فدرالیسم از ریشه لاتین فئودوس foedus یا foederation به معنای اتحاد یا قرارداد یا توافق و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که در آن گروهی از واحدها (ایالات، استان‌ها، کشورها و…) به یکدیگر متعهد شده‌اند و به نمایندگی از آن‌ها یک حکومت مرکزی وجود دارد. اصطلاح فدرالیسم همچنین برای توصیف یک سیستم حکومتی به کار می‌رود که در آن حق حاکمیت، مطابق قانون اساسی بین یک قدرت حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهندهٔ آن (مانند ایالت‌ها یا استان‌ها) تقسیم شده‌است. فدرالیسم، نظامی بر مبنای قواعد دموکراسی و نهادها و سازمان‌هایی است که در آن‌ها قدرت ادارهٔ کشور، بین حکومت‌های ملی و ایالتی یا استانی تقسیم شده‌است و آنچه که اغلب فدراسیون نامیده می‌شود را ایجاد می‌کند و طرفدارانِ آن «فدرالیست» نامیده می‌شوند. از این رو، همکاری و اتحاد گروه‌ها و واحدهای گوناگون در راستای تشکیل واحدهای بزرگتر برای تأمین اهداف مشترک را «فدرالیسم» گویند.

در سیتم فدرالیسم پراکندگی قدرت سیاسی و تقسیم شدن معمولا براساس قانون اساسی و با جنبه جغرافیاو استان و منطقه …است و جایی برای ملی گرایی و نژادپرستی وجود ندارد  و از همه مهمتر در سیتم فدرالیسم یک نیروی نظامی وجود دارد و مستقل است و حکومت مرکزی مسئول امنیت عمومی است و نیروی نظامی تابع گروههای سیاسی نیست بلکه ملی است انچه که در کتاب کنفدرالیسم دمکراتیک که چکیده تفکرات عبدالاه اوجالان توسط ریوار ابدانان در باره ایران نوشته شده است کلا در عملکرد در تناقض عملکرد پژاک است

پژاک با صراحت خود را چکیده ی از ایده عبدالاه اوجالان رهبر پ ک ک می داند و آن را به عنوان رهبرخود نیز قبول دارد ودر کل تمامی پارتیها و نهادهای وابسته به تفکرات اوجالان در یک راستا و دارای یک ذهنیت منطبق و دگماتیک هستند و از همه مهمتر ماهیت و جوهر پ ک ک و پژاک با ذهنیت ملیتاریسم (نظامی گری) درست شده است اگر سازمان از بعد نظامی خارج شود متلاشی می شود چونکه سیستم هیرارشیک در پژاک ماهیت اطاعت  را در برمی گیرد و این به این معنی است که پزاک و کادرهایش حق انتخاب و اختیار ندارند و اطاعت گرند و این خود مغایر سیتم کنفدرال است یعنی تفکر یک شخص را با زور بردیگران فرض کردن است حال اینکه سیتم کفدرالیسم تجمع تفاوتهاست اما درپژاک اثری از تفاوتها نمانده است   گذشته عملکرد پ ک ک و پژاک در حقیقت انعکاس ذهنییت انهاست زیرا دگما ها وتابوها در پزاک به طور مقدس واری چیده شده است و زمانی که پژاک دم از فدرالیسم و خود مدیریتی دمکراتیک می زند و ان را تنها راه حل مشکلات جامعه می داند بهتر است با تناقضهای که خود پژاک با درگیر است آشکار کنیم :-انچه که در کتاب کنفدرالیسم دمکراتیک وابسته به انتشارات پژاک نوشته شده است احیای سیتم فدرالیسم در ایران بدون خشونت وبا قبول کردن دولت مرکزی ذکر شده است یعنی هستی دولت را قبول می کند و یا در کنار دولت دمکراسی باشد اما امروزه آنچه که در عملکرد پژاک دیده شده است به معنای این است که نظام حکومتی باید برچیده شود حمله به پاسگاها ویا ترور شخصیتهای دولتی و یا عملیات در تهران …که از طرف پزاک انجام شده و می شود به این معنا است هستی دولت فعلی را رد می کند حمله به پاسگاه و پایگاه =حمله به کل نظام دولتی است اما حال اینکه در سیستم کنفدرال جایی برای خشونت وجود ندارد و خشونت را رد می کند در همان کتاب پژاک امده است (کنفدرالیسم دمکراتیک نظامی است که بدون ایجاد تغییر در مرزبندی سیاسی موجود یا دستکاری در قلمرودولتها ویا تمام ارضی ایجاد می شودو یکپارچگی کشور را از بین نمی برد و مرز تازای راترسیم نمی کند

اما انچه که پژاک کارهای را که در شمال غرب کشور انجام می دهد تنها ناامنی نیست بلکه تجزیه است و ایجاد تفرقه در بین آذریها و کردها و فارسها در الویت پژاک است و یا اینکه در سوریه با ایجاد کانتونها که به دستور اوجالان درست شدند آیا همه کردها را در بر می گیرد؟ انچه که مشاهده می شود پ ی د حتی به مخالفانش هم رحم نکرد و همه مخالفان از جمله روزنامه نگاران را به زندان انداختند و تعدادی راهم ترور کردند حال اینکه همان ذهنیت دم از فدرالیسم می زند

اگر به بیانیه پژاک راجع به انتخابات سال ۸۸نگاه کنیم پژاک شرط مشارکت در انتخابات را لغو  سپاه و نیروهای مردمی ونظام ولایت فقیه را برشمرده بود و همچنان در هر انتخابات به مردم پافشاری می کند که انتخابات را بایکوت کنند این عملکرد پژاک خود با گفتار انها در تضاد است از طرفی از اراده ازاد و خودمدیریتی دم می زنند و از طرفی اراده انسانها ایپوتیک می کنند و در کتاب کنفدرالیسم دمکراتیک پژاک آمده است (کنفدرالیسم دمکراتیک یک اتحادیه نامتمرکز ،فارغ از ملی گرایی و عاری از قدرت طلبی است که دغدغه دستکاری مرزهای سیاسی موجود ندارد )

انچه که پژاک امروز در ایران انجام می دهد خود با گفتار رهبرشان عبدالاه اوجالان در تضاد است زیرا انچه که در مفاد کنگره پنچم پژاک نمایان است “خط سوم “را بر گزیده اند ایا خط سوم می تواند در خاورمیانه بدون حمایتها تحقق پیدا کند نمونه ان پ ی د بود که در سوریه امروز با کمک امریکا و دولتهای اورپایی سر پا است و پس چرا در ترکیه خط سوم چند ماه دوام نیاورد و متلاشی شد ؟پژاک می خواهد که رویکرد فدرالیسم و خود مدیر یتی دمکراتیک را با خشونت پیش ببرد  زیرا نفوذ نظامی در خاک دولتها به عنوان تجاوز محسوب می شود و دستکاری در سیستم جامعه خود یک چالش است زیرا در سیتم فدرالیزم دمکراتیک ،انتخابات شاخص ترین خصوص ان است سوال این است که چگونه یک حزبی که خود مستقل نیست می خواهد تفکرات خود را بر کردها فرض کند وخود را نماینده کردها حساب کند ایا این خود با ماهیت کنفدرالیسم در تضاد نیست ؟