضو پژاک چه توجیهی برای تیراندازی به روی مردم مظلوم و نیروهای سپاه دارد؟ [۱۹۷۸۶۳]
به عنوان مثال شهید سید محمود موسوی از شهدای یگان ویژه نیروی زمینی سپاه (صابرین) است که سال گذشته در درگیری با گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات شمال غرب کشور به شهادت رسید.
این شهید یک نوزاد داشت که اکنون باید یک عمر درد بی پدری را تحمل کند؛ آیا حقوق بشر می تواند حقوق از دست رفته این کودک را جبران کند و چرا مراجع حقوق بشری چشمان خود را بر روی یتیمی این کودک می بندند؟
همسر این شهید در جایی گفته است: به یقین شهادت ایشان لطف الهی است که شامل شان شده، اما دوری ایشان برای بنده و فرزند خردسال مان خیلی سخت است. هر کجای این خانه را که نگاه می کنم حضورش را احساس می کنم. تحمل درد فراغ ایشان برایم بسیار سخت است. صدیقه نیز دل تنگ پدرش است هر وقت عکس او را می بیند، بی تابی می کند، اما نمی داند که دیگر نمی تواند در آغوش مهربان پدر آرام گیرد.
مصطفی (کمیل) صفری تبار دیگر شهیدی بود که تنها یک سال از ازدواجش نگذشته بود که به درجه رفیع شهادت نائل شد.
او بهاتفاق چند نفر از دوستانش، بالاترین جایگاه خدمتی را در یگان ویژه صابرین می بینند، گرچه سعی داشت، ثبت نام در یگان ویژه صابرین را از خانوده اش مخفی نگهدارد و یا اینکه خدمت در آن را سهل و آسان معرفی کند، اما برای رسیدن به آن، بسیار تلاش کرد. می دانست که خدمت در یگان ویژه صابرین، علاوه بر قدرت معنوی به قدرت جسمی هم احتیاج دارد.
شهید مصطفی ملایی شهید مصطفی ملایی رییس هیئت رزم آوران شهرستان سردشت تابستان سال ۹۰ در درگیری با اشرار ضد انقلاب (پژاک)در راه حفظ آرمان های انقلاب اسلامی و حفظ آسایش مردم کشورش به درجه رفیع شهادت نائل شد که تنها دو ماه بعد از شهادتش کودک او پا به گیتی نهاد؛ مهنوش تا پایان عمر تنها یک قاب عکس از پدر خود خواهد داشت.
مهنوش دو ماه پس از شهادت پدرش -شهید مصطفی ملایی- به دنیا آمد
مهنوش و پدربزرگش با قاب عکس پدری که هرگز ندید شهیدان خضر اشک شیرین و عبداله ملکاری دو تن ا زدیگر شهدایی هستند که در منطقه سردشت در درگیری با نیروهای پژاک به شهادت رسیدند؛ این شهدا برای دفاع از مردم منطقه خود حاضر شدند جان خود را از دست بدهند اما وجبی از خاک کشور در دست این گروهک تروریستی باقی نماند.