به گزارش انجمن بی تاوان، حسن حکمت دمیر زاده شهر اورفا در یکی از روستاهای سوروج بدنیا امده بود. روستای انها نزدیک روستای عبدالاه اوجالان بود. وی حوالی سال ۱۹۹۹میلادی به پ ک ک ملحق می شود و بعد از ملحق شدن در بخش نیروهای ویژه (فدائیان)به ترکی ((Özel Kuvvetler مشغول می شود.
حسن حکمت دمیر با کد سازمانی عگید در سال ۲۰۰۴ به نمایندگی از نیروهای فدائیان در دره شهیدان در اطراف ارومیه در ترازیت مواد مخدر کار می کرد. او و محمود رش با هم مواد مخدر و بخصوص هروئین را از مرز به ترکیه و از انجا به اروپا می فرستادند. بیشتر اهالی اورفا در پ ک ک در بخش مالیه کار می کنند. اگر از یک کادر جدا شده از پ ک ک بپرسید بیشتر اهالی اورفا که به پ ک ک جذب شده اند همگی درر بخشهای مالیه و گمرک فعالیت دارند.زیرا این افراد بعلت همشهری بودنشان به رهبر پ.ک.ک بیشتر وابسته هستند و فرار نمی کنند و به همین علت اهالی استان اورفا در این بخشها کار می کنند.
عگید زمانی در بخش مواد مخدر کار می کرد. پول کلانی برای پ ک ک ارسال می کرد و زمانی که عگید در منطقه شهیدان ارومیه فعالیت مواد مخدر را بعهده داشت پژاک تاسیس نشده بود . او در منطقه قلعه رش با فرمانده نیروهای دفاع از خلق اختلافاتی داشت. فرمانده نیروهای بخش نظامی پ ک ک فردی بنام ماهر باش قلعه(اهل Van-Başkale)ترکیه بود(باش کالا همجواردر مرزسلماس )است .
این دو با هم اختلاف داشتند. زیرا نیروهای نظامی پ ک ک از نیروهای بخش فدائیان خوششان نمی اید و می گویند که نیروهای فدائیان درباره انها به قرارگاه مرکزی گزارش می نویسند و به همین منظور نیروهای نظامی با بدگمانی به انها نگاه می کنند. نیروهای فدایی در پ ک ک از افراد تندرو تشکیل می شوند. و هر چیز را به قرارگاه گزارش می دهند و این رفتار انها سبب شده است که دیگر نیروها و بخصوص فرماندهان نظامی از وجودشان ناراحت باشند.
درگیری و اختلاف عگید با مسئول پ ک ک در منطقه سلماس بر سر زبانها بود و ماهر از او متنفر بود. زیرا ماهر با پولهای جمع اوری شده در منطقه سلماس بیشتر ول خرجی می کرد.
تا اینکه درگیری جهنم دره به وقوع پیوست. کمپ زمستانی پ ک ک در دره جهنم دره بود و حدودا ۶۰ نفردر انجا بودند و با شروع درگیری نیروهای پ ک ک مجبور شدند کمپ را ترک وبه طرف سلماس حرکت کنند. آن موقع بهمن ماه بود و برف زیادی امده بود. ماهر تعدادی نیروهای وابسته به خودش را جمع کرد و به روستاهای اطراف کوه اورین فرار کرد و در روستای آلمالو در منطقه قطور با زور سوار ماشین اهالی شد و به طرف سلماس رفت و عگید با این که مشکل جسمانی داشت و مدتی در برف مانده بود نمی توانست راه برود. انهایی که تجربه زندگی در برف را نداشته باشند زود از بین می روند. زیرا راه رفتن و پناه گرفتن مهارت می خواهد و عگید در برف و بهمن گرفتار می شود و بعد از چند ماه روستائیان جنازه او را دیده بودند.
چیزی که مهم است که پژاک با دورغگویی بدنبال چیست و چرا حقیقتها را وارونه نشان می دهد ؟
چیزی که پژاک ادعا می کند می گوید که ایران او را اعدام کرده است اما هیچ سندی بر این نیست که ایران او را اعدام کرده است.
سوال اینجاست ک چرا عگید را تنها گذاشتند ؟ ایا عگید از طرف ماهر کشته شد؟ روستائیان می گفتند نشانه های خراش در دور گردنش بود و این هم به این معناست که گروه او را باگلوله نکشته. زیرا نمی توانستند در ان شرایط اب وهوایی برفی شلیک کنند. چرا که شلیک گلوله موجب ریزش بهمن می شود و به همین علت او را ابتدا خفه کرده و جنازه اش را در اطراف روستا رها کرده بودند.