خلع سلاح داوطلبانه پ.ک.ک که قرار بود نقطه عطفی در روابط آنکارا و کردها باشد، امروز به بحرانی تازه برای ترکیه بدل شده است.
به گزارش انجمن بیتاوان، کرادل نوشت: تمامی تفاهمهای میان ترکیه و کردها – آنهایی که به قدرت تحت رهبری هیئت تحریرالشام (HTS) در سوریه پیوند خورده بود و تنها یک ماه پیش بهنظر میرسید به آستانه تحقق رسیده است – اکنون در هم فرو ریخته است. آنچه در ابتدا نشانهای از یک توافق میدانی تازه میان آنکارا و کردها با میانجیگری غیرمستقیم دمشق بود، امروز در مسیر معکوس قرار گرفته؛ چراکه با پیچیدهتر شدن شرایط، تغییر ائتلافها و تضاد دستورکارها، چشمانداز توافق به محاق رفته است.
این فروپاشی تنها محدود به مذاکرات امنیتی–نظامی نیست، بلکه کل محاسبات منطقهای در شمال سوریه را که محل تلاقی منافع ترکیه، آمریکا و اسرائیل است، زیر سؤال برده است. آنچه بر زمین اتفاق افتاد – از هم پاشیدن سریع توافقهایی که پس از نامه عبدالله اوجالان، رهبر زندانی کردها، در اواخر فوریه و پیش از نوروز، قریبالوقوع به نظر میرسید – نشان داد که آن لحظه صلح تا چه اندازه شکننده بوده است. در آن نامه، اوجالان گروا کارگران کردستان (پ.ک.ک) را به پایان مبارزه مسلحانه فراخوانده بود.
تغییر راهبرد اوجالان؛ از جداییطلبی تا ادغام
اوجالان در نامهاش نوشت: «من به قدرت اسلحه باور ندارم، بلکه به قدرت سیاست و صلح اجتماعی باور دارم – شما را هم به پیروی از همین اصل فرامیخوانم.» او در سخنرانی ۹ ژوئیه خطاب به کادرهای پ.ک.ک تغییر راهبرد را اعلام کرد و از «چشماندازی تازه» برای عبور از بحران داخلی جنبش سخن گفت. پیام تلویزیونی او نقطه گسستی قطعی با راهبرد تاریخی این حزب – یعنی آزادی مسلحانه و دولتسازی – بود و خواستار گذار به آنچه «صلح و جامعه دموکراتیک» نامید.
او در نامه تأکید کرد کردهای ترکیه باید «سیاست دموکراتیک» را بهعنوان مسیر خودتعیینگری بپذیرند. به همین منظور پیشنهاد تشکیل یک کمیته پارلمانی برای نظارت بر خلع سلاح داوطلبانه در چارچوب قانونی را مطرح کرد؛ پیشنهادی که بهعنوان نشانهای از حسن نیت به دولت ترکیه معرفی شد.
جوهر پیام اوجالان «ادغام» بود: «صلح و جامعه دموکراتیک نیازمند نگاهی مثبت و ادغامگرایانه است.» به گفته او، پ.ک.ک اکنون رسماً از الگوی دولت–ملت و مبارزه مسلحانهای که نزدیک به چهار دهه ادامه داشته و حدود ۴۰ هزار کشته برجای گذاشته، دست کشیده است. اوجالان این تغییر را «پیروزی» خواند و تأکید کرد که متحدان پارلمانی چون حزب طرفدار کردها، «برابری و دموکراسی خلقها» (DEM)، این راهبرد تازه را به پیش خواهند برد.
با این حال اوجالان هشدار داد که این «راهحل» همچنان مبهم است. او گفت: «برای اینکه کار کمیته و پارلمان معنا داشته باشد، نگرانیهای عمومی کردها رفع شود و تعهدات ما در قبال دولت ترکیه اجرا گردد، ابتکار خلع سلاح باید از سوی طرفهای ذیربط ترکیهای مورد استقبال قرار گیرد.» وی افزود که ایجاد یک سازوکار خلع سلاح میتواند به پایان داوطلبانه مبارزه مسلحانه کردها و گذار به سیاست دموکراتیک قانونی کمک کند.
واکنش در آنکارا؛ تشکیل کمیته ۵۱ نفره
نعمان کورتولموش، رئیس پارلمان ترکیه، به سرعت این فراخوان را بازتاب داد و از احزاب خواست نمایندگان خود را برای حضور در کمیتهای ۵۱ نفره معرفی کنند؛ نهادی با هدف ساخت «ترکیهای عاری از ترور» که قرار است بر اصلاحات قانونی و قانون اساسی متمرکز شود و حتی میتواند به آزادی رهبران زندانی کرد منجر گردد.
این کمیته در ۳۱ ژوئیه رسماً تشکیل شد و نخستین نشست آن در ۵ اوت در آنکارا برگزار گردید تا درباره اصلاحات تقنینی در پاسخ به اعلام خلع سلاح پ.ک.ک بحث کند. کورتولموش که ریاست جلسه را برعهده داشت، مدعی شد اجماع سیاسی گستردهای از این ابتکار حمایت میکند و آن را بازتاب «۹۸ درصد اراده پارلمان» دانست. او این نشست را «گامی به سوی وحدت و برادری» خواند و وعده داد که شفافیت، ضامن کار کمیته برای حفظ صلح خواهد بود.
تردیدها و موانع پیشرو
اما اصلاحاتی که اوجالان بر ضرورت قانونیشدن آن تأکید داشت، خیلی زود با واقعیت سیاسی درگیر شد. باریـن کایاآوغلو، استادیار دانشگاه علوم اجتماعی آنکارا (ASBU)، معتقد است که ابتکار خلع سلاح با تردیدهای عمیق مواجه است؛ نهتنها در میان جناحهای کرد، بلکه حتی در میان طبقه سیاسی متفرق ترکیه. او همچنین یادآور شد که «بیصبری فزاینده آنکارا نسبت به روند ادغام نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) با دمشق، ارتباط مستقیمی با تلاشهای داخلی ترکیه برای خلع سلاح کامل پ.ک.ک دارد.»
در نهایت، آنچه بهعنوان لحظهای تعیینکننده برای صلح به تصویر کشیده شد، اکنون در سایه تردیدها و اختلافات گرفتار شده است. چشمانداز پایان مبارزه مسلحانه کردها، هرچند بر روی کاغذ ترسیم شده، اما در میدان سیاست و امنیت همچنان با موانع پرشماری روبهروست.
معضل ژئوپلیتیک ترکیه؛ از امید به ادغام تا سایه سنگین واقعیتهای منطقه
جنبش جداییطلبانه و مسلحانه پ.ک.ک نزدیک به نیمقرن ژئوپلیتیک داخلی ترکیه را متلاطم کرده است؛ از حاشیهها تا شهرهای بزرگ و حتی پایتخت نفوذ یافت. این چالش کردی از دل ساخت دولت مدرن ترکیه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی سربرآورد و امروز پرسش اصلی تنها این نیست که آیا پ.ک.ک واقعاً مبارزه خود را کنار گذاشته است، بلکه این است که آیا «راهحل ادغام» اساساً امکان تحقق دارد یا خیر.
نمادینترین اقدام در این مسیر، تخریب نمایشی سلاحهای سبک پ.ک.ک در «غار جاسانا» در کوههای قندیل عراق بود؛ اقدامی که نه در خاک ترکیه، بلکه در کشوری همسایه و زیر نظر دستگاه اطلاعاتی ترکیه صورت گرفت و از همان آغاز محدودیتهای این روند را آشکار ساخت.
مقامهای ترک نیز به سرعت کوشیدند نامه عبدالله اوجالان را در چارچوب خود تفسیر کنند. تنها دو روز پس از این نمایش، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در جمع رهبران حزب عدالت و توسعه با لحنی پیروزمندانه گفت: «ترکیه پیروز شد. هشتاد و شش میلیون شهروند پیروز شدند… ما میدانیم چه میکنیم. کسی نباید نگران باشد یا پرسشی بپرسد. ما همه این اقدامات را برای ترکیه و آیندهمان انجام میدهیم.» او از آغاز «عصری تازه برای ساخت ترکیهای بدون ترور» سخن گفت.
عمر چلیک، سخنگوی حزب عدالت و توسعه، هم در تأیید این رویکرد تصمیم اوجالان برای حرکت به سوی ادغام، انحلال پ.ک.ک و خلع سلاح را «گامی بزرگ به سوی ترکیهای عاری از ترور» توصیف کرد. هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه نیز مواضعی مشابه اتخاذ نمود. در سوی دیگر، سیاستمداران کرد از این ابتکار استقبال کردند و آن را لحظهای تاریخی برای کردهای ترکیه و حتی سراسر غرب آسیا دانستند؛ لحظهای برای گذار «از جنگ به شراکت، از تقسیم به کثرتگرایی، از سرکوب به مشارکت دموکراتیک».
بازتاب ژئوپلیتیکی و ورود واقعیت سوریه
اما این فضای جشن و امید چندان دوام نیاورد. یک ماه بعد، پایههای این روند در حال فروپاشی به نظر رسید. به جای آنکه نقش منطقهای آنکارا تقویت شود، تحولات تازه جریانهای جداییطلبانه کرد را جان تازهای بخشید. در سوریه، جایی که ترکیه به فروپاشی دولت یاری رساند، محور آمریکا–اسرائیل محدودیتهای آشکاری بر توان آنکارا برای حل مسئله نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) تحمیل کرده است. مذاکرات میان SDF و دولت انتقالی مستقر در دمشق، از جمله توافق تاریخی ۱۰ مارس برای ادغام نهادهای غیرنظامی و نظامی تحت کنترل SDF در ساختارهای دولتی، نشان داد که امکان رسمیشدن حضور سیاسی کردها در نظم سیاسی جدید سوریه در حال افزایش است.
در ژوئیه، تام باراک، فرستاده ویژه آمریکا و سفیر این کشور در ترکیه، صراحتاً اعلام کرد: «SDF همان ی.پ.گ است و ی.پ.گ مشتق پ.ک.ک است… هیچ نشانهای از تشکیل کردستان آزاد وجود ندارد… اینجا سوریه است.» پیشتر، در فوریه، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، از دولت موقت سوریه – که ریشه در القاعده دارد – خواسته بود تا نیروهای دموکراتیک سوریه را «بهطور کامل» در روند گذار سیاسی سوریه ادغام کند و آنها را «همپیمانان ارزشمند» خوانده بود.
در نتیجه، هرچه نفوذ کردها در آناتولی کاهش مییابد، در شام با حمایت آمریکا، اسرائیل و فرانسه گسترش مییابد. به این ترتیب، روند تحولات در روابط ترکی–کردی دیگر نه در داخل، بلکه توسط نیروهای فراملی و خارج از مرزهای ترکیه تعیین میشود.
تله آتلانتیکی و محدودیتهای ساختاری آنکارا
اوجالان در پیام خود از «تحولات اخیر منطقهای» بهعنوان عامل محرک یاد کرده بود؛ تحولاتی که بیتردید شامل نسلکشی ادامهدار اسرائیل در غزه، توافق آتشبس ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ میان لبنان و رژیم اشغالگر، و فروپاشی دولت پیشین سوریه در ۸ دسامبر میشود؛ رخدادهایی که انسجام داخلی سوریه را بیش از پیش از هم گسست. اما در میانه این تحولات، ترکیه در حاشیه قرار گرفت. ناتوانی آنکارا در مقابله با تجزیه سوریه نه از سر تردید، بلکه ناشی از محدودیتهای عمیق ساختاری بود. ترکیه بهعنوان عضو ناتو و میزبان پایگاههای هستهای آمریکا، سیاست خارجیاش به دستورکارهای آتلانتیکی گره خورده است؛ حتی زمانی که این دستورکارها در تضاد با منافع ملی ترکیه قرار دارند. همین امر موجب شده ارتشی که روزگاری آماده رویارویی مستقیم با دمشق بود، اکنون از حمله به شبهنظامیان کرد تحت حمایت آمریکا خودداری کند. این گروهها نه به دلیل مشروعیت اخلاقی، بلکه صرفاً به واسطه کارکردشان برای واشنگتن تحت حمایت قرار دارند.
این احتمال نیز وجود دارد که هم قندیل و هم آنکارا توافق اخیر را با این توهم آغاز کرده باشند که محور مقاومت فروپاشیده و نظام بازدارندگی منطقهای در برابر آمریکا و اسرائیل از میان رفته است.