۲ بهمن ۱۴۰۳

پ.ک.ک قبل از سلاح، ایدئولوژی خود را زمین گذاشت

  • ۲ بهمن ۱۴۰۳
  • ۷ بازدید
  • ۰

نگاه کردن به فراخوان برای کنار گذاشتن سلاح‌ها در حالی که پ‌ک‌ک سلاح‌های خود را زمین می‌گذارد، دیدگاهی ناقص و اشتباه است. پ ک ک یک سازمان ایدئولوژیک بود. ایدئولوژی او متلاشی شد. چه سلاحی می تواند سازمانی را که ایدئولوژی آن در حال فروپاشی است کنار هم نگه دارد؟ فرض کنید پ.ک.ک اسلحه را در دست داشت، خشونتی که تولید کرد چه سودی برای او داشت؟

پ.ک.ک یکی از فسیل‌های کمیاب است که از دوران جنگ سرد باقی مانده است. بر اساس تئوری مارکسیستی-لنینیستی تأسیس شد. همان ایدئولوژی، ساختار سازمانی و روش مبارزه مسلحانه سازمان‌های مشابهی را اتخاذ کرد که با شعار «جنگ علیه امپریالیسم» همه چیز را به حمام خون تبدیل کردند. برای درک ساختار و روش های پ.ک.ک، به جای تئوری، باید به دو مرجع عملی نگاه کنید. اول اینکه لنین انقلاب بلشویکی را در سال ۱۹۱۷ با شعار “تمام قدرت به شوراها” آغاز کرد و همین مدل در چین دهقانی به رهبری مائو اجرا شد. چشمگیرترین رویه در مورد تروریسم این است که کاسترو و گوارا با یک گروه مسلح کوچک شروع کردند و به تدریج مردم را پشت سر خود جمع کردند تا باتیستا را در کوبا سرنگون کنند و قدرتی دائمی ایجاد کنند. فرمول حاصل از این تجربیات بسیار ساده است: خشونت یک ابزار تبلیغاتی برای بسیج حمایت مردمی است. به عبارت دیگر، هدف از تروریسم فقط تبلیغ است. با تشدید خشونت، مردم از ترس یک سازمان مسلح یا تحت فشار دولت، علیه سازمان موضع می گیرند، دریای خون رشد می کند و در نهایت سازمان به هدف خود می رسد. این منطق بی نتیجه، خلاصه ۵۰ سال پ.ک.ک است.

در سال ۱۹۷۴، وقتی عبدالله اوجالان را برای اولین بار روی پله‌های سالن بزرگ سخنرانی در مولکیه دیدم، بحران نفت در سایه جنگ سرد در حال تشدید بود و ادبیات ضد امپریالیستی موجی در حال گسترش بود. محیط خشن دیوانه کننده دهه ۷۰ هنوز در مرحله آماده سازی بود. اوجالان با براندازی تز سانترالیسم دموکراتیک لنین بر مبنای قومی و تبدیل آن به کنفدرالیسم دموکراتیک، سازمان خود را در مسیری طولانی مدت قرار داد.

اتفاقی که افتاده در خاطرات ماست. شما باید به یاد داشته باشید که چگونه تروریسم PKK، که ترکیه را در نیمه اول دهه ۱۹۹۰ تسخیر کرد، با تروریسم دولتی که فراتر از قانون خودش بود، متعادل شد و کشور ویران شد. ترکیه به دو بخش تقسیم شد: «آزادی دهندگان را بده» و «آزادی دهندگان را شلیک کن».

دقیقاً ۴۰ سال از حمله سال ۱۹۸۴ به Eruh می گذرد. جنگ سرد تمام شده است. سازمان های تروریستی که در شکاف های دنیای دوقطبی مستقر شده بودند در سراسر جهان از بین رفتند. پ‌ک‌ک مانند گونه‌های فسیلی که از زمان جنگ سرد تا امروز زنده شده‌اند به زندگی خود ادامه داده است.

چگونه؟

مشکل وجودی PKK:

پاسخ را باید در توازن پیچیده خاورمیانه با ناشناخته های بسیار و بازیگران بسیار جستجو کرد. فرصت‌های جدید همیشه برای پ‌ک‌ک در هزارتوهای تاریک خاورمیانه پدیدار می‌شد. سیاست منطقه ای اروپا به ویژه فرانسه، رقابت ایران و ترکیه، جنگ خلیج فارس و جنگ داخلی سوریه از این فرصت ها بود.

حتی شکوفایی بهار عربی به نفع PKK بود. کشتاری که اسرائیل به تازگی در غزه به پایان رساند به توانایی های آفتاب پرست پ ک ک نیز پایان داد.

فروپاشی اسد در سوریه و گنجاندن ترکیه در معادله توسط رژیم انگلیسی و محور آمریکا-اسرائیل، خلأ قابل توجهی برای این باقیمانده جنگ سرد برای استقرار در سازمان باقی نگذاشت.

نتیجه واضح است: پ‌ک‌ک سفر ضد امپریالیستی را که در ابتدا خود را در یک دایره ایجاد کرد و بازگشت – به قول خودش – به جایی که شروع کرد و تسلیم امپریالیسم شد، به پایان رساند.

تکرار کنیم: محور آمریکا و اسرائیل که انگلیس با تجربه شاهنشاهی خود آن را هدایت و مدیریت می کند، هیچ فضایی برای پ.ک.ک در خاورمیانه باقی نگذاشت. در حالی که دنیا در آشفتگی به سر می برد و جهان عرب تسلیم شده است، هیچ کس نمی خواهد با سازمان های تروریستی که به آنها چسبیده اند، سیاست را دنبال کند. پ‌ک‌ک با نوار چسب بسته‌بندی شد و به دولت ترکیه تحویل داده شد، درست مانند تحویل اوجالان در سال ۱۹۹۹٫

در واقع تصویری که پیش روی ماست فقط یک ملخ است که چند بار می پرد و سپس در گوشه ای گیر می کند.

پ.ک.ک ابتدا ایدئولوژی خود را از دست داد، سپس حامیان امپریالیست خود را:

پ.ک.ک یک ساختار سازمانی مبتنی بر ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی ایجاد و گسترش داده بود. با پایان جنگ سرد، ایدئولوژی سوسیالیستی جای خود را به ایدئولوژی ناسیونالیستی جدایی‌طلب داد. این بار تضاد منافع کردها و منافع سازمان به منصه ظهور رسید. پ‌ک‌ک با روش‌های استالینیستی به تمام جنبش‌های کردی مخالف پایان داد. اما این ایدئولوژی ناسیونالیستی او بیشتر به لطف سازماندهی مفیدی که در خدمت دیگران قرار داد به حیات خود ادامه داد. به طور خلاصه، پ‌ک‌ک ایدئولوژی خود را که خیلی قبل از سلاح‌هایش آن را ایجاد کرده بود، از دست داد.

سازمان های تروریستی که نمی توانند حمایت بین المللی پیدا کنند، هیچ شانسی برای بقا ندارند. علاوه بر این، یک سازمان بدون ایدئولوژی چه چیزی می تواند از طریق ابزار تروریستی تبلیغ کند؟ مانع تبلیغاتی که پ ک ک نمی تواند بر آن غلبه کند: خدمت به منافع امنیتی اسرائیل. کردها نمی توانند این وضعیت را تحمل کنند.

ما فقط یک معیار محکم برای پیش‌بینی اینکه پ.ک.ک چه خواهد کرد داریم: ارزش تبلیغاتی خشونت چقدر است؟

پاسخ: هیچ کدام باقی نمانده است.

مرکز ثقل از سلاح به سیاست تغییر مکان داد. درخواست از اوجالان به عنوان رهبر سازمان تروریستی نیست، بلکه به خاطر همتای او در میان کردها است. فراخوان پ‌ک‌ک به «دست گذاشتن اسلحه» در واقع به معنای فراخوانی به کردها برای «رها کردن پ‌ک‌ک» است.

به همین دلیل صلاح الدین دمیرتاش در معادله قرار گرفت. اعضای سالخورده دفتر سیاسی در قندیل هیچ پاسخی در میان کردها ندارند.

ایدئولوژی ها روانشناسی توده ای هستند. چه کسی روانشناسی کردها را کنترل می کند؟ بعد از ۴۰ سال، آیا در این روانشناسی فضایی باقی مانده است که اسلحه بتواند وارد آن شود و دستش را بگیرد؟

از آنجایی که موضوع به جزیره در سوریه گره خورده است، بیایید معنای سلاح را در آن منطقه قرار دهیم:

آیا پ‌ک‌ک می‌تواند تأثیری بر یک مقام کرد در جزیره داشته باشد که شامل ENKS نیز می‌شود؟

آیا موضوع پ‌ک‌ک سلاح‌های خود را کنار گذاشته و از جزیره پیش‌نیازی برای کردهای مخالف بارزانی برای زندگی در آن منطقه و مشارکت آزادانه در سیاست نیست؟ بنابراین، آیا موضوع «آزادی برای کردها» از طریق زمین گذاشتن سلاح های پ.ک.ک هم مطرح نیست؟

نگاه کردن به فراخوان برای کنار گذاشتن سلاح‌ها در حالی که پ‌ک‌ک سلاح‌های خود را علیه دولت ترکیه زمین می‌گذارد، دیدگاهی ناقص و اشتباه است. پ ک ک یک سازمان ایدئولوژیک بود. ایدئولوژی او متلاشی شد. چه سلاحی می تواند سازمانی را که ایدئولوژی آن در حال فروپاشی است کنار هم نگه دارد؟

قبلی «

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *