خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال ۱۹۲۱ تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار هنوز کنه بسیاری از مسائل غامض باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود.
کتاب “عراق از جنگ تا جنگ/صدام از این جا عبور کرد” از جمله کتاب هایی است که تلاش دارد از چهار زاویه بر بخش هایی از دوران تاریک رژیم بعث و پس از آن نوری بتاباند و حقایقی را بر ملا کند. این کتاب که توسط غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور لبنانی و سردبیر روزنامه الحیات نوشته شده در حقیقت مصاحبه با چهار مقام سابق عالی رتبه عراقی است که هر کدام از دیدگاه خود به توصیف تاریخ عراق در دوران مسئولیتشان پرداخته اند.
چه کسی مسئول برنامه هسته ای بود؟
یک هیئتی وجود داشت که با رئیس جمهور مرتبط بود که مسئولیت برنامه هسته ای را بر عهده داشت، اما این پرونده در اختیار صنایع نظامی و حسین کامل نیز بود.
این یعنی این که حسین کامل فرد خیلی مهمی بود؟
بله از ۱۹۸۷ از عدنان خیرالله که معاون فرماندهی کل قوا بود، مهمتر شد. عدنان خیرالله نیز از این مساله ناراحت بود. یک روز جلسه ای به ریاست معاون فرماندهی کل قوا برگزار می شد که من وارد شدم و ورقه ای را به او دادم که در آن آمده بود همه دانشمندان در این وزارت خانه ظرف ۲۴ ساعت به هیئت صنایع نظامی ملحق می شوند.
بنابراین مسئولیت حمله به حلبچه به عهده کیست؟
سه نفر. صدام حسین که دستور به استفاده از سلاح شمیایی را داد، حسن علی المجید که اطلاعات اشتباه را منتقل کرد و پیشنهاد حمله ویژه را داد و همچنین حسین کامل که او نیز مسئول است برای این که بر اساس مسئولیتش این سلاح ها را ساخته است. علی حسن المجید از سلاح های شیمیایی حتی در عملیات انفال نیز استفاده کرد.
فرمانده لشکر چطور؟
به تو گفتم اصلا او در جریان نبود و این مساله را خودش نیز به من تاکید کرد. اصلا نمی توان او را شریک این موضوع دانست. بعد از حمله مستقیم ارتباطات میان نظامی ها در حلبچه و فرمانده لشکر قطع شد.
نظرت درباره حمله انفال در کردستان عراق چیست؟
در ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ ایرانی ها توانستند شکاف های بزرگی در منطقه شمالی که لشکر عراقی های اول و پنجم را به هم مرتبط می کرد، ایجاد کنند. ایرانی ها بخش های مهمی از منطقه شمالی را تصرف کردند. دستوری صادر شد مبنی بر این که ارتش در مناطق مرزی مبارزان را متفرغ کند تا به دنبال آن ایرانی ها را از آن مناطق اخراج کنند، مسئولیت مهم ایجاد امنیت و ثبات و رویارویی با جنبش های کُرد به علی حسن المجید واگذار شد که مسئول حزب در منطقه شمالی و عضوی از کادر رهبری قُطری بود. علی حسن المجید از طرف صدام دستوری برای صلاحیت کامل گرفت از جمله صلاحیت های شورای فرماندهی انقلاب که به موجب آن تحت امر او قطعات نظامی و واحدهایی از ارتش مردمی و حزبی و گروه هایی از کردهای داوطلب قرار می گرفتند. قطعات نظامی ای که به المجید واگذار شدند روابط او را با چارچوبی که قبلا به آن وابسته بود، قطع کردند.
در سایه این صلاحیت ها و امکانات علی حسن المجید عملیات کشتار و خانه به دوشی عده ای را که تلاش دارند بخشی از آن را به من نسبت دهند، آغاز کرد. ریاست ستاد ارتش هیچ قدرتی بر علی حسن المجید نداشت و او به هیچ وجه وابسته به ما نبود و من هیچ حق دخالت در کارهای او را نداشتم. عده ای می گویند که در این صورت تو چرا استفعا ندادی؟ آنها فراموش می کنند که دستوری از سوی شورای فرماندهی انقلاب صادر شد که استعفای کارمند را قدغن اعلام کرد.
گفتی که صدام به «پ.ک.ک» به رهبری عبدالله اوجلان پول می داد؟
بله. به او پول می داد و مسلحش می کرد همان طور که به حزب کارگران کمونیست کُرد و مجموعه کردی کوچک دیگری پول می داد. سلاح و پول به آنها می داد. ۲۵۰ میلیونی که ترک ها نزد اوجالان پیدا کردند، منبعش از عراق بود. اینها امروزه دست حمله صدام حسین در اروپا و جهان هستند. مجموعه های حزب کارگران کمونیست کُرد در منطقه سلیمانیه مستقر بودند. جلال طالبانی (رهبر اتحاد میهنی کردستان) احساس کرد که آنها با حکومت ارتباط دارند و به آنها حمله کرد. قسمتی از آنها به اروپا رفتند و بخش دیگری از آنها نیز به حزب کمونیست ایران پیوستند. صدام از اینها به عنوان برگه فشار به ترکیه و ایران استفاده می کرد.
حجم امکانات هیئت صنایع نظامی که حسین کامل ریاست آن را بر عهده داشت، چقدر بود؟
قبل از جنگ کویت بودجه هیئت صنایع نظامی به رقم مشخصی محدود نمی شد، بودجه آن کاملا باز بود. اداره هیئت حسین کامل، خودش به طور مستقیم زیر نظر صدام حسین بود. هیچ طرف دیگری حق دخالت در امور این هیئت را که برنامه هایش کاملا سری بود، نداشت. شورای رهبری انقلاب حق نداشت در آن دخالت کند و دولت هم نمی توانست از آن سوال کند، وزیر دارایی نیز نمی توانست درباره هزینه هایش چیزی بپرسد. حقیقت این است که هیئت صنایع نظامی شبیه یک مملکت ویژه ای برای دو نفر یعنی صدام و حسین کامل بود. وزیر دفاع هیچ ارتباطی با آن چه در آن می گذشت، نداشت و اصلا حق نداشت بفهمد که چه می کند. اختصاص های هیئت به طور مستقیم از سوی ریاست جمهوری می آمد. این هیئت مسئول برنامه هسته ای و شیمیایی و میکروبی بود و کار پیشرفته ساختن سلاح ها به ویژه موشک ها را نیز به عهده داشت.
در ابتدای جنگ در ۱۹۸۰ ما سلاح و مهمات را وارد می کردیم، در نیمه های جنگ هیئت می توانست ذخایر و بعضی از سلاح های نظامی را تولید کند. به کمک دانشمندان و کارشناسان این هیئت توانست شاهد پیشرفت سریع باشد. توانستند بمب و موشک بسازند و حتی در اواخر جنگ به مرحله ساخت نمونه هایی از تانک رسیدند اما آنها را وارد جنگ نکردند.
این هیئت از هزاران نفر نظامی که شماری از آنها دانشمند بودند، استفاده کرد. برای آن مبالغ هنگفتی صرف شد و حتی بعضی وقت ها وسیله ای برای کسب غیر قانونی ثروت برای حسین کامل و افراد نزدیک به او شد.