۳ دی ۱۴۰۳

محاکمه ۳ نوجوان داعشی در تهران

  • ۲۱ مرداد ۱۳۹۹
  • ۳۱۳ بازدید
  • ۰

به گزارش انجمن بی تاوان، در جلسه رسیدگی به پرونده این ۳ عامل گروه تروریستی داعش که در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد ۳ متهم در دادگاه حاضر شدند و بعد از قرائت کیفرخواست نماینده دادستان اتهام آنها را محاربه عنوان کرد و خواهان مجازات این ۳ نفر شد.

طبق اطلاعات بدست آمده و جزئیات پرونده این ۳ نفر از عوامل داعش بودند که در یک گروه ۲۱ نفره فعالیت می کردند و آنها از مرز عراق به ایران راه پیدا کرده بودند و در روستایی در نزدیکی جوانرود سکونت داشتند در محل سکونت این ۳ داعشی ۱۶ قبضه کلاشینکف، یک تیربار ، کمربندهای انتحاری و ۴ سلاح دیگر کشف شد که قصد داشتند در عملیات انتحاری از آن استفاده کنند.

بر اساس متحویات پرونده مشخص شد این گروه ۲۱ نفره عوامل داعش قصد داشتند بعد از ورود به خاک ایران در سطح ایران پراکنده شوند تا بتوانند روی عملیات های تروریستی خود تمرکز کنند اما نیروهای سپاه منطقه جوانرود پی به عملیات خرابکارانه آنها برده و روستای محل سکونت آنها را محاصره می کنند با توجه به اینکه به اعضای داعش هشدار داده می شود که خود را تسلیم کنند اما یکی از آنها کمربند انفجاری انتحاری را فعال کرده و آن را منفجر می کند که در این عملیات انتحاری ۳ تن از نیروهای سپاه به شهادت می رسند.

دادگاه ۳ داعشی که ۳ سپاهی را در درگیری کشته بودند

پس از حادثه انتحاری ۱۶ عامل داعش به دام افتاده و ۴ تن از آنها در درگیری با ماموران به هلاکت می رسند.سپس زمانی که ماموران ۱۶ عضو بازداشتی را به محل سپاه منتقل می کردند دوباره از پشت مورد حمله قرار گرفتند که در درگیری ایجاد شده یکی دیگر از اعضای داعش کشته شد و ۱۵ عضو باقی مانده به اطلاعات سپاه تحویل داده شدند.

اکنون پس از گذشت ۳ سال از انفجار انتحاری ۳ عضو این باند که زیر ۱۸ سال بودند در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند و پرده از آنچه اتفاق افتاده بود برداشته شد .

بعد از اینکه کیفر خواست علیه متهمان خوانده شد. متهم ۱۴ ساله که اهل عراق بود در جایگاه قرار گرفت او اتهام محاربه را قبول نکرد و در دفاع از خود گفت: عضو داعش بودم در پایگاهی بودیم که نیروهای آسایش(اطلاعات کردستان عراق) به ما حمله کردند و ما فرار کردیم همه چیز را رها کردیم و فرار کردیم هیچ غذایی نداشتیم در بیابان رها شده بودیم که به روستایی رسیدیم ۴ روز بود غذا نخورده بودیم در آن روستا بعد از اینکه غذا خوردیم محاصره شدیم من اصلا از عملیات انتحاری که قرار بود در ایران انجام شود خبر نداشتم امیر ما که ابو خدیجه نام داشت به ما نگفته بود قرار است دست به چه کاری بزند او می دانست وارد خاک ایران شدیم ولی ما در جریان نبودیم. مهماتی که همراهش بود هم به من تعلق نداشت و مهمات را خودش و ۴ عضو دیگر گروه استفاده می کردند. من بچه بودم و ازچیزی خبر نداشتم. او در پاسخ به این سوال که آیا هنوز هم عقاید داعش را قبول دارد گفت: عقاید داعش را قبول ندارم من اشتباه کردم و به خاطر سن کمی که دارم از روی بچگی وارد این گروه شدم.

دفاعیات یک عضو داعش در دادگاه کیفری تهران

در جلسه دادگاه یکی دیگر از اعضای این گروه داعشی که در زمان بازداشت ۱۷ ساله بود در جایگاه قرار گرفت ، گفت: من داعش را حق می دانم و هنوز هم برهمان عقیده هستم. من از طریق فیلم هایی که داعش منتشر می کرد با آنها آشنا شدم و عضو داعش شدم. آنها حق می گفتند می خواستند فساد را از بین ببرند. اگر ایران نبود حالا ما در عراق حکومت می کردیم و کرکوک و اربیل دست ما بود. سردار سلیمانی که شما به او افتخار می کنید باعث بدبختی ما شد . وقتی به اربیل رسیدیم می خواستیم آنجا را که فساد زیاد دارد و زن ها حجاب ندارند و مردها کارهای خلاف می کنند پاکسازی کنیم اما وقتی که داشتیم پیروز می شدیم سردار سلیمانی آمد و اربیل را از دست ما گرفت. او باید کمک می کرد که ما آنجا حاکم شویم اما پشت آن زن ها و مردهای اربیلی را گرفت و با ما مبارزه کرد. به همین خاطر هم ایران را باید از بین برد.

او در پاسخ به این سوال که چرا وارد خاک ایران شده است گفت: ما در کرکوک بودیم که به ما حمله شد ۱۹ نفر بودیم هرچه داشتیم گذاشتیم و فرار کردیم آواره شدیم هیچ چیز برای خوردن نداشتیم روزی یک خرما می خوردیم در درگیری ایجاد شده هم چند تن از سربازان ما زخمی شده بودند. همینطور راه می رفتیم ما نمی دانستیم کجا می رویم امیر ابو خدیجه به ما چیزی نگفت تا اینکه بعد از ۴ روز یک شکارچی را دیدم و اسیر کردیم از او غذا خواستیم گفت شما را به روستایی می برم و در آنجا به ما غذا می دهد او مسیری که ابوخدیجه گفته بود را آمد و بعد هم برای ما غذا آورد. قرار شد شب را بمانیم چون بچه ها خیلی خسته بودند و زخمی هم داشتیم اما ابوخدیجه گفت باید حرکت کنیم. داشتیم دراین باره صحبت می کردیم که محاصره شدیم. گفتند امان می دهیم تسلیم شوید ابوخدیجه گفت هرکسی می خواهد تسلیم شود ۱۷ نفر تسلیم شدند یک نفر هم انتحاری کرد.

قاضی در این جلسه دادگاه گفت: شما قصد انجام عملیات انتحاری داشتید؟

متهم در جواب گفت: من از این موضوع خبرنداشتیم. برای عملیات انتحاری جلیقه درست می کنند اما چیزی که ما داشتیم کمربند بود به ما گفتند اگر اسیر یا زخمی شدید برای اینکه دست ایرانی ها نیفتید دست به انتحاری بزنید .

ضمن اینکه به ما نگفته بودند قرار است در ایران عملیات انجام دهیم . هرچند اگر می گفتند باز هم من می آمدم اما دروغ نمی گویم واقعا خبرنداشتم. از نظر من ایران باید نابود شود ما می توانستیم عراق را برای خود کنیم و حکومت کنیم ایرانی ها مزاحم بودند. این چه وضعی است که زنان ایرانی دارند. باید زنان ایرانی را شلاق زد ،این چه وضعی است که جوان های شما دارند. ما می خواستیم این چیزها را درست کنیم اما ایرانی ها با ما جنگیدند.

وقتی قاضی از متهم دوباره پرسید آیا از کارهایش پشیمان است گفت: من پشیمان نیستم. شما ایرانی ها بودید که درباره ما دروغ گفتنید. مگر ما با ایزدی ها چه کردیم کنیز گرفتن چه عیبی دارد. ما کنیز می گرفتیم اما سردار سلیمانی شما با این کارهای ما مخالف بود.

در ادامه متهم ردیف سوم در جایگاه قرار گرفت او که ایرانی است گفت: من اتهام محاربه را قبول ندارم. آن زمان ۱۶ ساله بودم و اشتباه کردم عضو داعش شدم. از طریق فیلم هایی که در تلگرام بود با این گروه آشنا شدم با خودم گفتم می روم آنجا عشق و حال است. ماشین های آمریکایی گران قیمت و عشق حال می کردند. وقتی رفتم به خانواده ام نگفتم. به دیاله که رسیدم پشیمان شدم دیدم اصلا آن چیزی نیست که می گفتند. یک ماه من را در یک چادر زندانی کردند می گفتند تو ایرانی هستی و حتما برای جمع کردن اطلاعات آمده ای. بعد از یک ماه موبایلم را دادند که من به خانواده ام خبر بدهم کجا هستم. بعد آموزش دادند که انتحاری انجام دهم من و ۲ دوستم که با هم رفته بودیم خیلی ترسیدیم و گفتیم ما نمی توانیم آدم بکشیم. وقتی این گروه را پیدا کردیم به ما گفتند برای اینکه شما را نکشیم برای ما آب بیاورید. آنجا بود که همراه این گروه شدیم. وقتی وارد خاک ایران شدیم من نمی خواستم دیگر برگردم و می خواستم پیش خانواده ام بروم. اما می ترسیدم ابوخدیجه ما را می کشت.

آنها رحم ندارند منتظر هستند یک نفر کاری بکند و اینها اعدامش کنند. چند نفر را جلوی من اعدام کردند به خاطر سیگار شلاق می زدند اما خودشان هرکاری دل شان می خواست می کردند. بخدا قسم من قصد حمله انتحاری یا عملیات نداشتم .در داعش ۳ مرحله وجود دارد اول عضو می شوی، بعد تربیت می شوی برای جنگ و کار انتحاری و بعد سرباز می شوی و بعد به مرحله امیری می رسی. امیرها خیلی خشن هستند آنها هرکسی را بخواهند به راحتی می کشند آن دوستم که بعد از بازداشت از پشت تیر خورد و مرد او می خواست فرار کند اما کشته شد. ما اولین نفری بودیم که تسلیم شدیم من اشتباه کردم، گول خوردم و درخواست بخشش دارم.

بعد از گفته های متهمان وکلای آنها دفاعیات خود را مطرح کردند و در پایان هیات قضات شعبه ۵ برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *