انجمن بی تاوان آذربایجان غربی : معمولا همگی گروهکها خودشان را به گونه ای وصف میکند که مدعی فراهم کردن عدالت در کره زمین می باشند و همه انسانها را نجات خواهند داد و معمولا با شعار آزادی و دمکراسی برابری و عدالت و آزادی زنان….را سرلوحه کارشان قرار می دهند .
این شعارها از دور خوب به گوش میرسد واین تازه یک روی سکه است گروهکها با اهدافی کی دارند سعی می کند جایگاهی را در جامعه داشته باشند یکی از عوامل تداوم عمر گروهکها همان تغذیه از بستر جامعه است زیرا هر گروهکی سعی می کند که منبع تغذیه داشته باشد وجنبه تغذیه ا عم از فراهم کردن، پشتیبانی نیرو و درامد مالی ولوجستیکی می باشد اگر گروهکی نتواند احتیاجات اولیه خود را تامین کند در سیر زمان محو وبی تاثیر می شود زیرا تمامی گروهکها با این اشعار حرکت میکنند زیرا تنها شیوه به دام انداختن انسانه با این اشعارها صورت میگیرد وبه همین علت گروهک ها خیلی به بخش پروپاگاندا وآژیتاسیوم وفضای مجازی اهمیت می دهند .
جا دارد به این اشاره کنیم که سطح اگاهی و بینش جامعه نقش بسزایی در شکل گیری گروهکها دارد و و طبق تحقیقات علمی گروهکها نمی توانند از جامعه یی که به سطح مطلوب علمی وبینش کافی دارند تغذیه کنند وبه همین علت گروهکها از ضعف های موجود در جامعه بهره می برند وجامعه یی که سطح فرهنگی وبینش ان ضعیف باشند گروهکها همانند میکروبها در بستر چنین جامعه یی تغذیه می کنند مثلا به این اشاره کنیم که در جامعه یی که سطح سواد دختران در حد کافی باشد گروهک نمیتواند از انها سوئ استفاده کند زیرا طبق تحقیقات صورت گرفته شده امار بیشتر جذبیها از دخترانی هستند که درس نخوانده اند واز امکانات اموزشی محروم هستند وبدون شناخت کافی از گروهکها ،جذب شده اند
-در داخل گروهک ها چه می گذرد
گروهک ها با محیطی بسته که دارند نمی توان اطلاعات درست از داخل سیستم انها دریافت کرد زیرا درون گروهک به حدی الوده است که کسی تصور انرا نمی کند وبزرگترین بی عدالتی در درون سیستم گروهک هاست
هدف اصلی گروهک ها سواستفاده از انسانهاست و ماهیت قدرتشان در بعد خشونت است گروهکها سعی می کنند طوری خود را در ذهن انسانها قرار بدهند که در برابر بی عدالتی تحمل ندارند وبرای رساندن پیامشان به انسانها از شیوه های مر موز استفاده می کنند افرادی را تحت نامهای گوناگون میکشند وهنگام کشتن افراد سعی می کنند انرا جلوچشمان دیگر عضوهای گروه انجام دهند حتی گروهک به افراد خودش نیز رحم نمی کند واز شیوهای وحشتناک برای شکنجه استفاده می کنند مثلا پژاک – پ ک ک در حین درگیریها با نیروهای مقابل گوش سربازان را مبریدند و جسدشان را میسوزاندند و با افرا د اسیر و بازداشت شده ازشیوهای گوناگون شکنجه استفاده می کنند مثلا: سوزاندن نایلن برروی بدنشان، به اسیران وسربازها دستگیر شده به انها آب شور می دادند ؛قرار دادن انها روی برف وبخصوص در فصل زمستان انها را لخت می کنند ودر اب سرد هل می دهند
و جادارد به بعضی از تناقضهای در سیستم گروهک پژاک اشاره کنیم
-فرماندهان از جایگاهی ویژه برخوردارند اما کادرها در سخت ترین شرایط زندگی می کند مثلا فرماندهان از لحاظ خوراک وپوشاک وامکانات از خوبی برخوردارند .
-کادرها کار اساسی شان همیشه در بالای تپه ها نگهبانی دادن است .
-فرماندهان همراهشان پول هست و می توانند برایشان وسایل بخرند اما کادرها با این که از این حق محروم هستند و در صورتی که اگر پول همراهشان دیده شود مجازات میشوند و باز جویی میشوند .
-فرماندهان میتواند با خانوادشان با تلفن حرف بزند و حتی با هم ملاقات داشته باشند و حتی خانوادشان در داخل گروهک باتشریفات پذیرفته میشود اما کادرها از این حق محروم هستند و در صورتی که اگر تلفنی بر روی این کادرها دیده شود با تهمت جاسوس مورد تعقیب و بازجویی قرار می گیرند و اگر خانوادشان به ملاقات بیایند با برخوردی تند انها را برمیگردانند وبه خانواده ها هیچ ارزشی نمی دهند و حتی میگویند که دشمنانها را فرستاده است (این برخورد با خانواهای ایرانی زیاد می شود).
– در پژاک اگر فرماندهان کاری اشتباه کند ومغایر با قانون گروهک باشد سعی میکند اشتباه فرمانده را سرپوشیده و یا مخفی نگه دارند اما اگر یک کادر اشتباه کند او را رسوا میکند وجلو جمع میاورند و با تند ترین شیوه با او برخورد میشود و هدف گروهک بااین شیوه می خواهد که دیگر کادرها هم از او درس عبرت بگیرند .
-فرماندهان معمولا سیگار آماده می کشند(حتی بعضی از فرماندهان سیگارهای گران قیمت مثل وینستون و مالبورو …میکشند) اما کادرها توتون را میکشند.
-فرماندهان با اینکه لباسشان مخصوص است میتواند در یک سال چند دست لباس عوض کند اما کادرها در یک سال می تواند یک دست لباس نو بگیرد و در صورتی که اگر لباسش پاره شده باشد ومعمولا پارچه های لباس فرماندهان از جنس خوب وجنس پارچهای کادرها از جنس نا مرغوب میباشد و حتی برای تشخیص فرمانده و کادر از طرح لباسشان معلوم میشود .
-فرماندهان معمولا درشمال عراق و قندیل و پنجوین اگر به جای بروند با ماشین می روند و بدون ماشین هم گامی برنمیدارند اما برای کادرها این طوری نیست باید مسافتهای طولانی را پیاده برود و نمی تواند در خواست ماشین کند و از چنین حقی برخوردار نیستند و اگر درخواست کند کسی اهمیت نمی دهد .
-کادرها همیشه محکوم خوردن این غذاها است مانند :برنج و لوبیا و عدسی هر روز و هر ماه و هر سال اما فرماندهان می تواند غذای مورد نیاز خود را از شهر هم بیاورد و حتی بدور از چشمان کادرها می خورند تا آنها نفهمند .
-اگر مصرف روزانه فرماندهانی مانند مراد قرییلان وسیامند معینی و امثالانها را حساب کنیم روزانه از هزار دولار میگذرد و میتواند روزانه ماشینش را عوض کند و گرانترین کلت را بخرد و به نزدیکانش بدهد .اما کسی قدرت مخالفت با او را ندارد.
-یک نمونه دیگر :جمیل بایک و مراد معمولا از سگها خوششان میاید و هر کدام از انها دو سگی دارند آنها ارزشی که برای سگهایشان قائل هستند برای کادرها چنین ارزشی قائل نیستند و سگهایشان را با بهترین غذاها نگهداری میکنند اما کادرهای از چنین ارزشی و از چنین تغذیه ای برخوردار نیستند.
-و بطور کلی فرماندهان از امکانات و تجهیزات بهتری مانند(تلفن و پول نقد و ماشین و کامپیوترو تبلت …..) برخوردارند.