۱ اسفند ۱۴۰۳

گفت و گو با مولف کتاب “نبرد در مناطق مدیا”

  • ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
  • ۶۷ بازدید
  • ۰

جواد کلاته عربی، پژوهشگر گفت: این جزئیات مهم است و سختی‌های روزمره‌ای که مرزداران ما با آن‌ها روبه‌رو هستند باید برای مردم روشن شود. آگاهی از این مسائل، نه تنها به مردم امید می‌دهد بلکه احساس وطن‌دوستی و مسئولیت‌پذیری در آن‌ها تقویت می‌شود.

انجمن بی‌تاوان: کتاب «نبرد در منطقه مدیا»، روایت نبرد با تروریست‌های پژاک و پ ک‌ک در کوهستان قندیل است که پژوهش و تالیف آن توسط جواد کلاته عربی انجام شده و در انتشارات شهدای نیروی زمینی سپاه به چاپ رسیده است. مولف به این نکته در مقدمه کتاب اشاره دارد که پژوهش و نگارش کتاب «نبرد در منطقه مدیا» جذاب‌ترین و متفاوت‌ترین تجربه کاری بوده و البته همراه با سختی، ابهام، بلاتکلیفی و پر از موانع متعدد بوده است. همچنین متن کتاب با وجود موانع و کمبود و فقدان منابع و اسناد رسمی توانسته بر اساس مصاحبه با فرماندهان و رزمندگانی که از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶ در نوار مرزی شمال غرب و به ویژه در منطقه پیرانشهر با دشمن سرسخت و جان سخت ضدانقلاب جنگیده‌اند کامل شود و روایتی از بازپس‌گیری نوار مرزی مناطق شمال غربی با تمرکز بر شهرستان پیرانشهر بازگو کند. شهرستان پیرانشهر در استان آذربایجان غربی در فاصله ۱۲۹ کیلومتری جنوب شهرستان ارومیه قرار دارد. این شهر در کوهپایه کوه‌های زاگرس قرار گرفته و از شمال‌غربی با سیاه‌کوه و از جنوب غربی با کوه شیخان همسایه است. جواد کلاته عربی درباره این اثر خود در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا جزئیاتی را مطرح کرده است.

در مقدمه کتاب اشاره شده که نگارش این کتاب تجربه‌ای جذاب و متفاوت برای شما داشته است. چه عواملی باعث شد این پروژه برایتان جذاب و در عین حال پر از دشواری باشد؟

در حوزه ادبیات پایداری و یادنامه‌های شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم عمدتاً به زندگی‌نامه شهیدان و خاطرات رزمندگان پرداخته می‌شود. این آثار به نوعی در تلاشند تا وقایع و تجربیات رزمندگان در میدان نبرد و خاطرات شهیدان را در هشت سال دفاع مقدس یا جنگ اخیر در کشور سوریه به مخاطب منتقل کنند. اما وقایع ذکرشده در کتاب «نبرد در منطقه مدیا» از حیث زمانی و مکانی از مسئله دفاع مقدس و مدافعان حرم تفاوت شایانی دارد. عملیات‌های انجام شده در مناطق شمال غرب ایران در دوران پس از انقلاب اسلامی ویژگی‌های خاصی دارند که آن‌ها را از سایر وقایع مشابه متمایز می‌کند.

یکی از نکات کلیدی در این حوزه، تفاوت‌های عمده در ویژگی‌های جغرافیایی و انسانی منطقه است. بسیاری از فرماندهان منطقه اشاره کرده‌اند که سرزمین‌هایی که در این عملیات آزاد شد از زمان پیش از انقلاب و حتی دوران حکومت پهلوی تحت حاکمیت ایران نبوده‌اند. در این نواحی گروه‌های مختلف ضدحکومتی در دوران پهلوی و بعد از انقلاب اسلامی، حکومت‌های کوچک محلی و شوراهای روستایی را تشکیل داده و امور مردم را اداره می‌کردند. این گروه‌ها چه در دوران پیش از انقلاب و چه پس از آن تهدیدی جدی برای حاکمیت مرکزی ایران به شمار می‌رفتند.

مناطق عملیاتی شمال غرب، علاوه بر اینکه از نظر جغرافیایی در ارتفاعات صعب‌العبور و ناشناخته قرار دارند کمتر مورد توجه و روایت قرار گرفته‌اند. این ویژگی‌ها باعث جذابیت بیشتر اتفاقات رخ داده در این منطقه می‌شود. تلفیق پیچیدگی‌های فنی، مهندسی و نظامی در کنار رویارویی با گروه‌های چریکی که کمتر در تاریخ نبردهای ایران شناخته شده‌اند از ویژگی‌های منحصر به فرد این عملیات‌هاست.

مهم‌ترین گروه‌هایی که در این نبردها حضور داشتند، شامل گروه‌های پ‌ک‌ک و پژاک بودند که داعیه تشکیل حکومت کردی مستقل در چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق را داشتند. این گروه‌ها می‌کوشیدند مناطق کردنشین این کشورها را متحد و به قول خودشان آزاد کنند. برخی از اعضای این گروه‌ها نیز از داخل ایران به این جریان پیوسته و تعدادی دیگر از کشورهای همسایه همچون سوریه، ترکیه و عراق به این ماجرا وارد شده بودند. در نتیجه این نبردها با مسائل و پیچیدگی‌های خاص خود روبه‌رو بود که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

چرا سراغ پژوهش در مناطق غربی رفتید؟ به نظرتان کمرنگی پژوهش درباره آشوب‌ها و ناآرامی‌ها در این منطقه چه دلیلی دارد؟

مناطق کردنشین ایران همواره در طول تاریخ مورد طمع بیگانگان قرار گرفته‌اند و این تهدیدات نه تنها در گذشته بلکه در زمان‌های معاصر نیز ادامه دارد. حتی به گفته فرماندهان منطقه این وضعیت در دوره پهلوی نیز وجود داشت و در آن زمان نیز دشمنان ایران به‌دنبال نفوذ و تهدید این مناطق بودند. در حال حاضر این مناطق همچنان مورد توجه دشمنان قرار دارد و آن‌ها برنامه‌های ویژه‌ای برای نفوذ و ایجاد ناامنی در کشور طراحی کرده‌اند.

در دو یا سه سال اخیر، ما شاهد تلاش‌های بی‌امان دشمنان برای وارد کردن سلاح به داخل کشور از طریق این مناطق مرزی بوده‌ایم. گروهک‌های ضد انقلاب و عناصر ناامنی از همین مناطق وارد ایران شده‌اند و دشمنان حساب ویژه‌ای روی این مناطق باز کرده‌اند تا از آن‌ها برای ایجاد ناامنی در کشور استفاده کنند. این مسائل به‌وضوح نشان‌دهنده اهمیت ویژه این مناطق است.

بنابراین برای حفظ امنیت این مناطق و روایت درست از شرایط آن‌ها، ضرورت دارد که توجه ویژه‌ای به آن داشته باشیم. من نیز به‌دلیل همین اهمیت و با هدف آگاهی‌بخشی علاقه‌مند شدم تا در این حوزه کاری انجام دهم و نقشی در روایت‌گری و انتقال حقایق ایفا نمایم.

در کتاب، بازدید از نوار مرزی پیرانشهر و همکاری با سرهنگ عظیم‌زاده به عنوان یک نقطه مهم در فهم موضوع ذکر شده است. چه نکاتی از این بازدید و صحبت با فرماندهان و رزمندگان در این منطقه برای شما جالب و آموزنده بود؟

هیچ موردی نمی‌تواند جایگزین تجربه مستقیم بازدید از میدانی باشد که وقایع در آن رخ داده است. هرچند مصاحبه‌ها، جمع‌آوری اطلاعات و حتی نقشه‌های مختلف ابزارهای مفیدی برای پژوهش هستند، اما هیچ‌یک از آن‌ها نمی‌تواند به اندازه حضور فیزیکی در منطقه و مشاهده دقیق صحنه‌های حادثه به پژوهشگر کمک کند. این امر برای روایت وقایع به ویژه در حوزه جنگ‌ها و عملیات‌های نظامی اهمیت زیادی دارد.

در یکی از سفرهای میدانی از نقطه تمرچین وارد نوار مرزی شدیم و از ارتفاعات مهم حاج‌ابراهیم یک و دو گذشتیم و پس از عبور از ارتفاعات قندیل کوچک و بزرگ از مناطق مرزی خارج شدیم. مسیری که شامل حدود ۵۰ الی ۶۰ کیلومتر از ارتفاعات صعب‌العبور و مناطق کوهستانی بود. در این مسیر با عبور از هرنقطه گاهی اوقات توقفی داشتیم و با ثبت عکس از هر منطقه، اطلاعاتی را درباره آن جمع‌آوری می‌کردیم. این تجربه به انسان این امکان را می‌دهد که علاوه بر تحلیل اطلاعات فنی، به طور عمیق‌تری با شرایط منطقه آشنا شود.

برای یک پژوهشگر یا نویسنده این‌گونه بازدیدها نه تنها از نظر فنی بلکه از نظر انسانی نیز بسیار حیاتی است. این بازدیدها به ما این فرصت را می‌دهند که از نزدیک با اقلیم منطقه، شرایط جغرافیایی و ویژگی‌های خاص آن آشنا شویم. برای مثال، مشاهده یخچال‌های طبیعی در منطقه تجربه‌ای است که کمتر کسی ممکن است فرصت دیدن آن را داشته باشد و برای یک پژوهشگر این تجربه‌های انسانی بی‌بدیل درک عمیق‌تری از شرایط عملیاتی و نظامی را به همراه دارد.

در نهایت این‌گونه بازدیدهای میدانی برای تحلیل‌های نظامی و عملیاتی نیز اهمیت ویژه‌ای دارند. از نظر من این تجربه‌ها نه تنها درک ما را از وقایع تقویت می‌کنند بلکه برای یک پژوهشگر و نویسنده کاملاً حیاتی است که به‌طور مستقیم با منطقه و شرایط آن در تماس باشد تا بتواند روایت دقیق و واقعی از آنچه در آن مکان‌ها اتفاق افتاده است ارائه دهد.

به موضوع فقدان منابع مکتوب اشاره شده. چگونه توانستید اطلاعات مورد نیاز را برای نوشتن این کتاب جمع‌آوری و از مصاحبه‌ها استفاده کنید؟

یکی از چالش‌های عمده در تحقیق درباره وقایع منطقه‌ای کمبود منابع مکتوب قابل استناد است. در خصوص جغرافیای منطقه و ویژگی‌های اقلیمی آن منابع موجود بسیار محدود بود. بیشتر اطلاعات در این زمینه یا به صورت مطالب منتشر شده توسط کوهنوردان و توریست‌ها در منابع اینترنتی یا مکتوب در دسترس بود که آن‌ها نیز عمدتاً از تجربیات شخصی و سفرهای غیرنظامی سرچشمه می‌گرفت و به همین دلیل اطلاعات دقیق و علمی در این زمینه به شدت کم بود.

در خصوص منابع نظامی نیز، وضعیت مشابهی حاکم بود. منابع موجود در این حوزه بسیار اندک و پراکنده بودند در حقیقت کمبود منابع مستند و دقیق پژوهشگران را با چالش بزرگی مواجه کرده است. اما درباره خود واقعه و عملیات‌های انجام شده به جرائت می‌توان گفت که هیچ متن مکتوبی قابل استناد و مستند در دسترس نبود. تنها منابعی که در این زمینه وجود داشتند گزارش‌ها و روایت‌های رسانه‌های ضد انقلاب به‌ویژه رسانه‌های کردی بودند که از زاویه خودشان برخی وقایع و حوادث را روایت کرده بودند. این منابع هرچند از منظر خاص خود و با هدف خاصی ارائه شده بودند، اما اطلاعاتی می‌رسانند که برای درک بهتر تاریخ برخی رویدادها مفید بود.

این روایت‌های رسانه‌ای گرچه از زاویه دید مخالفان و گروه‌های ضد انقلاب بیان می‌شد اما می‌توانست به عنوان بخشی از پازل اطلاعاتی مفید واقع شود. در نهایت این اطلاعات با وجود تفاوت‌های عمده در دیدگاه‌ها به‌طور غیرمستقیم در فرآیند تحقیق و روایت وقایع کمک می‌کرد.

به تفصیل به گروه‌های تروریستی پژاک و پ ک‌ک پرداخته‌اید. چه ویژگی‌هایی از این گروه‌ها باعث شد که این‌قدر به طور خاص به بررسی آنها بپردازید؟

با توجه به اینکه رویارویی نیروهای نظامی ایران در عملیات‌های آزادسازی مناطق شمال غرب کشور با گروه‌های پژاک و پ‌ک‌ک رخ داده، لازم بود که به‌طور جدی‌تری به مطالعه و تحلیل این گروه‌ها بپردازیم. در واقع برای درک عمیق‌تر و جامع‌تر از این درگیری‌ها ضروری بود که نه تنها درباره نیروهای خودی بلکه درباره گروه‌های مخالف نیز تحقیقاتی انجام و روایتی از آن‌ها نیز ارائه می‌شد.

مطالعه و شناخت عمیق‌تر از استراتژی‌ها، عقاید، و شیوه‌های مبارزاتی گروه‌های پژاک و پ‌ک‌ک می‌توانست به ما کمک کند تا به‌طور دقیق‌تری درک کنیم که نیروهای خودی با چه چالش‌ها و موانعی روبه‌رو بوده‌اند. این مطالعات می‌توانست برای تحلیل بهتر تصمیمات استراتژیک و تاکتیک‌های نظامی ما در برابر این گروه‌ها مؤثر واقع شود.

در نهایت ارائه روایتی از گروه‌های مخالف علاوه بر اینکه به تکمیل تصویر تاریخی این نبردها کمک می‌کرد به درک بهتر ماهیت درگیری‌ها و تحولات این مناطق نیز منجر می‌شد.

چگونه جنگ در منطقه پیرانشهر و قندیل با سایر جبهه‌های نبرد در مناطق دیگر ایران متفاوت بود؟ ویژگی‌های خاص این منطقه و جنگ‌ها چه بود؟

زمانی که عملیات‌های سپاه برای آزادسازی مناطق مرزی آغاز می‌شود این عملیات‌ها صرفاً محدود به نوار مرزی پیرانشهر نمی‌شود. همانطور که در کتاب اشاره شده است این عملیات‌ها به‌صورت سلسله‌وار از مناطق مرزی شمالی‌ترین نقاط استان آذربایجان غربی آغاز می‌شود و تا استان کردستان امتداد می‌یابد. به عبارت دیگر مناطق مرزی وسیع‌تری درگیر این عملیات‌ها بوده‌اند که حتی بخشی از آن مربوط به نزدیکی‌های نوار مرزی استان آذربایجان شرقی نیز می‌شود.

در این میان نوارهای مرزی دیگری چون پیرانشهر، ارومیه، سردشت، ماکو و اشنویه نیز درگیر این عملیات‌ها بودند. آنچه که در روایت توسط من ذکر شده است، صرفاً مربوط به نوار مرزی پیرانشهر است اما در همان زمان سلسله عملیات‌های مشابهی در سایر نوارهای مرزی شمال غرب کشور نیز در جریان بود. این عملیات‌ها در مجموع ویژگی‌های مشترکی داشتند و از این جهت تفاوت چندانی با هم نداشتند. هرچند که در جزئیات تفاوت‌هایی وجود داشت اما آنچه که مورد نظر من است این تفاوت‌ها در مقایسه با سایر اقدامات نظامی علیه دشمنان ایران اهمیت ویژه‌ای ندارد.

عملیات‌های شمال غرب که بخش عمده‌ای از آن به نوار مرزی پیرانشهر مربوط می‌شود از جنبه‌های مختلف با سایر رویدادهای نظامی و امنیتی پس از انقلاب تفاوت‌های قابل توجهی داشت. این تفاوت‌ها نه تنها در مقیاس و حجم عملیات‌ها بلکه در نوع و ماهیت دشمنان و شرایط جغرافیایی و تاکتیکی منطقه نیز مشهود بود.

در بخشی از کتاب، به عملیات‌های مختلف در ارتفاعات و آزادسازی مناطق صحبت شده است. چه چالش‌هایی پیش‌روی رزمندگان بود؟

اصلی‌ترین چالش پیش روی رزمندگان ما در عملیات‌های آزادسازی شمال غرب، طبیعت صعب‌العبور و شرایط جوی دشوار منطقه بود. منطقه‌ای که تقریباً ۷ ماه از سال پوشیده از برف است و برای انجام عملیات‌های نظامی بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود. در تیرماه در ارتفاعات برفی شاهد صحنه‌هایی بودیم که جاده‌ها، تحت لایه‌ای ضخیم از برف پنهان شده بودند و حرکت در آن مناطق حتی با استفاده از جاده‌های موجود نیز دشوار بود. این شرایط جوی بزرگ‌ترین چالش و مشکل در روند عملیات‌ها بود.

اما این تنها مشکل پیش روی رزمندگان نبود. در کنار مبارزه با دشمن و عملیات‌های آزادسازی، مسئله بسیار مهم‌تر و پیچیده‌تر نیاز به ایجاد زیرساخت‌های دائمی برای اسکان و استقرار نیروهای نظامی در این ارتفاعات بود. همانطور که در کتاب اشاره شده، نیروهای سپاه پاسداران نه تنها با گروه‌های ضد انقلاب در این مناطق مبارزه کردند بلکه برای ایجاد بستر و شرایط لازم برای حضور مستمر در این ارتفاعات اقدامات پیچیده و فنی فراوانی انجام دادند.

استقرار دائمی در ارتفاعاتی که در بیشتر ماه‌های سال پوشیده از برف و کولاک است نیاز به علم و تکنولوژی روز دنیا داشت. در این مناطق که برف به ارتفاع ۱۰ متر می‌رسد و صاعقه به طور مداوم به ارتفاعات اصابت می‌کند باید زیرساخت‌هایی ایجاد می‌شد که به رزمندگان اجازه می‌داد در شرایطی که ارتباط با خارج از منطقه تقریباً غیرممکن بود به حیات و مبارزه ادامه دهند. تأمین برق، آب، نان و حفاظت از نیروها در این شرایط دشوار تنها از طریق اقداماتی فنی و مهندسی سطح بالا ممکن بود.

عملیات‌های فنی مهندسی سپاه در این مناطق باعث شد که پایگاه‌های دائمی و عظیمی ایجاد شود که نیروهای نظامی بتوانند در تمامی طول سال در این ارتفاعات حضور مؤثر داشته باشند. این اقدامات نه تنها در بعد نظامی اهمیت داشت بلکه به تثبیت حضور ایران در این مناطق استراتژیک کمک بسیاری کرد.

این تجربه عملیاتی و مهندسی نیازمند بررسی و مطالعات بیشتری است تا جزئیات و پیچیدگی‌های این پروژه بزرگ و اثرات آن به‌طور کامل تبیین شود.

چه پیامی از این کتاب برای نسل‌های آینده ایران دارید، به خصوص درباره مقاومت و فداکاری نیروهای ایرانی در مقابله با تهدیدات مختلف؟

به نظر بنده حفظ و انتقال این روایت‌ها نه تنها برای نسل‌های آینده ضروری است، بلکه برای نسل امروز هم اهمیت بسیاری دارد. مردم باید بدانند که در کشوری که زندگی می‌کنند، با وجود مشکلات معیشتی که گاهی آن‌ها را آزرده خاطر می‌کند و بسیار نیز در این باره حق هم دارند، اما چه عزیزانی با جانفشانی در شرایطی غیرقابل تصور در مرزها برای امنیت کشور تلاش می‌کنند. متاسفانه تلویزیون و رسانه‌ها حتی با پخش چند مستند هم نتواسته‌اند حق این فداکاری‌ها را به‌طور کامل ادا کنند. در واقع مرزداران ما در شرایطی سخت و غیرقابل تصور امنیت را برای ما تأمین می‌کنند و این در حالی است که بسیاری از مردم به‌سختی از مشکلات روزمره رنج می‌برند.

اگر من به عنوان یک ایرانی وقتی به این مناطق رفتم و شرایط را از نزدیک دیده‌ام و به‌وضوح احساس کردم که این رزمندگان در حال خدمت به کشورشان هستند، باید بگویم که همه ما باید شرایط این عزیزان را درک کنیم تا معنی خدمت به وطن را بفهمیم. نسل امروز و آینده باید از این فداکاری‌ها آگاه شوند، زیرا مهم است که مردم بدانند بخشی از مرزهای کشور ما با چه دشواری‌هایی حفاظت می‌شود. در بسیاری از مناطق مرزی، به‌ویژه در فصول سرد سال جابجایی نیروها ممکن است به‌دلیل شرایط اقلیمی سخت تا ۴۵ روز طول بکشد. در این شرایط حتی هلیکوپترها نیز قادر به انتقال نیروها به مناطق دیگر نیستند و این تأخیرها می‌تواند به‌طور قابل توجهی تأثیرگذار باشد. این جزئیات مهم و سختی‌های روزمره‌ای که مرزداران ما با آن‌ها روبه‌رو هستند باید برای مردم روشن شود. آگاهی از این مسائل، نه تنها به مردم امید می‌دهد بلکه احساس وطن‌دوستی و مسئولیت‌پذیری در آن‌ها تقویت می‌شود. دانستن این روایت‌ها و درک شرایط سخت این مرزداران می‌تواند مردم را به‌سوی همبستگی و تلاش بیشتر برای حمایت از امنیت کشور سوق دهد.

منبع: ایبنا

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین عناوین