فعالیتهای تروریستی و جداییطلبانه در مناطق کردنشین ایران، عمری به درازای انقلاب اسلامی دارد. نظام سلطه که در تمامی این سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نتوانتسه جلوی پیشرفت ملت ایران را بگیرد، دست به اقدامات زیادی برای کند نمودن این روند زده است.
نمونه ای از این اقدامات مداخله گرایانه آمریکا و غرب را در حمایت از تروریسم سازمان یافته علیه مسئولان و مردم جمهوری اسلامی میتوان جست.
بر هیچکس پوشیده نیست که برخلاف ادعاهای غربیها، ایالات متحده آمریکا بزرگترین حامی تروریسم در دنیاست. سازماندهی و پشتیبانی گروههایی همچون حزب بعث در عراق، طالبان در افغانستان، القاعده در افغانستان، پاکستان و عربستان، سازمان مجاهدین خلق در ایران، جندالشیطان در پاکستان و در همین اواخر پژاک حاکی از آن است که آمریکاییها درصدد هستند تا به هر نحو با مخالفان خود وارد نبرد فرسایشی بشوند.
غرب دیگر نمیتواند به رویارویی مستقیم همانند آنچه در هشت سال جنگ تحمیلی دیدیم، روی بیاورد و نشانه این ضعف غرب در برابر اقتدار جمهوری اسلامی ایران را در خلق گروهکهای تروریستی و استفاده از ظرفیتهای مختلف مذهبی در جندالشیطان و طالبان و ظرفیتهای قومیت گرایانه همانند آنچه در گروهکهای خلق عرب، بلوچ و پژاک شاهدیم، میبینیم.
پژاک، نامی است که بر گروهی منشعب شده از پ.ک.ک گذاشته شده است. این گروه تازه تأسیس، در نوروز ۸۳ اعلام موجودیت کرده و تلاش بسیاری دارد تا خود را یک حزب همهجانبه معرفی کند. حتی در این راه، مشابه احزاب سیاسی قدیمی، اقدام به برپایی کنگرههای سالانه، تأسیس شبکههای رادیویی و تلویزیونی و راهاندازی سایتهای اینترنتی کرده است، لکن تنها بعد جدی فعالیت آنها جنبه نظامی و مسلحانه است. در تمامی این سالها، سرزمینی به طول ۱۵۰ کیلومتر و عرض ۲۰ کیلومتر در داخل خاک عراق، حدفاصل دالامپرداغ تا قلعه دیزه در ارتفاعات موسوم به قندیل، از جانب مقامات اقلیم کردستان، بدون اجازه و اطلاع دولت مرکزی عراق در اختیار پژاک قرار گرفته است و مردم عراق نیز تحت فشار این گروهک تروریستی، از حق اسکان و بهرهبرداری از زمین و منابع خود در نزدیکی نوار مرزی محروم هستند.
ی.رک، شاخه نظامی پژاک است که اولویت اصلی خود را ناامن کردن مرزهای غربی و شمال غربی ایران میداند. در این چند سال به کرات عملیات مختلفی از جمله حمله به پاسگاهها و روستاهای مرزی، بمبگذاری در شهرهای کردنشین و انفجار خط لولههای گاز و نفت را در دستور کار خود قرار داده است. نیروهای مقتدر نظامی جمهوری اسلامی ایران نیز در این سالها بارها به مواضع پژاک حمله کرده و مزدوران این گروهک دست نشانده آمریکا را به هلاکت رساندهاند.
در همین راستا با یکی از اعضای گروهک پژاک مصاحبه ای بعمل آمده است که در ادامه می آید:
گویا شما قبل از تشکیل این گروه با پ.ک.ک همکاری داشتهاید. از نظر شما بهعنوان کسیکه در زمان جدایی این دو گروه از هم، عضو پ.ک.ک بودهای، هدف مؤسسان پژاک و پ.ک.ک از این جدایی چه بود؟
با دستگیری عبدالله اوجالان، سرکرده گروه تروریستی پ.ک.ک، اوضاع آشفتهای در کردستان عراق حاکم شد. در آن برهه زمانی، با یکی از کادرهای پ.ک.ک آشنا شدم. بعد از گفتوگو و بحث چند ساعته تصمیم گرفتم که عضو این گروه بشوم. بدین منظور از طریق هوادارهای این گروه در منطقه، راهی عراق شدم و از آنجا نیز به کوههای قندیل فرستاده شدم. سال ۲۰۰۳ میلادی و بعد از حمله نیروهای آمریکا به عراق، پ.ک.ک، گروهی از افراد خود را گرد هم آورد و فرقه ای به نام پژاک را تشکیل داد.
هدف اصلی از تشکیل این گروهک، همسو شدن با حمله آمریکا به ایران بود؛ چون آنها فکر میکردند که در آیندهای نزدیک، آمریکا به ایران حمله خواهد کرد. بنابراین آنها هم میتوانند جای پایی برای خود درست کنند تا در آینده بتوانند در کردستان ایران نیز بهراحتی فعالیت کنند.
چرا بعضی افراد، فریب ادعاهای پژاک را خورده و جذب آن شدهاند؟ خود شما چطور شد که به پژاک پیوستید؟
افرادی که به این گروه پیوستهاند به نوعی دارای دلایل خاص خود هستند و معمولا در سنین نوجوانی و جوانی دچار این اشتباه میشوند. دوران جوانی را هر کسی تجربه کرده و میداند که انسان دارای چه شور و شوقهایی است. انسانها در این سن و سال، زود و آسان از محیط اطراف خود متأثر میشوند، محیط و جامعهای هم که من در آن متولد و بزرگ شدهام به نوعی متأثر از افکار احزاب و گروهها بود ولی شاید بهتر باشد من در مورد خودم پارامتر ماجراجویی را بیشتر پیش بکشم. این گروه که شاخه ایرانی پ.ک.ک است، نهتنها خدمتی به ملت کرد نکرده، بلکه بزرگترین ضربات را نیز بر تاریخ و پیکر اجتماعی این ملت وارد کرده است. پژاک، اهرم فشاری است در دست بیگانگان برای نیل به اهداف پلید و غیرانسانیشان.
نحوه برخورد مسئولین پژاک با اعضا چطور بود؟ آیا پژاک برای جذب نیرو، روشهای خاصی دارد؟
پژاک نیز مانند دیگر فرقهها تاکتیکهای خاص خود را دارد. از مهمترین آنها میتوان به تنوع قومی اشاره کرد که آنها این مقوله را بهعنوان تبعیض قومی در ایران جلوه میدهند و جوانان را بهسوی خود میکشند. نکته دیگر، ایجاد محیطی ناسالم از دختران و پسران جوان و رقصهای دستهجمعی است که در رسانههای خود این نکته را خیلی برجسته نشان میدهند تا غرایض و احساسات جوانان را تحت تأثیر قرار دهند و به کوهها بکشانند تا آنها را به بردگی خود درآورند. پژاک با بهکارگیری اصطلاحاتی که بعضا خود آنها هم معنی آنها را نمیدانند (ناموس، شرف، غیرت و…) انسانها را زیر سؤال میبرند بهنحوی که انسان، خود را زیر بار سنگینی حس میکند. پژاک، سیستم دموکراسی مرکزی را برای خود تعریف میکند یعنی هر عضوی تنها حق پیشنهاد و عمل به دستورات مافوق خود را دارد و هیچگونه اعتراضی وارد نیست. اگر به شعارهای دهانپر کن پژاک بنگرید، در نگاه اول فکر خواهید کرد این مکانی که از آن تعریف میشود، همان مدینه فاضله است؛ لیکن به محض ورود به این محیط، متوجه تمام دروغها و فریبکاریهایشان خواهید شد. در پژاک مسئولین تنها وظیفه دستور دادن و مدیریت جلسات را بر عهده دارند، آنها هیچوقت در کارهای گروهی و روزانه مشارکت نمیکنند و اگر استثنائا مواردی موقتی هم وجود داشته باشد، صرفا جنبه سیاسی دارد و بس.
آیا واقعا پژاک و سرکردگان آن بهدنبال آسایش اکراد هستند یا اهداف دیگری را هم دنبال میکنند؟
در شعار و تئوری، پژاک خود را ناجی ملت کرد میداند، انگار این ملت در طول تاریخ خوشی ندیده و همیشه در بدبختی و زیردستی زیسته و اکنون آنان خود را موظف به نجات این ملت میدانند. اما اگر در عملکرد چند ساله پژاک و چند دهه پ.ک.ک بنگریم، پر واضح است که آنها گروهی مافیایی بیش نیستند که برای منافع خود صدها کیلومتر از مرزها را ناامن و تروریزه کردهاند. بهنظر من وجود آنها نهتنها هیچ نفعی برای ملت کرد نداشته، بلکه باعث ناامن شدن منطقه و رکود اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری در منطقه شده است. بهطور مثال بر پایه گزارش اینترپل، ۸۰ درصد ترانزیت مواد مخدر به مقصد اروپا توسط پ.ک.ک و پژاک انجام میشود.
خیلیها معتقدند که پژاک، توسط آمریکا و اسراییل برای ناامن کردن ایران درست شده است. آیا شما با این نظر موافقید؟
ما در سیاست فرمولی داریم که گفته میشود: «دشمن دشمن من، دوست من است». آمریکا و اسراییل این فرمول را سرلوحه کار خود قرار دادهاند و نهتنها از پژاک بلکه از تمام گروههای مخالف ایرانی حمایت میکنند اما سبب حمایت آشکار و بیشتر آنها از پژاک، بیشتر بهخاطر نظامی بودن و انجام عملیات نظامی در داخل خاک ایران است. آمریکا و اسراییل نیز از اینچنین عملکردهایی که علیه ایران باشد، خشنود شده و حمایت میکنند.
چه شد که شما از پژاک جدا شدید؟
اگر در یک جمله بخواهم بگویم که چرا از پژاک جدا شدم، خواهم گفت که چون به خود آمدم، جدا شدم. اگرچه چندین سال از عمر و جوانیام را تلف کردم اما بالأخره چهره پلید و دروغین آنها برایم آشکار شد و توانستم بعد از ماهها برنامهریزی، فرار کنم. حال که صحبت از فرار من شد، بهتر است این جمله را نیز اضافه کنم که با مقررات خشک و خشن این فرقه، استعفا وجود ندارد و اگر کسی بخواهد از آنها جدا شود تنها راه، فرار کردن است که آنهم اگر در موقع فرار در تیررس آنها قرار بگیرید، بدون برو برگرد هدف گلولههایشان قرار خواهید گرفت.
تا به حال چند نفر مثل شما از گروه جدا شدهاند و دلیل اصلی جدا شدنشان چه بوده است؟
من از تعداد دقیق آنها خبر ندارم، ولی در حال حاضر به ازای هر نفری که جذب میکنند، بیش از پنج نفر فرار میکند و از این لحاظ تعداد نفرات آنها به شدت در حال کم شدن است. آنهایی که هماکنون در گروه هستند، به احتمال زیاد یا راه فرار نمیبینند یا از ترس کشته شدن، جرأت فرار کردن ندارند چون بعد از مدتی پشتپردهها و چهره واقعی گروه برای آنها آشکار میشود و از گروه جدا میشوند.