به گزارش انجمن بی تاوان، گروههای تروریستی در جوار مرزهای غربی ایران غیر از تولید ناامنی و ضربه به حوزههای اقتصادی و ایجاد مانع برای سرمایهگذاری، سالهاست که معضل دیگری را بر مرزنشینان ایران تحمیل کردهاند. این گروهها برای تأمین نیروی انسانی خود به سراغ کودکان خانوادههای مرزنشین رفته و باروشهای مختلف از جمله وعدههای دروغ و فریب، تهدید و ارعاب یا توسل به زور کودکان را با خود به مقرهای گروه میبرند. دختران و پسران زیر ۱۸ سال که در تعریف یونیسف کودک محسوب میشوند، بیآنکه اطلاع کافی از شرایط سخت زندگی در مقرهای گروه و محدودیتهای ظالمانه آن داشته باشند، به امید وعدههای دروغ زندگی بهتر پا به کوهستان قندیل گذاشته و در راهی بی بازگشت وارد میشوند.
مهدیه دلایی میلان یکی از صدها دختر و پسر نوجوانی است که در سن ۱۶ سالگی توسط عناصر مخفی گروه تروریستی پ.ک.ک در روستاهای مرزی شهرستان چالدران ربوده شده و پس از ۶ سال حضور در جمع تروریست ها بنا به ادعای رسانه های وابسته به گروهک در سال ۲۰۱۹ در تل ابیض سوریه کشته شده است.
مهدیه در سال ۱۳۷۷ در یکی از روستاهای شهرستان چالدران از توابع استان آذربایجان غربی به دنیا آمده است.تا کلاس سوم ابتدایی درس خوانده و بعد از آن درس خواندن را رها کرده است.
وضعیت ضعیف معیشتی خانواده تمام اعضا را از کوچک تا بزرگ بر آن داشته بود تا در کنار هم برای گذران زندگی کارگری کنند.همین امر باعث عدم وجود آگاهی در خصوص حضور عناصر گروه های تروریستی به ویژه هسته های مخفی ان در روستاها به قصد فریب و ربایش کودکان و نوجوانان جهت تامین نیروی انسانی مورد نییاز تروریست ها شده بود.
مهدیه در سال ۹۳ هنگامی که ۱۶ ساله بوده است توسط عنصر مخفی گروه تروریستی پ.ک.ک در روستا ربوده شده و به قندیل منتقل می شود.همین شخص در آن سال علاوه بر مهدیه دلایی میلان ۵ نوجوان دختر و پسر را نیز ربوده و با خود به جمع تروریست های پ.ک.ک برده است.تعدادی از خانواده های قربانی جنایت های پ.ک.ک و افراد وابسته به آن در محاکم قضایی نسبت به این فرد اعلام شکایت نموده اند که متاسفانه تاکنون از آن فرد خبری در دست نیست و بعد از ان سال هرگز در منطقه دیده نشده است.
انجمن بی تاوان به رسم معمول به گفت و گو با پدر مهدیه دلایی میلان پرداخته است.
آقای حسین دلایی میلان پدر مهدیه صاحب ۴ فرزند می باشد که البته بعد از کشته شدن مهدیه اکنون یک پسر و دو دختر دارد.او به کارگری مشغول است و رنج زندگی و البته داغی که تروریست های پ.ک.ک و پژاک بر دلش گذاشته اند او را بسیار پیر و پژمرده کرده است.
ازابتدای گفت و گوی ما با وی آنقدر نسبت به تروریست های پ.ک.ک و پژاک لعن و نفرین کرد و از چشمانش اشک جاری شد که جو بسیار سنگینی را ایجاد کرده بود.او خودش را خیلی سرزنش می کرد که چرا مراقب دخترش نبوده و تروریست ها او را دزدیده اند.
علی رغم اینکه سواد چندانی نداشت ولی محکم پای شکایتش از عاملان ربایش دخترش ایستاده بود.حتی می گفت اگ امکانش باشد با کمک انجمن بی تاوان از سران گروهک تروریستی پ.ک.ک و پژاک در سازمان های بین المللی شکایت خواهد نمود.
او می گوید از وقتی مهدیه رفت از او بی خبر بودیم تا اینکه خبر کشته شدنش را در سوریه به آن ها می گویند.حسین آقا می گویند از تروریست ها متنفر هستم.آن ها خیلی بی شرف و بی غیرت هستند که دختران ما را می ربایند و به جنگ می برند.
حسین آقا همچنین می گوید در یک بازه زمانی متاسفانه منطقه آنها محل جولان تروریست های پ.ک.ک و پژاک بوده است اما خوشبختانه با هشیاری نیروهای نظامی و اگاهی مردم منطقه مدت هاست که از تروریست ها خبری نیست و در منطقه حضور ندارند.
وی تاکید کرد مردم منطقه هم اینک بعد از بروز ان حوادث تلخ برای فرزندانشان آگاهی یافته و حضور هر فرد ناشناس در منطقه را به نهادهای نظامی و امنیتی اطلاع می دهند تا دیگر چنین اتفاقاتی برای فرزندانشان نیفتد.