خبرگزاری بی تاوان: دکتر گلستان گوربی به پیامدهای منطقه ای درخواست اخیر سرکرده پ.ک.ک عبدالله اوجالان برای انحلال پ.ک.ک می پردازد. این مقاله زمینه داخلی این حرکت را ارائه می دهد و بر معنای آن برای منطقه کردهای سوریه تمرکز می کند.
عبدالله اوجالان، سرکرده گروه تروریستی کارگران کردستان (پکک) که بیش از ۲۵ سال است در زندان به سر میبرد، بیانیهای صادر کرد و خواستار کنار گذاشتن فوری سلاحها و انحلال سازمانش شد. هیئتی از حزب برابری و دموکراسی خلقها (DEM) که برای سومین بار در ۲۷ فوریه ۲۰۲۵ با اوجالان ملاقات کرد، این تماس را در کنفرانس مطبوعاتی در استانبول در همان روز اعلام کرد.اوجالان در «پیام صلح و جامعه دموکراتیک» خود از پکک خواست تا کنگرهای را برای تصمیمگیری درباره انحلال و ادغام آن با دولت ترکیه تشکیل دهد.
اندکی پس از آن، رهبری پکک در کوههای قندیل آتشبس یکجانبه اعلام کرد و آمادگی خود را برای اجابت با درخواست اوجالان برای خلع سلاح و انحلال خود اعلام کرد. با این حال، این امر را به این شرط گره زد که خلع سلاح و انحلال نهایی فقط تحت رهبری شخصی اوجالان انجام شود و دولت ترکیه باید چارچوب سیاسی و قانونی لازم را برای این امر ایجاد کند. علاوه بر این، رهبری پکک اصرار داشت که خود اوجالان باید در کنگره پکک شرکت کند و دولت ترکیه باید شرایط سیاسی و دموکراتیک مورد نیاز را فراهم کند تا کنگره بتواند با امنیت تضمین شده با موفقیت برگزار شود.
نامه ای از طرف اوجالان به رهبری کرد در سوریه و به دولت خودمختار کردستان عراق ارسال شد و هر دو طرف از این درخواست استقبال کردند. با این حال، مظلوم عبدی، فرمانده نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) به رهبری کردها و تحت حمایت آمریکا، تاکید کرد که این فراخوان شامل نیروهای دموکراتیک سوریه نمی شود.
تلاش باهچلی برای «ترکیه عاری از تروریسم»
انگیزه این تحول شگفتانگیز از سوی دولت باهچلی، رهبر حزب ملیگرای افراطی MHP (حزب جنبش ملیگرا) و شریک ائتلافی دولت – سیاستمداری که در گذشته مکرراً خواستار اعدام اوجالان شد و به شدت از اولین روند صلح (۲۰۱۳-ژوئن ۲۰۱۵) انتقاد کرد. اکنون باهچلی از اوجالان خواست تا در پارلمان ترکیه سخنرانی کند و انحلال بی قید و شرط پ.ک.ک را اعلام کند و حتی احتمال تخفیف مجازات زندان او را نیز در نظر نگیرد.پس از اینکه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه حمایت خود را از اقدام باهچلی ابراز کرد، نمایندگان DEM برای اولین بار در بیش از یک دهه گذشته اجازه ملاقات با اوجالان را گرفتند. از آن زمان، هیأت DEM به طور یکجانبه این روند را به پیش می برد و با سایر احزاب سیاسی ترکیه، سازمان های جامعه مدنی و رهبری کرد در کردستان عراق گفتگو می کند.
صلاح الدین دمیرتاش، رئیس مشترک حزب دموکراتیک خلق ها (HDP، اکنون DEM)، که از سال ۲۰۱۶ در زندان به سر می برد، از فشار بهچلی و درخواست اوجالان حمایت کرد. DEM و دمیرتاش این را فرصتی برای یک روند صلح می دانند. در مقابل، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، و شریک اصلی او، رئیس MHP، دولت باغچهلی و سایر نمایندگان دولت، عمداً از به کار بردن اصطلاحاتی مانند «روند» یا «مذاکرات» خودداری می کنند و به جای «ترکیه عاری از ترور» صحبت می کنند که باید منحصراً از طریق خلع سلاح بی قید و شرط و انحلال پ.ک.ک محقق شود.
تعبیه منطقه ای
انگیزه های پشت سر فشار باهچلی و فراخوان اوجالان به طور جدایی ناپذیری با تحولات سوریه و خاورمیانه مرتبط است. یک توضیح صرفاً سیاسی داخلی، مانند جاه طلبی اردوغان برای یک دوره دیگر در مقام ریاست جمهوری یا حمایت از DEM، کوتاهی می کند و پویایی منطقه را به طور کامل نشان نمی دهد.
از زمان پایان روند صلح قبلی در سال ۲۰۱۵، ترکیه به طور گسترده حملات نظامی خود را به مواضع پ.ک.ک در کردستان عراق و سوریه تشدید کرده است که به طور قابل توجهی پ.ک.ک را تضعیف کرده و به زیرساخت های منطقه کردستان سوریه آسیب رسانده است. حمله تروریستی و کشتار غیرنظامیان اسرائیلی توسط حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ منجر به یک واکنش زنجیرهای در خاورمیانه شد که بر ترکیه، پکک و کردهای سوریه تحت رهبری PYD (حزب اتحاد دموکراتیک) و همچنین ائتلاف SDF فشار وارد کرد. جنگ دو جبهه اسرائیل در غزه علیه حماس و در لبنان علیه حزب الله به طور غیرمستقیم به هموار کردن راه برای تسلط بر گروه اسلامگرای افراطی HTS (حیات تحریر الشام) در دمشق در ۸ دسامبر ۲۰۲۴ کمک کرد. حملات اسرائیل به تأسیسات و تأسیسات نظامی در سوریه پس از تسلط HTS، با هدف مقابله با تهدید دیگر اسلامگرایان رادیکال، با انتقاد شدید آنکارا مواجه شده است و به عنوان تلاشی عمدی برای مهار نفوذ فزاینده ترکیه تلقی می شود.
تصمیم بالقوه دولت جدید ایالات متحده تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ برای خروج نیروهایش از سوریه عواقب قابل توجهی برای همه طرف ها، به ویژه کردهای سوریه خواهد داشت. آنها از برچیدن خودمختاری خود در شمال شرق سوریه می ترسند و بنابراین به طور فزاینده ای به دنبال اتحادهای منطقه ای جدید هستند.
در این زمینه ژئوپلیتیکی، رقابت بین ترکیه و اسرائیل افزایش یافته است، در حالی که کردهای سوریه به عنوان یک نیروی طرفدار غرب و سکولار-دمکراتیک اهمیت راهبردی پیدا می کنند – نقشی که به طور فزاینده ای توسط ایالات متحده، اسرائیل و برخی از اعضای اتحادیه اروپا حمایت می شود. در حالی که ایالات متحده، اسرائیل و فرانسه از موضع سیاسی قویتری برای کردها در سوریه حمایت کرده و از ساختار فدرال حمایت کردهاند، این تحولات از دیدگاه ترکیه مشکلساز است. ائتلاف احتمالی اسرائیل و کردها یا یک موضع سیاسی قوی تر برای کردها در سوریه از سوی آنکارا به عنوان یک تهدید تلقی می شود. اسرائیل بهعنوان حریف اصلی در نظر گرفته میشود، زیرا روابط نزدیکی با ایالات متحده دارد و اتحاد با کردها میتواند نفوذ ترکیه در سوریه را به میزان قابل توجهی تضعیف کند. در داخل کشور، اردوغان از این تحولات برای انتشار این روایت استفاده می کند که تجاوزات اسرائیل ترکیه را نیز هدف قرار می دهد و ترکیه را قربانی قدرت های امپریالیستی (اشاره به غرب، آمریکا و اسرائیل) نشان می دهد که تلاش می کنند کشور را تجزیه و کنترل کنند.
فشار باهچلی را باید در این زمینه درک کرد: هدف این است که کردها را نزدیکتر به ترکیه پیوند دهیم تا به قول باچلی و اردوغان «جبهه داخلی» تقویت شود و از همکاری احتمالی اسرائیل و کردها جلوگیری شود. باحچلی و اردوغان بر احیای اتحاد ترک و کرد بر اساس الگوی عثمانی و وعده آینده مشترک با منافع متقابل به کردها تمرکز کرده اند.
مخرج مشترک فراخوان اوجالان: “ائتلاف ترک و کرد”
فراخوان اوجالان بر دو نکته محوری که با ایدههای باحچلی و اردوغان منطبق است تأکید میکند: اول، او مدلهای قبلی مانند دولت ملی مستقل، فدرالیسم، خودمختاری یا رویکردهای فرهنگی را رد میکند و آنها را برای ایجاد راهحلهای پایدار برای چالشهای اجتماعی نامناسب میداند. در عوض، او مبنای صلح پایدار را در ایجاد یک جامعه دموکراتیک مبتنی بر مشارکت و برابری می داند. ثانیاً، اوجالان خواستار احیای اتحاد ترک و کرد – اتحادی تاریخی است که در طول یک هزار سال علیه “قدرت های هژمونیک” شکل گرفته است اما با گذشت زمان از بین رفته است. این اتحاد باید در مواجهه با تهدید ناشی از «مدرنیته سرمایهداری» تجدید شود. اشاره به “برادری ترک و کرد” و “جامعه سرنوشت ضد امپریالیستی” چیز جدیدی نیست. اوجالان حتی در جریان شکست روند صلح (۲۰۱۳-ژوئن ۲۰۱۵)، در فراخوان نوروزی خود در مارس ۲۰۱۳ بر اهمیت تاریخی این اتحاد که تحت پرچم اسلام قرار داده بود، تأکید کرد.
دیدگاهی که اوجالان از زندان و کادرهای رهبری پکک در کوههای قندیل بیان میکند، با دیدگاه باحچلی و اردوغان همسو است، که هر دو طرفدار بازگشت به گذشته عثمانی-اسلامی و ترویج برادری ترک و کرد هستند. این روایت با هدف «تقویت جبهه داخلی» و علیه قدرتهای امپریالیستی است و نیاز به اتحاد یکپارچه را برجسته میکند. از نظر تاریخی، جریانی در درون جنبشهای کردی وجود دارد که طرفدار اتحاد ترک و کرد، از جمله اظهارات اوجالان و پکک است.آنها این سنت را ادامه می دهند و آماده تجدید این اتحاد برای تضمین دستاوردهای کردهای سوریه هستند.
اثرات منطقه ای
کنار گذاشتن خشونت توسط اکثر بازیگران منطقه به عنوان یک تحول مثبت تلقی می شود. بسیاری از کردها بر این باورند که این یک رهایی از قبض ننگ «تروریست» نامیدن است که بر هر فعالیت سیاسی و مدنی سنگینی می کند. در عین حال، با تقویت مشارکت دموکراتیک و ترویج پلورالیسم سیاسی در جنبشهای کرد، امکان گسترش دامنه عمل سیاسی آنها را در ترکیه و منطقه باز می کند. این روندهای سیاسی در تمام بخشهای کردستان که کردها در آن زندگی میکنند، رشد و پویایی جدیدی را تجربه خواهند کرد.
انحلال پ ک ک عواقب گسترده ای برای منطقه خواهد داشت. این امر به تثبیت منطقه خودمختار کردستان در عراق کمک خواهد کرد، زیرا مداخلات نظامی ترکیه که در گذشته آن را بیثبات کرده بود، اضافی خواهد بود. این عملیات منجر به تلفات غیرنظامیان و تخریب روستاها شد که حکومت اقلیم کردستان را تحت فشار قابل توجهی قرار داد. از یک سو، ترکیه برای اقدام علیه پ ک ک تحت فشار بود. از سوی دیگر، چنین همکاری هایی در داخل کشور حساس بود.
علاوه بر این، خنثی کردن رقابت سیاسی بین حزب دمکرات کردستان (حزب دمکرات کردستان) تحت رهبری مسعود بارزانی و پکک، موقعیت کردها را در کل منطقه تقویت خواهد کرد. کردهای سوریه نیز سود خواهند برد. انحلال پ ک ک می تواند عملیات نظامی ترکیه را کاهش دهد و قدرت مانور کردهای سوریه را افزایش دهد.
در مجموع، انحلال پکک بهطور قابلتوجهی خطوط درگیری درون کردی را کاهش میدهد و به تثبیت روابط درون کردی کمک میکند. چنین تحکیم اهمیت استراتژیک کردها در منطقه را تقویت می کند، ابزاری سازی آنها توسط کشورهای همسایه ضد کرد را دشوارتر می کند و در عین حال موقعیت آنها را به عنوان یک عامل سیاسی ضروری و تغییر دهنده بازی در کشورهای مربوطه و در سیاست منطقه تثبیت می کند.
شمال سوریه به عنوان خط قرمز
شمال سوریه همچنان نقطه اصلی اختلاف بین ترکیه، PKK و PYD است – خط قرمزی برای هر دو طرف. در اوایل سال ۲۰۱۵، مذاکرات صلح عمدتاً به دلیل امتناع قاطعانه اردوغان از به رسمیت شناختن سیاسی کردهای سوریه شکست خورد. در حالی که آنکارا PYD، YPG و SDF را شاخههای پکک میداند، پکک شمال سوریه را پروژه ایدئولوژیک و نظامی خود میداند. مواضع در مورد ساختار دولتی آینده سوریه و نقش کردها در آن بسیار متفاوت است.
ترکیه استراتژی دوگانه ای را دنبال می کند: از یک سو تلاش می کند با روایت برادری ترک و کرد، کردها را جلب کند. از سوی دیگر، برای ادغام شمال سوریه در یک نظم دولتی سازمان یافته مرکزی سوریه – بدون حقوق خودمختاری – فشار می آورد. دولت ترکیه از نفوذ خود برای متقاعد کردن رهبری سوریه برای اتخاذ این موضع استفاده می کند. همزمان، حملات هوایی خود به مواضع پ.ک.ک در کردستان عراق و شمال سوریه را تشدید می کند، در حالی که سرکوب داخلی علیه جامعه مدنی و بازیگران سیاسی کرد در ترکیه ادامه دارد. بنابراین آنکارا یک خط ثابت را دنبال می کند: انحلال بی قید و شرط PKK بدون امتیازات سیاسی.
در ۱۰ مارس ۲۰۲۵، اندکی پس از قتل عام جمعیت علوی توسط اعضای HTS، ایالات متحده به یک چارچوب توافق طولانی مدت بین دولت موقت و نیروهای SDF دست یافت. این هشت کمیسیون را تحت نظارت ایالات متحده برای کار کردن جزئیات هشت نقطه چارچوب تا پایان سال ۲۰۲۵، از جمله ادغام نیروهای SDF در ارتش جدید سوریه، شکل حکومت خودمختار کردها و مدل دولتی آینده سوریه، فراهم می کند. کردها این را فرصتی برای تقویت موقعیت استراتژیک خود به عنوان وزنه تعادلی در برابر اسلام گرایان و محافظت از خود در برابر حملات احتمالی ترکیه به ویژه در صورت خروج آمریکا از سوریه می دانند.
آنکارا به دلیل ترس از پیامدهای منطقه ای کشتارها و پیامدهای احتمالی بر اوضاع سیاسی داخلی، با تایید محتاطانه واکنش نشان داد. یک روز بعد، یک هیأت عالی رتبه ترکیه – متشکل از وزیر امور خارجه، وزیر دفاع و رئیس اطلاعات – به دمشق سفر کرد تا بر “خوش بینی محتاطانه” خود تأکید کند و نشان دهد که از نزدیک بر اجرای توافق چارچوب نظارت خواهد کرد و در صورت لزوم واکنش نشان خواهد داد.
چشم انداز
اگرچه باهچلی اکنون از به کار بردن واژه “رهبر تروریست” خودداری کرده و در عوض از اوجالان به عنوان “رهبر موسس” (kurucu önder، kurucu lider) یاد می کند و دعوت او را ارزشمند می داند، اما این بدان معنا نیست که دولت ترکیه موضع سخت خود را در قبال مسئله کردها در داخل یا شمال سوریه ملایم خواهد کرد. با این حال، DEM و PKK از دولت انتظار دارند در صورت انحلال واقعی پکک گامهای ملموسی در جهت گشایش سیاسی بردارد، مانند پایان دادن به رویه دیرینه برکناری شهرداران منتخب دموکراتیک دمکراتیک از سمتهای خود و جایگزینی آنها با معتمدان انتصابی دولت، آزادی زندانیان سیاسی، و اجرای اقدامات قانونی برای حمایت از روند خلع سلاح منظم.
موضوع پکک مدتهاست که از مرزهای ملی فراتر رفته و به یک موضوع منطقهای تبدیل شده است – همانطور که درگیری در ترکیه بخشی از یک درگیری گستردهتر و فراملی کردها در خاورمیانه است. قطعنامه آن ارتباط تنگاتنگی با آینده شمال سوریه دارد. یک راه حل پایدار مستلزم آن است که ترکیه نوعی از خودمختاری کردها را در شمال سوریه به رسمیت بشناسد، مشابه کاری که با منطقه خودمختار کردستان در عراق انجام داد. کردهای سوریه و پ.ک.ک پذیرای چنین راه حلی هستند، اما ترکیه همچنان مردد است.
فشار باهچلی و فراخوان اوجالان منعکس کننده یک همسویی مجدد استراتژیک است که ناشی از تحولات منطقه ای و تغییر پویایی قدرت است. این در درجه اول یک موضوع موقعیت استراتژیک و منافع امنیتی است، به همین دلیل است که هنوز نمی توان آن را به عنوان یک ابتکار صلح واقعی در نظر گرفت.