افرادی که اهل مطالعه و تحقیق باشند کم و بیش با انواع رمان ها و یا داستان های مورد علاقه خود آشنایی دارند. بیشتر رمان ها بر پایه تخیلات فردی و یا گروهی نوشته میشود که تناسبی خاص با موقعیت و وضعیت اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و … نویسنده دارد.
رمان های تخیلی شاید ریشه حقیقی نداشته باشند؛ اما در هر صورت نشأت گرفته از رفتار، تاریخ، مشکلات و … یک جامعه هستند که توسط نویسنده به رشته تحریر در می آیند.
رمان هایی از جنس خاطره و سرگذشت افراد و گروهها، به نوبه خود از آن دسته داستان هایی به شمار میآید که برای خواننده بسیار جذاب و مهم هستند.جالب و مهم بودن آن رابطه مستقیم با واقعیت تجربی شخص و یا اشخاصی دارد که مستقیماً درگیر آن بوده اند.
جمله (آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند) خود مصداق این واقعیت است.چرا که راوی یا نقش اول داستان، خود بیان کننده وقایع و رویدادهایی است که در بخشی از زمان روی داده اند.عصبانیت، احساسات، دیدگاه ها و تمامی تلخی و شیرینی داستان را از زبان خود او می شنویم.
اگر ما از آموزه گذشتگان که گفته اند : (تجربه کردن تجربه خطاست) پیروی کنیم، آن وقت است که به قدرت و انرژی رمانهایی که بر مبنای حقیقت نوشته شده اند؛ پی خواهیم برد.چون این نوشته هم تجربیات فردی است که سالهای طولانی را خواه ناخواه برای کسب آنها هزینه کرده است.
اکثر ما همان راهی را می پیماییم که پیشینیان ما پیموده اند و به ما نصیحت کرده و گوشزد کردهاند که مواظب باشید این راه به ترکستان می رود.
با این وجود باز هم درصد بسیاری از ما دوست داریم خودمان راه پیشروی را طی کنیم و در واقع به گفته گذشتگان توجهی نداریم.
غرض از طرح این موضوع تاکید بر انتخاب راهکارهایی است که سرنوشت آدمی را ورق می زند یک اشتباه کوچک در تصمیم گیری برای آینده در واقع پرت شدن از پرتگاه است چرا که اگر در بنیاد زندگی روش غلطی را در پیش گیریم در آینده دور و یا نزدیک به اشتباهات جبران ناپذیر بر خواهیم خورد.
انسانها هر کدام به نوعی پیرو افکار جامعه و گذشتگان خویش اند چون این تاثرات خواه مستقیم خواه غیر مستقیم، خودآگاه و یا ناخودآگاه به نحوی در شخصیت و آینده افراد موثرند.
برای مثال اگر نگارنده این کتاب متولد ان دوره از زمان و یا آن مکان و جغرافیا نبود شاید بسیاری از موارد فرق میکرد و یا تصور کنید که شما در جغرافیایی دیگر و یا به عبارت سادهتر در یک کشور دیگر با آب و هوا، دین، عادات و عرف جامعه و … متفاوت چشم به جهان می گشودید؛ اکنون همان بودید که هستید؟ مسلما اینطور نیست.
از این رو با طرح این مقوله در آغاز روایت خاطرات بار دیگر اهمیت زمان و مکان در سرنوشت آدمی را یادآور شدم، چرا که در تحریر سرگذشت این داستان به وضوح به چنین موضوعاتی برخواهیم خورد.
ادامه دارد…