انجمن بی تاوان: اوجالان در ابتدای تاسیس پ.ک.ک نسبت به جذب زنان و دختران به این گروه تروریستی برنامه مشخصی نداشت و در اوایل تاسیس چند زن بودند که یکی از انها کثیره یلدرم و دیگری سکینه جانسز بود که اوجالان با کثیره ازدواج کرد.
چرا ازدواج اوجالان و کثیره یلدرم با شکست روبرو شد ؟
ابتدا باید به این اشاره کنیم که کثیره در یک خانواده مرفه بدنیا آمده بود و تحصیلات دانشگاهی داشت و زنی نبود که اوجالان بتواند براحتی او را کنترل کند و نسبت به رفتارهای اوجالان همیشه معترض بود و درواقع اوجالان را در فشار قرار می داد و سبب شده بود که اوجالان در شدید ترین بحرانها قرار بگیرد. کثیره یک هدف داشت؛ زندگی مستقل می خواست. اما اوجالان به خواسته هایش کم توجهی می کرد که سرانجام ازدواج آشفته آنها ده سال طول کشید و افرادی مانند جمیل بایک وکمال پیر مخالف سرسخت این ازدواج بودند. حتی تصمیم گرفته بودند که بدون اطلاع به اوجالان کثیره را ترور کنند(در یادداشت های تاریخ پ.ک.ک ذکر شده است)
مخالفت کثیره یلدرم با اوجالان
اولین باری که در طول تاریخ پ ک ک یک نفر به اوجالان گفت “تو دیکتاتور هستی” کثیره یلدرم بود. رفتارهای اطاعت گرا و پرخاشگر اوجالان نسبت به زنان از اویل ازدواج با کثیره شروع شد. در واقع اگر اوجالان این همه دختر و زن را به کشتن داد نوعی انتقام از کثره بود. زیرا اوجالان خود می گوید که کثیره او را در بحران قرار می داد و مانع فعالیت هایش می شد و می خواست که من را محدود کند.
شعار “ژن ژیان آزادی ” تله ای برای شکار دختران بود
اوجالان بخوبی می دانست که تنها با مردان نمی تواند کاری را پیش برد. زیرا او به خوبی آگاه بود که زنان نقشی بازدارنده در پ.ک.ک برای مردان دارند و همچنین او ضعف های جامعه کردی را دریافته بود که زنان از هر لحاظ محدود هستند و نیاز به یک تغییر دارند. زیرا جامعه کردی با شرایط منحصر بفرد خود زنان را محدود کرده بود و گرایش های ناموسی و رفتار نابرابر نسبت به زنان وعرف و رسومات متفاوت وجود داشت. در واقع اوجالان با شعار” ژن ژیان آزادی “در صدد شکار زنان برآمد وهزاران دختر را به پ.ک.ک جذب کرد.
زنان و دختران در پ.ک.ک با چه چیزی روبرو می شوند؟
در کل زنان در پ.ک.ک پا به یک سیستم جدید “برده داری “می گذارند که این برده داری به شکلی سیستماتیک و نوین در حال وقوع است. از یک طرف به زن اسلحه داده می شود و به او القا می شود که آزاد هستی اما از یک طرف روندهای مغزشویی بصورت نامحسوس کارش را انجام می دهد که این تغییر نوعی تغییر ذهنی و یا کتمان هویت خویش است. در پ.ک.ک هویت و اصالت زن و نقش آن در آموزش جامعه حذف می شود و زن موجود در جامعه نوعی برده تلقی می شود و از یک طرف نیز زنان در پ.ک.ک باید خدای جدیشان را هر روز پرستش کنند و اوجالان برای آن ها بعنوان منجی معرفی می شود و تغییرات نامحسوس بطور استادانه کارش را انجام می دهد و زنانی را به بار می آوردند که کاملا در حیطه تفکرات رهبری قرار می گیرند و از هستی خود بی خود می شوند.
اگر در پ.ک.ک آزادی هست چرا زنان فرر می کنند؟
هر ساله در گروهک تروریستی پ.ک.ک صدها زن فرار کرده و کشته می شوند. تحت شعار ” آزادی” می ربایند و آنها را وارد یک سیستم برده داری نوین می کنند. زیرا سیستم و شمای گروهک تروریستی پ.ک.ک/پژاک بر مبنای ملیتاریسم و توام با ایدئولوژی شونیسم بنا شده است و هر زن و دختر تابع دستورات است و نمی تواند آزاد باشد. اگر درک عده ای از آزادی بدون روسری بودن باشد قضیه متفاوت است که این یک نوع اختیار است اما در پ.ک.ک زنان قدرت تصمیم گیری شان را از دست می دهند و تغییرات رفتاری آنها کاملا قابل مشاهده است. فرستادن دختران با کوله پشتی ۲۵کیلویی به عمق خاک ترکیه در کجای آزادی و با سرشت طبیعی زن تناسب دارد؟ و یا اینکه در سیستمی که حتی نسبت به عادت ماهانه زنان به معنای ضعف آنها تلقی می شود در کجای آزادی زنان می گنجد؟
نتیجه می گیریم که شعار ” زن زندگی آزادی” برای عده ای خوراک شده است. اگر واقعا همچین چیزی واقعیت داشت چرا زنان از صفوف این گروهک فرار می کنند و یا بعد از فرار بعنوان خائن قلمداد می شود؟!