به گزارش انجمن بی تاوان به نقل از اکام نیوز با افشای این توطئه وحشتناک توسط این کادر قدیمی کومله، رهبران کمونیست کارگری به بیان ابعاد مختلف این ماجرا پرداختند.
اما بنا به درخواست های مکرر خوانندگان آکام نیوز بر آن شدیم تا متن کامل افشاگری شورش خراسانه را به زبان اصلی( کردی) و ترجمه شده آن نیز به زبان فارسی را منتشر کنیم.
ناگفته نماند متن کامل اظهارات شورش خراسانه، عینا و بدون کم و کاست و به نقل از مصاحبه اخیر وی در یک برنامه زنده تلویزیونی، منتشر می شود.
در زیر متن ترجمه شده این افشاگری را به فارسی ملاحظه می کنید و در ادامه متن کردی آن نیز منتشر شده است.
“قضاوت با افکار عمومی”
……………………………………………………………………………………………………………………………………………………
ماموریت من این بود…
از اینها [ بارها] روی داده است.
من خودم شاهد بودم. اما وظیفه من در مورد چیز دیگری بود که به من مأموریت دادند .. که من به عنوان پیشمرگه کومه له بروم و رحمان حسین پناه [ حسین زاده ] را ترور کنم.
حقیقتاً او را نمی شناختم. همراه یک – دو رفیق و دوست اش که واقعاً اسم آنان] از یادم رفته است. کاک بهرام رضایی…. البته که نمی خواستم سر این بحث کنیم، اما حالا که اشاره کردی، خوبه به این نوشته اشاره کنم.
کاک بهرام رضایی مرا صدا زد و گفت تو پسر زرنگی هستی… به هر حال ما تصمیم گرفته ایم که این مأموریت را به تو بسپاریم. من هم خیلی خوشحال بودم. قبلاً هم چندین مأموریت به ایران … بهرحال به شرق کردستان رفته بودم. به هر حال خیلی خوشحال بودم . اما گفت این مأموریتی متفاوت است…
دفتر…. در اتاق نگهبانی سیاسی مقر شهر.. مقابل حزب کمونیست ایران… [ نمای] بیرون آینه کاری بود و دربی چوبی داشت. هر دو نشستیم. گفت قرار بر این است… مأموریتی به تو داده ایم که همراه چند پیشمرگه دیگر که تو
مسئولشان هستی… اسلحه و مهمات و وسایل مورد نیاز را در اختیارت بگذاریم و به هر حال به تو مأموریت داده ایم…. گفتم خیلی خوشحالم.. بعد تعریف کرد. مأموریت چیست؟ گفت در سلیمانیه سه – چهار نفر به کاک عبدالله بد و بیراه می گویند و به ما فحش می دهند.. به هر حال بیشتر صحبت هایش بر سر این بود که به کاک عبدالله مهتدی فحش می دهند. بعد گفتم شاید مقر جمهوری اسلامی یا از این قبیل جاهاست که در آنجا( سلیمانیه) بودند. گفتم کیا هستند؟ گفت سه – چهار نفر هستند. یکی از آنها اسمش رحمان حسین پناه [ حسین زاده] …. به شرفم قسم که او را نمی شناختم….( گرداننده برنامه زنده میپرسد + حسن رحمان پناه معروف به کاک حسن خیّر… دفتر سیاسی….؟ نه … رحمان حسین پناه[ حسین زاده ] فکر کنم. الان او را می شناسم، در کمونیسم کارگری است. اخیراً با او صحبت کرده ام و گفتم شاید اگر روزی من مردم یا از این جور چیزها… چنین چیزی اتفاق افتاده …. بهرحال چیزی اتفاق افتاده به عنوان مسأله ای تاریخی……. + آها…. بله، بله … همان رحمان حسن زاده…[ حسین زاده] گفت باید او را ترور کنید… ترورش کنید… بهرحال فحش می دهند. بهرحال در مقری هستند… خانه ای اجاره کرده اند. واقعاً که این را گفت، الان هم که فکرش را می کنم تمام بدنم می لرزد. یعنی بروم و عضو
یک حزب دیگر کردی را ترور کنم! مأموریت حزبی که با خوشحالی برایش مبارزه کرده ای و فداکاری کرده ای … الان بهت بگویند برو عضو یک حزب دیگر کرد ایران را …. بهرحال گفتم چطور چنین چیزی ممکن است؟
کاک بهرام!.. واقعاً این سیاست کومه له است؟! این را که گفتم فوراً متوجه شد که دارم چیز دیگری… دیگر از کوره
در رفت و گفت پیشمرگه کومه له ترسو هستند… می دانستم که شما… ترور…. بهرحال باید روی شما کار کرد… و
از این حرفها… خیلی عصبانی شده بود…اینها…. گفتم بسیار خوب کاک بهرام الان چند نیرو برایم تعیین کن در کردستان ایران … اسامی آنها را بگو همین الان می روم… خودم هم آنها را می شناسم.. اما چطور می توانم بروم
در سلیمانیه عضو حزبی…. درست است؟… اما آنان ضد جمهوری اسلامی هستند. چرا من چنین کاری بکنم؟! به هر حال پرسیدم این تصمیم کومه له است یا تصمیم خودت؟ کاک بهرام گفت: خیر! چطور خودم چنین چیزی می گویم. تصمیم دفتر سیاسی است. گفتم بسیار خوب. دوست دارم ببینم دفتر سیاسی چی می گوید؟
دو روز گذشت.از طرف کاک رضا کعبی مرا به کمیته چیا فرا خواندند… آن
دوران کمیته چیا بود.. بی اینکه من چیزی بگویم. کاک صلاح ماموخ هم همراهش بود. ابتدا چیزی زیادی نگفت. با خنده و تمسخر .. انگار که من آنجا نیستم.
اصلاً آدم نیستم! از هر دری سخنی… گفت: شورش، اینجوری که پیداست تو این مأموریت را نپذیرفتی. بهرحال تصمیم بدی گرفتی که حرف بهرام را رد کردی اما این تصمیم دفتر سیاسی است. دفتر سیاسی از بالا…… + یعنی کاک رضا کعبی….؟ این مربوط به چه سالی است؟ -۲۰۰۴ یا ۲۰۰۵ دقیقاً نمی دانم.
۲۰۰۴ یا ۲۰۰۵ بود. به شرافتم قسم. به خون شهیدان قسم چیزی که می گویم عین واقعیت است. کاک رضا کعبی در کمیته چیا به من گفت… به این خاطر می گویم، پس فردا افراد دیگری را نفرستند که مردم را بکشند. پس فردا کسی برده اینها نشود… یعنی جرأت نکنند چیزی بگویند. کاک رضا گفت…. بهرحال
این تصمیم دفتر سیاسی است از بالا. این را گفت، حرفی برایم نماند و بیرون آمدم….. گفت تصمیم دفتر سیاسی است. بعداً مسأله را دنبال کردم. گفتم…. کاک فاروق بابامیری بعد از یک هفته مرا صدا زد. با اتومبیل از
مقر شهر… دنبالم آمدند برای مقر شهر… رفتم به کمیته مرکزی. احساس کردم کاک فاروق چیزی[ برای گفتن] دارد، اما عقلم قد نمی داد. اما تا جاییکه من بفهمم او از جریان اطلاع نداشت… واقعاً… چون بسیار با احساس و با ناراحتی حرفهایم را گوش کرد. از من می خواست حرفهایم را تکرار کنم و گفت چیزی که خودت شنیده ای…
خواهش می کنم همان را تعریف کن….. حالا این را به شنوندگان می گویم کاک رحمان حسین پناه [ حسین زاده ] همراه دو رفیق اش که در سال ۲۰۰۵ در شهر سلیمانیه مقر داشتند، را ترور کنم. به شرافتم قسم، الان هم یادش
می افتم تمام بدنم می لرزد… از خودم خجالت می کشم… در حزبی باشی… این همه پیشمرگه… تازه از منطقه برگشته بودم… حالا هم مأموریت… گرفته ام…. اگر این کار را می کردم؟
الان حاصل این بیست و سه سال چی می شد؟ به خانواده این آدم چی می گفتم؟
اگر تشخیص نمی دادم و نمی گفتم کاک بهرام من این کار را نمی کنم…. باشه، چشم یک مأموریت دیگر…. +کاک شورش، خیلی ممنون برای این تاریخ که تا حالا اطلاع نداشتیم…..
( در ادامه متن کردی و اصلی این افشاگری را ملاحظه می کنید)
…………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
له قاودانی پیلانی تروری ره حمان حسین زاده و هاوریکانی
مه تنی پیاده کراوی قسه کانی شورش خوراسانه له برنامه ی زیندووی ۷ دیسمبری ۲۰۱۸تیکستی من ئه وه نه بوو… له وانه رووی داوه. ئه من بو خوم شاهید بووم.
به لام تیکستکه له سه ر شتیکی دیکه بوو که مه ئمووریه تیکیان به من دا، ئه من وه کوو پیشمه رگه ی کومه له بچم ره حمانی حسین پناه[ حسین زاده] تیرور بکه م…. به راستی نه مانده ناسی… له گه ل یه ک – دوو براده ر و
ره فیقکی دیکه ی که به راستی له یادم نه ماون. کاک بارامی ره زایی… دیاره نه مده ویست باسی بکه م، به لام که ئیشاره ت به وه کرد پیم باشه ئه وه ی که نووسیم باسی بکه م. ئه من به رپرسی نیزامی مه قه ری چوار بووم.
کاک بارامی ره زایی بانگی کردم که تو کوریکی ئازای… به هه ر حال ئیمه ته سمیمان گرتووه که ئه تو مه ئمووریه تیکت پی بدری. ئه منیش زور خوشحال بووم. پیشتریش زور مه ئمووریه ت چووبوم بو ئیران… به هه رحال بو روژهه
لاتی کوردستان. ئیتر زور خوشحال بووم. به لام گوتی ئه م مه ئمووریه تی ئیستا جیاوازه … ده فته ری… له پرسگه ی سیاسی مه قه ری شار رووبه رووی حیزبی کومونیست. ده ره وه ی ئاوینه بوو… جوان جوان ل بیرمه.. ده رگایه کی ته خته بوو. دوو به دوو دانیشتین. گوتی بریاره … قه راره ..
مه ئمووریه تیکمان پی داوی که له گه ل چه ند پیشمه رگه ییک ئه تو به رپرسی ئه وه بیت.. چه ک و چول و هه موو شتیک له ئیختیارت بنین و به هه ر حال مه ئمووریه تیکمان پی داوی… وتم زور خوشحالم… ئه دی باسی کرد ..
مه ئمووریه ته که چیه؟ وتی له سلیمانی سی- چوار که س قسه به کاک عه بدولا ئه لین و جنیومان پی ئه ده ن… به هه ر حال زیاتر قسه که ی له سه ر ئه وه بوو که جنیو به کاک عه بدولای مهتدی ئه ده ن. ئه دی ئه وا گوتم شایه دمه قه ری جمهوری ئیسلامی بیت یان ئه و شتانه ی که له وی بوون. گوتم کین؟
گوتی سی – چوار دانه ن . یه کیان ناوی ره حمانی حسین پناه[ حسین زاده]..
به شه ره فم نه مده ناسی…( به ریوه به ری به رنامه ئه پرسی؟ + حه سه نی ره حمان په نا به ناوی کا حه سه ن خه یر… ده فته ری سیاسی…؟ –
نا… ره حمانی حسین پناه[ حسین زاده] پیم وایه.. ئیستا ناسیوومه … ئه خیره ن قسه یشم له گه ل کرد. گوتم شایه د ئه گه ر روژیک مردم یان شتیکی ئاوا….. شتیک رووی دا… به هه ر حال، شتیک رووی داوه و بو شتیکی میژوویی… + ئه ها … به لی…به لی.. ئه وه ی ره حمانی حسن زاده[ حسین زاده] -گوتی ئه وه ده بی تیروری بکه ن. تیروری بکه ن…. به هه ر حال جنیو ده ده ن…. به هه ر حال ل مه قه ریکدان … مالیکیان گرتووه… به راستی که ئه وه ی گوت، ئیستاش که بیری ده که که وه ته واوی گیانم ده له رزی…. یعنی بچی که سیکی حیبزبیکی دیکه ی کوردی تیرور بکه ی! مه ئمووریه تی حیزبیک که به دلخوشیه وه شورشت بو کردوه.. خوت بو دانابی… ئیستا پیت
بلین بچو ئه ندامی حیزبیکی دیکه ی کوردی روژهه لات …. به هه ر حال گوتم، ئاخر چون شتی وا ده بی؟ کاک بارام.. به راستی ئه مه سیاسه تی کومه له یه؟! که وام گوت، یه کسه ر زانی ئه وه خه ریکم شتی دیکه…. ئیتر هه لبه زیه وه و گوتی پیشمه رگه ی کومه له ترسه نوکن… ده مزانی ئیوه….
تیرور… به هه ر حال ده بی کارتان له سه ر بکری… زور له و قسانه… خوی زور تووره کردبوو…. ئه وانه… گوتم باشه کاک بارام ئیستا چه ند نیروم بو داده له روژهه لاتی کوردستان. ئه و ناوانه م پی بلی ئیستا ده
رومه وه.. من بو خوم ده یانناسم.. به لام چون ئیستا بروم له سلیمانی ئه ندامی حیزبیکی…. دروسته… به لام ئه وان دژی جمهوری ئیسلامین. ئاخر من بو ئه و کاره بکه م؟! به هه ر حال گوتم ئه وه بریاری کومه له یه یان بریاری خوته؟ کاک بارام گوتی، نه خیر! من چون له خومه وه شتی وا ئه لیم!
بریاری ده فته ری سیاسیه. گوتم پیم خوشه بزانم ده فته ری سیاسی چی ئه لین… دوو روژی خایاند. له لایه ن کاک ره زا که عبی بانگ کرام بو کومیته ی چیا… ئه و ده م کومیته ی چیا بوون.. کاک ره زا بانگی کردم. بی ئه وه ی من هیچ شتیک بلیم… کاک سه باح ماموخیشی له لا بوو. ئه وه له که یان زور قسه ی له گه ل نه کردم. زور به پیکه نین و مه سخه ره … یه عنی من هه ر له وی نیم.. هه ر به شه ر نیم! زور قسه له م لا و له و لا و ئه وانه…. گوتی شورش وادیاره تو ئه و مه ئمووریه ته ت ئه نجام نه داوه. به هه ر حال ته سمیمیکی خراپت گرت بی قسه ی
بارامت کردوه… به لام ئه وه بریاری ده فته ری سیاسیه. ده فته ری سیاسی له سه ره وه …. + یه عنی کاک ره زای که عبی….؟ سالی چه ند، سالی چه ند بوو؟ -۲۰۰۴ یان۲۰۰۵. ده قیق نازانم ۲۰۰۴ یان ۲۰۰۵. به شه رافه تم قه سه م، به گوری شه هیدان ئه وه ی که ده یلیم عه ینی واقعیته… کاک ره زای که عبی ل کومیته ی چیا به منی
گوت…. بویه ئه لیم با دوو روژی دیکه خه لکی دیکه نه چن خه لک بکوژن. دوو روژی دیکه که س نه بی به کویله یان. یه عنی نه ویرن هیچ شتیک بلین. به خه لکی دیکه شیان ئه و کارانه کردوه…. گوتی کاک ره زا… به هه رحال ئه وه بریاری ده فته ری سیاسیه له سه روه وه. ئیتر که وای گوت، هیچم پی نه ما و هاتمه ده ره وه… گوتی بریاری ده فته ری سیاسیه. من دوای ئه وه شوینی که وتم. گوتم …. کاک فاروقی بابا میری دوای حه فته ییک بانگی کردم. به ماشین ل مه قه ری شار…. هاتن بو مه قه ری شار بو شوینم. چوومه
کومیته ی ناوه ندی. کاک فاروق، ئیحساسم کرد شتیکی پییه. به بی ئه وه ی من عه قلم پی شکا بی. به لام ئه وه نده ی من بزانم ئه و ئاگاداری شته که نه بوو… به راستی… چون زور به تامه زرو و زور به ناراحه تی گویی له قسه کانم گرت. شته کانی پی دووپات ئه کردمه وه. گوتی ئه وه ی که بیستووته…
تکات لی ئه که م ئه وه م بو بگیره وه… ئیتر ئه وه ی بو گویگرانی ئه لیم
ره حمانی حسین پناه[ حسین زاده] له گه ل دوو ره فیقی دیکه ی که ئه و ده م سالی ۲۰۰۵ مه قه ریان له شاری سلیمانی بوو، تیرور بکه م. به شه رافه تم قه سه م ئیستاش که بیری لی ده که مه وه ته واوی گیانم ده له رزی. شه رم له خوم ده که م. له حیبزبیکدا بم. ئه و هه موو پیشمه رگه ی …. تازه له ناوچه گه رابوومه وه … ئیستاش مه ئمووریه تیان پی داوم…. من ئه و کاره م کردبا، ئیستا ره نجی بیست و سی ساله ی من چی ده بوو؟ چی جوابی بنه ماله ی ئه و ئینسانه بده مه وه ؟ ئه گه ر عه قلم پی نه شکابا، بلیم کاک
بارام من ئه وه ناکه م…. باشه به چاوان مه ئمووریه تی دیکه……. کاک شورش، زور سوپاس بو ئه و میژوویه ی تا ئیستا نه مانزانی…..