یکی از نگرش های مشترک در دوره های مختلف ترکیه به عنوان یک حکومت، نادیده گرفتن واقعیت های اجتماعی و سیاسی است تا زمانی که تبدیل به یک بحران سیاسی شوند. مثلاً ترکیه مدتی بسیار طولانی واقعیت کردها را نادیده گرفت تا اینکه سر انجام تبدیل به یک بحران واقعی شد. در سال های اخیر نیز، به شیوه ای مشابه، ترکیه به سادگی از کنار این واقعیت گذشت که شهروندانش به ویژه جوانان کرد، به عضویت نیروهای دولت اسلامی عراق و شام (داعش) و حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) در سوریه در می آیند، و همین امر مشکلی جدی برای کشور به وجود آورده است.
دلیل اینکه جوانان کرد ترکیه به نیروهای PYD می پیوندند روشن است؛ حزب کارگران کردستان (PKK) بر اساس اندیشۀ ناسیونالیسم کردی آنها را بسیج می کند. اما دلیل پیوستن جوانان کرد به نیرو های داعش تا کنون در ترکیه مورد بحث قرار نگرفته است.
هر زمان که این بحث وارد حوزۀ عمومی می شود، مقامات حکومتی با کمک رسانه ها آن را تخطئه می کنند. هیچ شخصیت دانشگاهی اجازه ندارد مطالعه ای عمیق و جزئی در این باره به انجام برساند. هیچ روزنامه نگاری حق بررسی این پدیده را ندارد. و هیچ گزارشی از پلیس ترکیه روی این موضوع تمرکز نخواهد کرد.
علی رغم فقدان مدارک قابل توجه دربارۀ دلیل پیوستن کردها به داعش و شبکۀ جهادی القاعده، حلقه های خانوادگی و دوستانۀ جوانان کردی که به صفوف شبکه های جهادی در سوریه پیوسته اند و تعداد اندکی مصاحبۀ مطبوعاتی دربارۀ آنان وجود دارند، که اطلاعات کافی در اختیار ما می گذارند تا بتوانیم در این باره اظهار نظر کنیم.
نخست، همۀ آنان که به شبکه های جهادی پیوسته اند یک نقطۀ مشترک در پرونده هایشان دارند: آنها در داخل ترکیه با شبکۀ فعال جذب نیروی داعش ارتباط برقرار کرده اند. برخلاف جهادی های غربی، جهادی های ترکیه از طریق اینترنت جذب نمی شوند. در مقابل، آنها نخست در حلقه های جهادی حضور پیدا می کنند و با آنها آشنا می شوند و سپس توسط دوستانشان متقاعد می شوند که به جهاد بپیوندند.
وجه مشترک دیگری که از این اطلاعات به دست می آید این است که فعالیت های جذب نیرو توسط داعش توسط قانون محدود نمی شوند. حتی بر عکس، علی رغم این واقعیت که والدین برای جلوگیری از این فعالیت های جهادی به پلیس مراجعه می کنند، پلیس همچنان به نادیده گرفتن آنها ادامه می دهد و هرگز سعی نکرده است در مقابل شبکۀ جهادی دست به اقدامی در خور بزند.
دوم، اگر چه موضع مشترک و هماهنگ پلیس چشم پوشی از اقدامات شبکه های جهادی در سراسر ترکیه است، اما این شبکه ها در مناطق کرد نشین بسیار موفق تر از مناطق ترک نشین بوده اند. یکی از دلایل این موفقیت وجود فرهنگ خشونت در استان های کرد نشین است. دیر زمانی است که کردها با خشونت مواجه هستند، هم از جانب حکومت و هم از جانب PKKو دیگر سازمان های غیر قانونی. بر خلاف جوانان استان های غربی، جوانان کرد با خشونت سیاسی به خوبی آشنا هستند. برای مثال هر گاه یک کرد از حکومت خشمگین می شود نخستین واکنش وی چنین است: «از من چه می خواهید؟ می خواهید به کوهستان بروم؟»، که معنای آن به دست گرفتن اسلحه و شورش علیه حکومت است. اما زمانی که یک ترک از دست حکومت عصبانی می شود واکنش وی این گونه است: «از من چه می خواهید، می خواهید بانک بزنم؟»، که در آن سرقت از بانک به نارضایتی اقتصادی اشاره دارد.
این آشنایی و عادت به خشونت باعث شده شبکه های جهادی با آسانی بیشتری بتوانند جوانان کرد را به پیوستن به جهاد متقاعد کنند.
دلیل سومی که در پس عضویت کردهای جوان در نیروهای جهادی قرار دارد، به شدت وابسته به پیوند های خانوادگی است. در مقایسه با استان های غربی، پیوند های خانوادگی و خویشاوندی و پیوند برادری در میان کردها بسیار مستحکم و قوی هستند. مصاحبه های مطبوعاتی با جهادی ها و اعضای خانواده های آنان نشان می دهد وقتی یک جوان کرد به جهاد ملحق می شود معمولاً روی دیگر اعضای نزدیک خانواده اش تأثیر می گذارد تا آنها نیز به جهاد بپیوندند. اما در استان های غربی جوانان به واسطۀ دوستانشان به جهاد می پیوندند نه از طریق اعضای خانوادۀ خود. بمب گذار انتحاری سوروچ نیز، که ۳۲ جوان چپ گرا را به کام مرگ کشاند، مانند بسیاری از کردهای دیگر از طریق برادرش به عضویت داعش در آمده بود.