به نظر من مقابله با فرقه های مخرب با داستان ویروس HIV سخت شباهت دارد. اگر ما ایدئولوژی و دکترین فرقه ها را هدف قرار دهیم، آن ها به سرعت قادرند شکل ظاهری و حتی اصول خود را تغییر دهند، چرا که اصول واقعی آن ها حفظ فرقه و اطاعت مطلق از رهبر فرقه به هر قیمت، بر جای خود باقی خواهد ماند.
فرقه ها به سرعت شکل عوض می کنند، اعضایشان ریش و سبیل خود را می تراشند، لباس آخرین مدل غربی به تن کرده و به هیئت سایرین در می آیند. آن ها اسم و شعارهای خود را عوض می کنند و مدعی می شوند که شعارهای مردم پسند «عدالت»، «آزادی» و «دموکراسی» شعارهای اصلی آن هاست و حاضرند همه چیز را برای دستیابی به این ارزش ها فدا کنند. فرقه ها پس از لختی، از هیبت یک تروریست خشن، بی رحم و برافروخته خارج شده و تبدیل به فردی متعادل، مهربان، جذاب و مُبلغ مذهبی می شوند.
فرقه های مخرب استادان فریب و نیرنگ اند، آن ها به خوبی می دانند که چگونه اطلاعات مربوط به خودشان را دستکاری کرده و آن ها را به نفع خود عوض کنند، آن ها شواهد جداشدگان خود را با برچسب سودجویی و مزدوری دشمن، بی ارزش جلوه می دهند. فرقه ها یاد گرفته اند که برای خبرنگاران یا افراد ظاهراً بی طرف، صحنه آرایی کرده و آن ها را فریب دهند تا گزارش مطلوبی درباره آن ها تولید کنند. گذشته از قدرت تغییر شکل و تغییر رنگ و به اصطلاح همرنگ جماعت شدن، فرقه ها استاد تبلیغات اند و حاضرند بخش عمده ای از درآمدهای خود را مصروف تبلیغات کنند.
برده های جدید، نمی توانند خود را نجات دهند.