محمد صدیق کبووند رئیس سازمان حقوق بشر کردستان بود. این سازمان اسمی و متشکل از تعداد کمتر از تعداد انگشتان یک دست در اصل توسط فرقه تروریستی پژاک تاسیس و اداره می شد. کبودوند پس از احراز وابستگی اش به تروریست ها محاکمه و زندانی شد. وی از سوی پژاک و باصطلاح سازمان های حقوق بشر به نماد مقاومت در زندان و دفاع از حقوق بشر تبدیل شده بود. رسانه های وابسته به تروریست ها هر روز از وی قهرمان می ساختند.
آقای قهرمان به بیرون از زندان نامه می نوشت و …
خواهان بکارگیری خشونت در سوریه برای احقاق حقوق کردها می شد و دو روز بعد خود را حامی حقوق بشر و مخالف خشونت معرفی می کرد!
به هر دری که زد دست خالی برگشت. اعتصاب غذا کرد . کسی تحویلش نگرفت. از همسرش خانم حسنی خواست با بی بی سی فارسی تماس بگیرد و اعلام کند اعتصاب خشک کرده یعنی حتی آب نیز نمی خورد.
باز هم کسی این قهرمان کوتوله و تپلی را تحویل نگرفت.
کبودوند که مغزش نیز در اثر چرندیات اوجالان کبود شده و قدرت تفکر و تعقل را از دست داده بالاخره شد و اعتصابش را شکست . این تسلیم شدن حاوی چند نکته است :
فردی فوق العاده ضعیف الاراده است. اگر خودش توان تحمل ندارد و حتی دوست ندارد بمیرد چرا با فریب جوانان ساده روستایی کرد آنها را به کام مرگ می فرستند ؟
این تسلیم شدن نشان می دهد کبودوند نیز به بی اساس بودن ادعای خود رسیده است چرا که اگر حقیقتی واقعی در کار بود باید برای آن حتی می مرد و مرگ را با آغوش باز می پذیرفت . از مرگ فرار کرد چون گفته های خود را باور ندارد.
قهرمان کوتوله داستان ما به هیچ یک از اهدافش نرسید. فقط خود را مضحکه عام و خاص کرد . چون تسلیم مرگ نشد و اعتصابش را به خاطر بی ارادگی شکست دیگر در نزد پژاک نیز جایگاهی نخواهد داشت.
بهترین گزینه این است کبودوند از مردم ایران معذرت بخواهد و از دولت نیز تقاضای عفو و بخشش کند و در ادامه به افشای ماهیت تروریستی پژاک و روابط خود با آن بپردازد.