برخورد دوگانه آمریکا با تروریسم و استفاده ابزاری از آن برای نیل به مطامع خود شعار مبارزه با تروریسم آمریکا را با هاله ای از ابهام مواجه ساخته است . آمریکا زمانی حقوق بشر را برای تحت فشار قرار دادن دیگر کشورها دستاویز خود قرار داده بود و امروز هم مبارزه با تروریسم و مقابله با گسترش سلاحهای هسته ای را.
نظام سلطه به سرکردگی آمریکا در سال ۲۰۰۰ به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد و همین موضوع و نیز سلاحهای اتمی دستاویزی بود برای تجاوز به عراق که تابحال آثاری از سلاحهای هسته ای در آن کشور اشغال شده بدست نیامده ولی عراق همچنان در اشغال است و مردم مظلوم آن کشور تاوان سلطه گری آمریکا را می پردازند .
شاید باور نکنید که در خود آمریکا بیش از ۴۰۰ گروه و سازمان وجود دارد که با دولت مبارزه می کنند ولی با بمباران شدید رسانه ای هیچ اثر و ردپایی از آنها در رسانه های آمریکا دیده نمی شود ولی تا گروه کوچکی در کشورهای خاورمیانه بر علیه کشورشان بیانه ای صادر می کند و یا راهپیمایی و تحصن می کند ، رسانه های غربی با تمام توان از آن حمایت می کنند و اینگونه القاء می کنند که مردم از نظام حاکم ناراضی هستند و مبارزه همه جانبه ای در کشور هدف در حال انجام است .
درباره ترور و تروریسم همایشها و مجامع جهانی زیادی برگزار شده ، هزاران جلد کتاب و نشریه به چاپ رسیده ولی همچنان ترور و تروریسم ادامه دارد و بر دامنه آن افزون گشته و علت هم رفتار دوگانه غرب در این مورد بخصوص است .
آمریکا گروهک تروریستی منافقین را پناهنده سیاسی می نامند و به آنها اجازه می دهد تا عراق پایگاه داشته باشند . همان گروهی که هزاران نفر را در ایران و عراق ترور کردند و یا از گروهک پ.ک.ک و پژاک حمایت می کند ، چراکه این گروهها در راستای اهداف نامشروع آمریکا قدم برمی دارند و حضور آنها در منطقه به نفع استکبار است
آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به عراق حمله کرد و بیش از ۱۰۰۰۰۰نفر از مردم بیگناه آن کشور را به خاک و خون کشید ولی وقتی کشورهای منطقه می خواهند با تروریسم مبارزه عملی کنند مانع تراشی می کنند . ترور و تروریسم در هرشکلی باشد محکوم است و نباید آن را با منافع خود تعریف و تفسیر کرد . تروریست کسیست که برخلاف عرف و قوانین حاکم و بمنظور ایجاد رعب و وحشت ترور می کند ، حالا می خواهد طالبان باشد یا پژاک و یا پ.ک.ک باشد و یا منافقین .علت اصلی عدم موفقیت مبارزه جهانی با تروریسم همین رفتارهای دوگانه غرب و در راس آن آمریکا بوده است . لشکر کشی به افغانستان و عراق و کشتار مردم آن کشور مجاز است ولی مبارزه با تروریستهای منطقه ای غیرمجاز است ! چه فرقی بین طالبان و منافقین و پژاک و پ.ک.ک وجود دارد ؟ همه اینها برخلاف فرهنگ حاکم بر جامعه و با حمایتهای خارجی و بمنظور براندازی حکومت حاکم ترور می کنند و همیشه حمایت از اقلیتی کوچک را بهانه قرار می دهند ولی تاریخ ثابت کرده این حمایتها دست آویزی بیش نیست و تروریستها به دنبال اهداف و منافع خود هستند .
گروهک تروریستی پژاک که اعتقادی به دین و مذهب ندارد و دین را افیون جامعه می داند در مناسبتهای دینی پیامهای تبریک و تسلیت برای مردم ارسال می کند و یا کشته های خود را شهید می نامد . در حالیکه بررسی اعتقادات و اندیشه های سرکردگان این گروهک نشان می دهد که آنان به اعتقادات مردم وقعی نمی نهند ولی باز هم برای عوام فریبی و در ظاهر هم که شده خود را مذهبی نشان می دهند .
در مقاله نیمه پنهان فریبکاران افکار و اندیشه های سرگرده پ.ک.ک را بررسی کردیم و در این یادداشت هم اصول عقاید و مشی حاکم بر گروهک تروریستی پژاک که بخشی و شعبه ای از پ.ک.ک است ، تیتر وار بررسی می شود تا خوانندگان بیشتر با ماهیت این نوع گروهها آشنا شوند .
گروهک تروریستی پژاک بخشی از پ.ک.ک هست که با حمایت مستقیم آمریکا تشکیل شده و از آنطرف مرزها به کشورمان تجاوز کرده و مردم ساکن در مناطق مرزی را آزار و اذیت می کنند . هیچ سنخیت اعتقادی و فکری بین مردم کرد منطقه با این گروهک وجود ندارد و افکار لائیک آنها را مردم و روحانیون کرد قبول ندارند و علت استمرار حضورشان فقط حمایت و پشتیبانی آمریکا و غرب است . همچنانکه سرگرده آن گروهک در سفر اخیرش به آمریکا ، قول همه نوع همکاری را داده و تضمین کرده تا اهداف دراز مدت نظام سلطه را در منطقه اجرا کند .
طی چند سال گذشته گروهک غیر قانونی و تروریستی موسوم به پژاک علیه نیروهای مسلح ایران و حافظ مرزهای جمهوری اسلامی ایران دست به اقداماتی زده و عده ای از مرزداران و فرماندهان نظامی این مرز و بوم را به شهادت رسانده است.بر این اساس نگارنده با توجه به اهمیت موضوع در ابعاد امنیتی، سیاسی موضوع گروهک های تروریستی از جمله پژاک را مورد بررسی قرار داده است.به نظر می رسد بعد از انقلاب در ایران عوامل خارجی (غرب به رهبری آمریکا ) تلاش نموده اند با ایجاد شکاف قومیتی، کشور را با بحران هویت روبرو ساخته و از این طریق اقتدار نظام را در تحقق اهداف،آرمانها و منافع ملی خود که در تناقض با اهداف هژمونیک آمریکاست با مشکل مواجه سازند.در این خصوص یک پیمایش تاریخی نشان می دهد بیشترین دخالت آمریکا و جهان غرب در بعد از انقلاب برای واگرایی قومیتی در ایران،مناطق کرد نشین بوده است که فعالیت و تلاش «گروهکهایی چون حزب دموکرات،کومله و چریک های فدایی خلق »در دهه ۶۰ و گروهک پژاک در سالهای اخیر از جمله تلاش بیگانگان برای گسست قومیتی در کشور بوده است که با هوشمندی رهبران سیاسی امنیتی کشور و مردم کرد این گونه حرکات ره به جایی نبرده و با شکست مواجه شده است.
گروهک پژاک یکی از ابزارهای آمریکا برای بوجود آوردن ونشان دادن گسست قومیتی در ایران می باشد.این گروه با هدف معارضه با ایران پس از انشعاب از حزب پ.ک.ک ترکیه همواره حملاتی علیه نیروهای مستقر در مرزهای مشترک ایران و ترکیه و نیز ایران و عراق انجام داده است که نتیجه آن تقدیم چندین شهید از مرزداران کشور می باشد.در واقع حضور کردها در کشورهای عراق، ایران، ترکیه و نیز سوریه و همچنین عدم توجه کافی به این قوم در برخی کشورها سبب شد تا سران کردها همواره با اقداماتی برای آنچه احقاق حق خود می خوانند، تاکید نمایند.در این راستا پس از امضای قرارداد لوزان و تاسیس جمهوری ترکیه و عدم به رسمیت شناختن قوم کرد، سبب شد قیام های متعددی در این کشور برپا شود که همگی به شدیدترین نحو سرکوب شدند.به دنبال شکست آخرین نهضت های عشیره ای کرد و افزایش ریشه های داخلی و خارجی نارضایتی در بین این قوم در ترکیه انجمنی با نام انجمن تحصیل کردگان دموکرات وطن پرست آنکارا تشکیل یافت که به زودی به نام Apocus یا پیروان -APO نام مستعار عبدالله اوجلان- تغییر نام داد و سال بعد از تاسیس با انتشار منشوری تحت عنوان مسیر انقلاب کردستان در سال۱۹۷۸ رسما فعالیت خود را آغاز کرد.این حزب اولین کنگره خود را در ۱۵جولای ۱۹۸۱در مرز سوریه و لبنان تشکیل داد و از آن زمان مبارزه مسلحانه را علیه دولت ترکیه تصویب کرد.سومین کنگره این گروهک در سال ۱۹۸۶ همراه با تاسیس ارتش آزادی بخش خلق کردستان همراه بود.تئوری این گروه براساس نظریه های مارکسیستی و لنینیستی استوار است و اعلام می کند کردستان یک مستعمره است که به چهار قسمت، مناطق واقع در کشورهای ترکیه، عراق، ایران و سوریه تقسیم شده است و لذا رهایی تنها به وسیله مبارزه مسلحانه ممکن خواهد بود.مبارزه مسلحانه این حزب به سرکردگی عبدالله اوجالان بعد از جنگ عراق در سال ۱۹۹۱ و با فدرال شدن کردستان عراق وارد مرحله جدیدی شد.در این دوره افزایش سلاح و مهمات ارسالی به اعضای حزب از کردستان عراق و نیز وجود یک پشتیبان معنوی سبب شد این گروهک که دیگر خود را سازمان می نامید، حملات گسترده تری علیه ارتش ترکیه و مردم ترک انجام دهد که برای مقابله با این امر، ارتش ترکیه در خلال سال های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۸ بارها وارد عمل گردید و در این حملات، خساراتی به روستاهای مرزی ایران نیز وارد آمد که موجبات اعتراض گسترده دولت جمهوری اسلامی را پدید آورد.
اللهم عجل لولیک الفرج