۱ آذر ۱۴۰۳

شهید قربانی تروریسم پژاک، فریبرز سهیلی

  • ۲۵ مرداد ۱۴۰۱
  • ۶۲۳ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان : شهید فریبرز سهیلی پانزدهم شهریورماه سال ۱۳۶۱ در روستای ده‌آسیاب دینور در استان کرمانشاه در یک خانواده مذهبی به‌دنیا آمد. ایشان فرزند ارشد خانواده بود و پدر این شهید والامقام هم از جانبازان دوران جنگ تحمیلی است. شهید سهیلی تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در استان کرمانشاه به اتمام رسانید. وی در سال ۱۳۸۱ پس از شرکت در آزمون دانشگاه آزاد اسلامی در رشته ادبیات عرب در مقطع کارشناسی پذیرفته و مشغول به تحصیل شد. شهید سهیلی در دوران تحصیل نیز جزء دانشجویان ممتاز این دانشگاه بود و توانست مقطع کارشناسی را با معدل عالی در سال ۱۳۸۴ به‌پایان برساند و در سال ۹۰ در مقطع کارشناسی‌ارشد همین رشته و در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه پذیرفته شد که در مردادماه ۹۲ با شهادت این شهید عزیز درسش ناتمام ماند. در سال ۱۳۸۵ در آزمون استخدامی نیروی انتظامی شرکت کرده و پس از طی مراحل استخدامی وارد نیروی انتظامی شد. پس از گذراندن دوره آموزش با درجه ستوان دومی خدمت خود را در رشته مرزبانی در یگان مرزی پاوه به‌عنوان نماینده پاسگاه مرزی آغاز کرد. در همان آغاز خدمت در پاییز ۱۳۸۵ زندگی مشترک خود را تشکیل داد و ثمره این ازدواج یک دختر است.
شهید سهیلی سرانجام در شبانگاه بیستم مردادماه سال ۱۳۹۲ در هنگام گشت مرزی در منطقه هانی گرمله (نوسود) به کمین گروهک تروریستی پژاک برخورد و همراه سرباز وفادارش شهید هادی غلام اعتبار به درجه رفیع شهادت نایل شد.
مادر شهید با چشم‌های گریان از مهربانی‌های پسرش می‌گوید: «فریبرز پسر بزرگ من بود، آنقدر این پسر مهربان و فداکار بود که خوبی‌هایش زبانزد همه است. پسرم روحیه بسیار آرامی داشت و متانت در رفتارش کاملا مشهود بود. فریبرزجان همیشه به فکر خانواده بود و از جان‌ودل برایمان مایه می‌گذاشت. احساس مسئولیت از خصوصیات بارز ایشان بود. فریبرز خیلی مهربان بود و همیشه سعی می‌کرد در همه حال به دیگران کمک کند، او جوان پاک و باایمانی بود و به همین خاطر هم سعی می‌کرد تمامی رفتار و اعمالش به‌گونه‌ای باشد که خدا دوست دارد.
ایشان باورشان این بود که «مرگ آنچنان است که وقتی بیاید حتی فرصت باز و بسته کردن چشم را هم نمی‌دهد. برای لحظه‌ای زود اتفاق می‌افتد، پس باید همیشه آماده باشیم.» و همان شد که ایشان به باورش رسیده بودند، آری شهید سهیلی هنگام شهادت حتی فرصت بسته شدن چشم‌هایشان را نداشتند و با چشم باز و لبی خندان به قول ساغر کوچولو «پرواز کرد و رفت پیش خدا». شهید در وصیتنامه چندخطی خود از خانواده حلالیت طلبیده و سفارش به کمک به نیازمندان کرده و تاکید به اعضای خانواده در جهت انجام واجبات داشته است و در وصیتنامه خود قید کرده که ۲۵ درصد از بیمه عمر ایشان را صرف کمک به افراد تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی کنند و همچنین مبلغی را صرف انجام واجبات خدای‌نکرده قضاشده خود کرده که ادا شود.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *