انجمن بی تاوان : در این بخش سعی می کنیم که به سرنوشت کادرهای ایرانی گروهک تروریستی پ.ک.ک و پژاک بپردازیم که در علت تصفیه حساب های درون سازمانی کشته شده اند. زیرا کادرهای ایرانی نیز در تصفیه های درون سازمانی پ ک ک و پژاک دچار سرنوشت شومی شده اند و بعلت مشکلات و عدم دسترسی خانواده ها نمی توانند جویای سرنوشت فرزندنشان شوند و در این قسمت بیشتر به سرنوشت کادرهای ایرانی که در پ ک ک علت مرگشان نامشخص است و متاسفانه بیشتر خانوادها نیز خبری از نحوه کشته شدن فرزندانشان ندارند اشاره خواهیم کرد.

گروه تروریستی پ.ک.ک از ابتدای تاسیس برای حذف بعضی از کادرهایش از روش های مرموز و با برنامه و ترفند های ویژه استفاده کرده است. و تنها علت بکار بردن این روش ها مانع جدایی کادرها از گروه می شوند و پ.ک.ک دریافته که اگر این کادرها فرار کنند و به دشمن تسلیم شوند اطلاعات درورن سازمانی را فاش خواهند کرد و این به ضرر پ.ک.ک خواهد بود. زیرا کادرهایی که در گذشته فرار کرده بودند عده ای توسط پ ک ک کشته شدند که در بخش اول به ان اشاره کرده بودیم اما با افزایش امار فراریان از پ ک ک و پژاک دیگر گروهک قدرت کنترل کافی برای جستجو این همه کادر را ندارد زیرا اگر دقت شود کادرهایی که از گروهک فرار می کنند ترجیح می دهند جاهایی زندگی کنند که خطر گروه در کمین انها نباشند و بخصوص ایرانیهایی که فرار کرده اند شهرها را برای سکونت انتخاب می کنند و روستاهای را ترک می کنند
مهمترین چیزی که باید به ان اشاره شود علت حذف فیزیکی کادرها و فرماندهان در پ ک ک و پژاک است و با یک معنا کادرها و فرماندهانی که دارای انرژی خطر (دارای تجربه و دارای اطلاعات حزبی )برای گروه هستند و با روشی نرم حذف می شوند جا دارد به یک خاطره بپردازیم در سال ۲۰۰۶میلادی یکی از کادرها بنام چکدار که اصالتا اهل ارض روم کردستان ترکیه بود فرار کرد و من هم موضوع را به جمیل بایک گفتم که چکدار فرار کرده و به شهر کرکوک رفته جمیل بایک با ناراحتی این حرف را زد وگفت :افرادی که دارای شناخت خوب از حزب دارند و دارای اطلاعات هستند نباید در شهرها فعالیت داشته باشند و باید انها را به کردستان باکور (منظورش کردستان ترکیه منطقه گابارو جودی و دیاربکر بود ) فرستاده شوند وانجا فهمیدم که این سرنوشت دچار حالم هم خواهد شد و بعدا خواستند که مرا به ترکیه بفرستند اما من شانس داشتم در یک تصادف زخمی شدم ومنرا نفرستادند و به همین علت بعد از مدتی فرار کردم و به اربیل رفتم.
چرا افرادی که داری شناخت کافی از حزب دارند را در مناطق مانند قندیل نگه نمی دارند و صدها نمونه هست حتی بودند فرماندهانی که سن شان بیشتر بود باز هم به خاک ترکیه فرستادند و بعد از مدتی هم کشته شدند تنها هدف تا اینکه در انجا کشته شوند و بعدا اعلام کنند که فلانی در جنگ با نیروهای ترکیه شهید شده است (مثلا مانند آپه حس )و عادل بلیکه و دهها کادر دیگر .
قضیه ایرانی ها در پ ک ک و پژاک متفاوت زیرا انها انگیزه و هدفی خاصی برای ملحق شدن نداشته اند و طبق یک تحقیقات انچه روئیت شده که انها به علت مشکلات اجتماعی ،اقتصادی ،خانوادگی ،….هستند که این افراد راه جذب شدن به پ ک ک و پژاک را انتخاب میکنند زیرا در این قضیه یک مجبوریت است و به همین علت هم در امار فراریان پ ک ک و پژاک ایرانی ها در صدر هستند اگر ایرانی در پ ک ک و پژاک در درجه های بلند سمت نمی گیرند به همین علت است زیرا کادرهای ایرانی در گروهک بیشتر تماشاگر هستند و نگاه می کنند که سال بعد چه خواهد شد ایا به نتیجه خواهد رسید اما زمانی که در می یابند که هر سال تکرار می شود فرار می کنند و در کل میانگین ماندن کادرهای ایرانی در گروهک پ ک ک و پژاک حدودا ۲الی ۴سال می باشد.
ما شناسنانه بعضی از افراد را اعلام می کنیم که توسط گروهک کشته شده اند وگروهک در امار رسمی شان گفته اند که گویا در نتیجه بلاهای طبیعی کشته شده اند عده ای از این فراد در سایت گروه هویت شان مشخص است و اما عده ای هستند که نه هویت و نه عکسی از انها در سایت گروه ندارند و ما به انها هم اشاره خواهیم کرد تا بتوانیم کمکی به خانواده هایشان کنیم که بدنبال سرنوشت فرزندانشان بروند.

–محمود چهار گوشه اهل شهرستان خوی روستای الند با کد سازمانی (شورش الند)در سال ۱۹۹۹میلادی ملحق شده در تابستان سال ۲۰۰۲میلادی در منطقه ماردین کشته شده است علت کشته شدن در سایت گروه عملیات نظامی ذکر شده اما حال اینکه در سال ۲۰۰۲مابین پ ک ک و دولت ترکیه اتش بس بود اما بعدها ما دریافتیم که که محمود با اینکه به منطقه دور دست ترکیه فرستاده شده بود بعد از مدتی دچار مشکلاتی می شود و به فرمانده گروه بنام “آگری درسیم “پیشنهاد می دهد و می گوید که می خواهم به خانه برگردم اما انها زمانی که در می یابند که محمود احتمال هست که به نیروهای ترکیه تسلیم شود او را شب هنگام با یک توطئه از پشت به او شلیک می کنند و بعدا اعلام کردند که گویا در کمین نیروهای ترکیه کشته شده است.
–صنایت مرادی (دختر)با کد سازمانی تارا روژهلات اهل سنندج در سال ۲۰۰۱میلادی جذب شده و در پاییز سال ۲۰۰۲در قندیل در دوله کوکه (همجوار مرز ایران )کشته شده است
در سال ۲۰۰۲ در اول فصل پاییز هیچ درگیری در این منطقه روخ نداده است وبا اینکه هم نزدیک مرز ایران بوده ترکیه هیچ به این منطقه حمله یی نکرده و بخصوص در سال ۲۰۰۲حدودا بیش از ۱۰۰۰نفر در قندیل بودند اما نحوه کشته شدن تارا جای شک است و طبق اطلاعاتی که دریافتیم نابرده گفته بود که می خواهد برگردد ونمی تواند شرایط زندگی در کوه را تحمل کند و به همین علت وی را به یک ترفند زمانی که آذوقه بر پشت حمل کرده وی را در پرتگاه دوله کوکه هل می دهند و این بنده خدا هم کشته می شود
–محمد حاجی زاده با کد سازمانی “دارا “اهل شهرستان خوی روستای قطور در سال ۱۹۹۹اویل بهار جذب شد و در تابستان همان سال در منطقه “فراشین “شهر حکاری کشته می شود راجع به این شخص پ ک ک هیج بیانیه نداده است و هیچ هویتی و عکسی از او در سایت گروه نیست
اما طبق اطلاعات دریافته نامبرده بعد از سپهری کردن دوره اموزشی کوتاه از قلعه رش به داخل خاک ترکیه فرستاده می شود و بعد از مدتی نمی تواند شرایط سخت بخصوص گرسنگی را تحمل کند و ب هنگام که فرار می کند پاس بخش وی را از قبل در کنترل نگه داشته و در حین فرار بعد از۲۰۰متر به وی شلیک می کنند و در جا کشته می شود و تابحال هم راجع او گروه چیزی نگفته است
–معروف حسنلو اهل شهرستان خوی روستای قطور “از طایفه حسو شاخی “می باشد نامبرده حدودا سال ۲۰۰۱ملحق می شود و بعد از ملحق شدن هیچ اثری از وی نشد و در سایت گروه هم راجع به او اطلاعاتی نیست اما طبق اطلاعات ما وی بعد از ملحق شدن او را به کردستان ترکیه منطق بوتان می فرستند و زمانی که نمی توند شرایط را تحمل کند وپیشنهاد برگشتن به ایران را می دهد اما گروه قبول نمی کند و وی را فورا زیر یک صخره سنگ زندانی می کنند و بعد از چند روز کشته می شود و طبق گفته یکی از کادرها بنام “زنار”گویا در بازجویی با زدن یک ضربه بر روی سرش در جا به قتل می رسد
–فیلیز یرلی کایا با کد سازمانی “گلان “متولد شهر آدانا ترکیه نامبرده در سال ۱۹۹۹میلادی ملحق می شود و درخرداد سال ۲۰۰۲ در قندیل در دره شهید هارون بشکلی فجیع کشته شد در سال ۲۰۰۲هیچ جنگی مابین پ ک ک و ترکیه نبود و اتش بس بود و بخصوص در قندیل که صدها کیلو متر با ترکیه فاصله داشت هیچ جنگی نبود و هواپیماها هم حمله نمی کرد ند و حملات هوایی ترکیه از سال ۲۰۰۷در فصل پاییز شروع شد و قبل از ان قندیل خیلی ارام بود (منظورم بدانید که چگونه پ ک ک کادرها را تصفیه می کند) گلان را برای کنفرانس زنان صدا کردند او به کنفرانس رفت و محل کنفرانس در اطراف روستای مردو در دره شهید هارون بود و بعد از دو روز گفتند که گلان کشته شده هرکس مبهوت شد دشمن که نیست این چگونه کشته شد با جی کشته شد قضیه از این قرار بود حسابات درون حزبی به حدی بود که به همدیگر رحم نمی کردند زنان طرفدار عثمان اوجالان افرادی را که همسوی انها نبود می کشتند و گلان که بیشتر نزدیک مراد قره یلان بود برای انها یک پتانسیل خطر بود زیرا گلان مسئول بخش فدائیان زنان بود که مستقیم از مراد قره ییلان دستور می گرفت ابتدای به او یک داروی خسته کننده و خواب آور می دهند و گلان به کمسیون برگزار کننده کنفرانس می گوید سرم خیلی درد دارد اجازه می گیرد و به منزلش که حدودا ۷۰۰متر با محل برگزاری کنفرانس فاصله داشت می رود و بعد از مدتی چند نفر از زنان وارد اتاق گلان می شوند و وی را با طناب خفه می کنند و حتی شلوارش را هم می کشند ومی خواهند که سناریو را طوری طراحی کنند که بدانند که گویا قاتل مرد بوده و بعد از تمام کردن کارشان می روند با اینکه در باره این قتل چندین بار کمسیون بازجویی تشکیل شد اما کار بجایی نرسید زیرا قاتل لان با دستور شورای رهبری این کار کرده بودند.