انجمن بی تاوان: برای شناخت یک فرقه، بهترین راه استفاده از تجربیات کسانی است که با این گروهها نشست و برخاست داشتهاند، از نزدیک وقایع را درک کرده و با پوست و استخوان این رابطه فرقهایِ مطرح شده را دیدهاند.
«آزادی و رعایت انصاف و عدالت در پ.ک.ک و پژاک شعار است، طنز تلخ است. رهبری آن نه در انتخابات بلکه از سوی جمیل باییک، دوران کالکان و مراد کاراییلان انتخاب میشوند.» این جملات آکنده از سرخوردگی و درد، جملات مردی است که در یکی از همین فرقهها، سالها زندگی کرده است.
کاوه روژهلات یکی از اعضای سابق پژاک که از این گروهک تروریستی جدا شده است، در باب اوضاع و شرایط دوران همراهیاش با پژاک طی گفت وگویی میگوید: «آنچه من را اذیت میکرد تبعیض بین انسانها بود، درحالیکه درجه و رتبهای نداشتند. رهبری حتی خورد و خوراکش یا کفشهایش فرق میکرد» یا در جای دیگری از گفتگو به ساختار دیکتاتوری و تحمیلگر این فرقه اشاره میکند: «شما در آنجا حق اعتراض نداری، حق انتقاد شما به نام دموکراسی، چنان وارونه میشود که باورش سخت است».
پژاک برخلاف این ادعا که خود را پرچمدار گرو های کُرد میخواند، فرقهای است با پیچیدهترین روابط فرقهای، رهبریتی خودانتصابی، تحمیلگر و ساختاری خودکامه؛ ساختاری که بیدوان ارومیه از اعضای سابق پ.ک.ک در مورد آن مطرح میکند: «دموکراسی در میان آنها حرف و شعاری بیش نیست، آزادی بیان و اندیشه در آن جای ندارد.»
در پژاک شما میتوانید انتقاد کنید، اما چنان محکوم میشوید که خودتان پشیمان میشوید که چرا انتقاد کردید». این صحبتها، کوه یخ سر از آب بیرون آوردهای است که درقسمت زیرین خود ماجراهای بهمراتب عجیبتر و هولناکتری را روایت میکند.