با تغییر جهت ترکیه در عرصهی ژئوپلیتیکی، آیندهی کردها و فرآیند خلع سلاح PKK بار دیگر در مرکز توجه قرار گرفته است. آیا عبدالله اوجالان کلید یک آشتی جدید را در دست دارد؟
به گزارش خبرگزاری بیتاوان، در حالی که ترکیه بار دیگر وارد یک دورهی بحرانی و تحولطلبانه شده است، تحولات سیاسی داخلی با بازداشت اکرم اماماوغلو، اعتراضات خیابانی و بازگشت فضای جنبش گزی، به نقطهی جوش رسیدهاند. همزمان، تغییر سمتگیری ژئوپلیتیک آنکارا از محور بریتانیا-قطر به سوی ایالات متحده، بر بسیاری از معادلات منطقهای، بهویژه وضعیت کردها و PKK تأثیر گذاشته است. در میانهی این تحولات، عبدالله اوجالان پیامی تازه صادر کرده و بحث خلع سلاح PKK بار دیگر به شکلی جدی بر سر زبانها افتاده است؛ اما آیا شاخهی نظامی این سازمان حاضر به تمکین بدون حضور فیزیکی اوجالان خواهد بود؟ پاسخ این پرسش، ممکن است سرنوشت صلح یا درگیریهای آینده را رقم بزند. ابراهیم خلیل باران روزنامه نگار و تحلیل گر سیاسی کُرد، امروز با انتشار ویدئویی تصویری در کانال شخصی اش به بررسی تحولات اخیر در ترکیه پرداخت.
تغییر رادیکال در سیاست داخلی ترکیه: آغاز پروژهای برای بازطراحی قدرت
ابراهیم خلیل باران، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی کرد، بازداشت جنجالی اکرم اماماوغلو، شهردار محبوب استانبول، را نه یک اتفاق صرفاً قضایی یا اقدامی محدود در سطح داخلی، بلکه بخشی از یک پروژهی بزرگتر و برنامهریزیشده برای بازچینش ساختار قدرت در ترکیه میداند. به باور او، آنچه در ظاهر یک تصمیم قضایی بهنظر میرسد، در عمق خود نشاندهندهی تغییر مسیر بنیادینی در سیاست داخلی ترکیه است که میتواند معادلات آیندهی کشور را بهطور کامل دگرگون کند.
باران با لحنی هشدارآمیز میگوید:
«ترکیه در حال عبور از یک رودخانهی متلاطم است و در چنین شرایطی، تصمیم گرفته اسب خود را عوض کند؛ این یک چرخش ناگهانی و غیرمنتظره بود. اما نباید فریب ظاهر قضیه را خورد، آنچه بر سر اماماوغلو آمد، تنها آغاز این روند است.»
به اعتقاد او، این اقدام را باید در متن تحولات بزرگتری دید که در حال وقوع است. ترکیه در پی آن است که خود را برای نظم نوین منطقهای آماده کند و به همین دلیل، در تلاش است تا پیشاپیش چهرههای سیاسی رقیب و تهدیدهای بالقوه داخلی را حذف یا مهار کند. بازداشت اماماوغلو را باید نخستین گام از این مهندسی سیاسی دانست؛ اقدامی که نهتنها معادلات قدرت در داخل ترکیه را هدف قرار داده، بلکه پیام روشنی نیز به متحدان خارجی ارسال میکند.
باران همچنین تأکید میکند که این تغییر مسیر سیاسی همزمان با برخی تحرکات مهم در عرصهی بینالمللی شدت گرفته است. او به تماس تلفنی اخیر میان دونالد ترامپ و رجب طیب اردوغان اشاره میکند و معتقد است:
«تماس ترامپ با اردوغان، صرفاً یک تعامل دیپلماتیک معمول نبود؛ آن تماس نشانهای از آغاز یک مرحلهی جدید در روابط آنکارا و واشنگتن بود. بعد از آن تماس، چهرهی فضای سیاسی ترکیه تغییر کرد.»
او بر این باور است که این چرخش سیاسی نه از دل یک بحران داخلی، بلکه در هماهنگی کامل با تغییرات ژئوپلیتیک گستردهتری شکل گرفته که دولت اردوغان را وادار به بازتعریف اولویتها و بازسازی توازنهای قدرت کرده است.
چرخش ژئوپلیتیکی: از لندن به واشنگتن
باران معتقد است ترکیه در حال فاصله گرفتن از محور سنتی بریتانیا و قطر است و در حال حاضر بهطور جدی به سمت ایالات متحده متمایل شده است. او با صراحت میگوید:
«ترکیه دیگر در محور بریتانیا و قطر قرار ندارد و بهجای آن وارد چشمانداز جدید ایالات متحده برای خاورمیانه شده است.»
او این چرخش را بخشی از تلاش ترکیه برای یافتن جایگاهی جدید در نظمی میداند که توسط آمریکا و اسرائیل در حال شکلگیریست.
توافق احمد الشرع و مظلوم کوبانی: بازتعریف جایگاه کردها در سوریه
ابراهیم خلیل باران در تحلیل خود، توافق اخیر میان احمد الشرع، از چهرههای ارشد اپوزیسیون سوریه، و مظلوم کوبانی، فرماندهی کل نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد)، را یکی از مهمترین نقاط عطف در معادلات سیاسی سوریه طی ماههای اخیر میداند. این توافق که به باور او با حمایت پشتپردهی ایالات متحده، اسرائیل و عربستان سعودی شکل گرفته، در واقع نوعی به رسمیت شناختن حضور سیاسی و نظامی کردها در ساختار آیندهی سوریه است.
باران میگوید:
«توافق میان مظلوم کوبانی و احمد الشرع به معنای آن است که دولت مرکزی سوریه، عملاً حضور و نقش سیاسی کردها را به رسمیت شناخته است.»
بهزعم او، این توافق نهتنها مسیر را برای بازتعریف روابط کردی-عربی در سوریه باز کرده، بلکه به نماد گذار کردها از یک نیروی صرفاً نظامی به یک بازیگر سیاسی فراگیر در سطح ملی تبدیل شده است. چنین تحولی، از دید آنکارا یک تهدید راهبردی بهشمار میرود. ترکیه که سالها تلاش کرده مانع تثبیت هویت سیاسی کردها در مرزهای جنوبیاش شود، اکنون با واقعیتی تازه مواجه شده که ممکن است منجر به تغییرات ژئوپلیتیک گسترده در شمال سوریه شود.
باران تأکید میکند که واکنش ترکیه به این توافق، ترکیبی از نگرانی امنیتی و تلاش برای بازتعریف نقش منطقهایاش است. به همین دلیل، آنکارا همزمان با اعمال فشار بر متحدان سنتیاش، در پی نزدیکی به ایالات متحده برای داشتن سهمی در مدیریت ساختار نوظهور در سوریه است.
PKK در دو راهی؛ تسلیم با اوجالان یا مقاومت تا آخر؟
خطرات و فرصتهای تاریخی پیش روی کردها
در ادامهی تحلیل، باران توجه را به نقطهی عطفی در موقعیت کردها جلب میکند. او میگوید که کردها در شرایط کنونی با دو سناریوی متضاد مواجهاند: یا میتوانند با استفاده از فرصتهای ژئوپلیتیک اخیر، جایگاه تثبیتشدهای برای خود در خاورمیانه تعریف کنند، یا دوباره قربانی بازیهای قدرت منطقهای شوند.
او با هشدار نسبت به بیبرنامگی دیپلماتیک بخشی از جنبش کردی میگوید:
«کردها هنوز نتوانستهاند روابط خود را با آمریکا و اسرائیل به سطح یک اتحاد استراتژیک ارتقا دهند، و این یک ضعف ساختاری جدی است که میتواند بار دیگر باعث از دست رفتن فرصت تاریخی شود.»
باران معتقد است که ترکیه با علم به همین ضعف، با جسارت بیشتری برای محدودسازی نقش کردها در منطقه حرکت میکند. به گفتهی او، اگر کردها همچنان در لاک انزوا باقی بمانند و از برقراری پیوندهای پایدار و استراتژیک با قدرتهای جهانی غفلت کنند، توافقهایی مانند آنچه میان احمد الشرع و مظلوم کوبانی شکل گرفته نیز ممکن است در نهایت خنثی شود.
از نگاه او، تنها راه پیشِروی کردها، عبور از سیاستهای تدافعی سنتی و حضور فعال، هدفمند و همپیمانانه در نظم جدید منطقهایست.
نقش تعیینکنندهی عبدالله اوجالان در آیندهی PKK: سلاح یا صلح؟
اما شاید بحثبرانگیزترین و کلیدیترین بخش تحلیل ابراهیم خلیل باران، به آیندهی PKK و جایگاه عبدالله اوجالان در این معادله بازگردد. او در اینباره به پیام رسمی ۲۷ فوریهی اوجالان اشاره میکند که در آن، رهبر دربند PKK خواستار عبور از مبارزهی مسلحانه و حرکت بهسوی یک راهحل سیاسی جامع شده است.
باران این پیام را “بمب خاموش” در ساختار درونی PKK توصیف میکند؛ پیامی که شکاف عمیقی میان شاخههای سیاسی و نظامی این جنبش بهوجود آورده است. به گفتهی او:
«شاخهی نظامی PKK بدون حضور فیزیکی، زنده و آزاد اوجالان، هرگز حاضر به زمین گذاشتن سلاح نخواهد شد. آنها او را نه فقط بهعنوان یک رهبر، بلکه بهعنوان ضامن تاریخی اعتماد به فرآیند صلح میبینند.»
او با اشاره به مواضع چهرههایی چون مراد قارایلان و احمد ملازگرد میگوید که جناح نظامی، تجربهی شکستخوردهی مذاکرات گذشته را بهخاطر دارد و اینبار، بدون حضور مستقیم اوجالان پای هیچ توافقی نخواهد نشست. در مقابل، شاخهی سیاسی PKK و برخی نخبگان کُرد متمایل به اروپا، نسبت به پیام اوجالان رویکرد بازتر و مصالحهجویانهتری اتخاذ کردهاند.
باران نتیجه میگیرد که سرنوشت هرگونه فرآیند خلع سلاح، از جنس تصمیمی صرفاً درونسازمانی نیست، بلکه به یک بازتعریف رابطهی سهجانبه بین PKK، دولت ترکیه و عبدالله اوجالان وابسته است. او با لحنی قاطع میگوید:
«اگر اوجالان آزاد نباشد، هیچ فرآیند واقعیای برای گذار از مبارزهی مسلحانه به سیاست ممکن نخواهد بود. همهچیز به حضور او گره خورده است.»
راه صلح از جزیرهی امرالی میگذرد
در پایان تحلیل، ابراهیم خلیل باران با لحنی روشن تأکید میکند که وضعیت کنونی PKK و بهطور کلی آیندهی مسئلهی کرد در ترکیه، در نقطهی تلاقی سه نیروی قدرتمند و سرنوشتساز شکل میگیرد: نخست، نقش محوری و همچنان زندهی عبدالله اوجالان؛ دوم، تغییرات شتابزدهی ژئوپلیتیکی در سطح منطقهای و بینالمللی؛ و سوم، فشارهای فزایندهی دولت ترکیه برای کنترل و مهار هرگونه ابتکار کردی در درون و بیرون از مرزهای خود.
باران بر این نکته انگشت میگذارد که هرچند تحولات سیاسی ممکن است شتابزده و پیچیده بهنظر برسند، اما هیچیک از مسیرهای واقعی صلح و خلع سلاح، بدون درنظر گرفتن جایگاه اوجالان امکانپذیر نیست. بهزعم او، اوجالان نهفقط یک چهرهی تاریخی، بلکه عنصری فعال و هنوز تأثیرگذار در ذهن و باور بدنهی اجتماعی و سیاسی PKK است.
او میگوید:
«نباید تصور کرد که اوجالان فقط یک رهبر زندانی است. او همچنان قلب تپندهی تصمیمات استراتژیک درون PKK باقی مانده است. تا زمانی که او از انزوا خارج نشود و امکان مداخلهی فعال نداشته باشد، هر فرآیندی در مورد صلح، خلع سلاح یا مذاکره، در بهترین حالت ناتمام و ناپایدار خواهد بود.»
در نگاه باران، بدون حضور فیزیکی و حقوقی اوجالان در معادلهی سیاسی، نه جناح نظامی اعتماد خواهد کرد و نه بدنهی اجتماعی PKK برای گذار به سیاست آماده خواهد شد. او نتیجه میگیرد:
«اگر قرار است در خاورمیانه فصل تازهای گشوده شود، این فصل بدون حضور اوجالان نوشته نخواهد شد.»
منبع: کانال ابراهیم خلیل باران
من یک اهل سنت کردهستم. در جاده سرو زنگی میکنم یکی از جاده هایی که از ارومیه به ترکیه وصل است. در زمان جنگ کامیونهای ترکیه از مواد اولیه تولیدات تا غذا و دارو و… بصورت ارزان وارد ایران میکردند.پس از آن هم ادامه داشت ولی برخی از سیاستمداران ایران که با اختلاص های کلان و دزدی نیاز داشتندتا افکار عمومی را منحرف کنند. آنها باتحریک پی کک ترکیه را شلوغ نشان میدادندتا افکار عمومی را منحرف کند. وتنها کشوری که واقعاً دوست ایران بود را از دست دادند در صورتی که با همکاری هم منطقه همیشه صلح و آرامش داشت.