۲۸ آبان ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • گزارشگر
  • >
  • سرنوشت تلخ دو دختر و پسر ایرانی و عراقی که از پ.ک.ک جدا شدند

سرنوشت تلخ دو دختر و پسر ایرانی و عراقی که از پ.ک.ک جدا شدند

  • ۲۸ آبان ۱۴۰۳
  • ۶ بازدید
  • ۰

اهالی شهر دهوک عراق یک بار دیگر شاهد چهره جنایتکار گروه تروریستی پ.ک.ک شدند که حتی به بچه پنجاه روزه نیز ترحم نکردند.

به گزارش انجمن بی تاوان: در هفتم نوامبر سال جاری، دو جوان به نام های جوان رزگار ۲۴ ساله اهل شهر عفرین و لیلا محمدی ۲۰ ساله اهل ایران که دو سال پیش پ.ک.ک را ترک کرده بودند، درشهر دهوک عراق توسط عوامل پ.ک.ک کشته شدند.

اهالی شهر دهوک و بخصوص کسانی که این افراد را می شناختند خیلی از این قتل متاثر شدند و از پ.ک.ک متنفر شدند.

جوان رزگار در اصل فرزند یک خانواده فقیر اهل عفرین بود. او پس از چند سال ماندن در پ.ک.ک با بیان اینکه تحمل این شرایط را ندارد، آنجا را ترک کرد. پس جدایی از پ ک ک، او بطور روزمزدی  در کارگاه های ساختمانی امرار معاش می کرد. او یک سال پیش با همسرش لیلا ازدواج کرد. لیلا دختر یک خانواده فقیر از ایران بود. اونیز ابتدا به PKK پیوسته بود. بعد از پیوستن دید که شرایط آنطور که گفته شده نیست و شرایط زندگی در غارها و حملات بی وقفه هوایی ترکیه در کوه ها سبب شد که او نیز فرار کند. هر چند که لیلا و جوان بعد از فرار همدیگر را شناختند و با هم در شهر دهوک ازدواج کردند. آنها نه به سیاست علاقه داشتند نه جاسوس و نه چیز دیگری بودند. آنها با نوزاد ۵۰ روزه خود در خانه ای اجاره ای  بدون حتی یک صندلی و بدون فرش زندگی مشترک را شروع کرده بودند و در تلاش بودند که زندگی مشترک را ادامه بدهند. اما پ ک ک به پدر بچه و مادرش و حتی به بچه۵۰ روزه هم رحم نکرد و آنها  را به قتل رساند.

چرا پ.ک.ک این افراد را کشت؟ آنها نمی توانند جاسوس  باشند، امکان ندارد، چرا که آنها در مدت کمی که در پ ک ک بودند، بیشتر اوقات در غارها بودند و به اطلاعات مهمی دسترسی نداشتند. دو سال قبل نیز از پ ک ک فرار کرده بودند.

رزگار با  دستمزد روزانه ۲۰ دلار در ساختمان سازی در شهر دهوک کار می کرد. آنها اطلاعات مهم پ.ک.ک را نداشتند. به هر حال هر دوی آنها مدتی در صفوف پ.ک.ک بودند و هیچ چیز نمی دانستند. در واقع آنها حتی نمی دانستند که چرا به پ.ک.ک پیوسته اند. علت فرار آنها صرفاً به این دلیل که زندگی پ.ک.ک برایشان سخت و طاقت فرسا بود، آنجا را ترک کردند. آنها با پ.ک.ک دشمنی نداشتند. آنها هنوز با دوستان قدیمی خود که  از PKK جدا شده بودند معاشرت داشتند. آنها حتی فردی را که به آنها شلیک کرده بود به عنوان مهمان به خانه خود برده بودند. اما این «رفقای پ‌ک‌ک (!) این دو نفر را به همراه نوزاد ۵۰ روزه‌شان زیر رگبار گلوله تیرباران کرد. زیرا او از طرف پ.ک.ک بعنوان نفوذی ماموریت داشت که آن ها را بکشد.

خبر کشته شدن این خانواده در شهر دهوک و بخصوص در منطقه بروشکه اهالی را بشدت تحت تاثیر قرار داد و اهالی از رفتار وحشیانه پ ک ک متنفر شدند که چرا به بچه ۵۰ روزه نیز رحم نکردند.

از جلال آیدین تا جوان رزگار و لیلا محمدی، قتل های زنجیره ای پ ک ک و قتل رفیق به دست  رفیق حالت عادی به خود گرفته است.

ذهنیت بجا مانده از پ.ک.ک همانند ذهنیت داعش گونه است که از یک طرف سر مردم را با شمشیر می برید و از طرفی نیز به اجبار می گفت که کلمه شهادت را  بر زبان بیاورد. عمکرد پ ک ک غیر انسانی هست. پ‌ک‌ک هرکس را به عضویت پ‌ک‌ک مجبور می‌کند که محصول همین تفکر ارتجاعی است.

قبلی «

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *