مصاحبه مراد کاراییلان، سرکرده پ.ک.ک، با تلویزیون گروهک در ۱۱ ژوئیه ۲۰۲۵، تلاش این سازمان تروریستی برای تعریف مجدد مواضع ایدئولوژیک و سیاسی خود را آشکار میکند، همراه با اعلام اینکه «استراتژی مبارزه مسلحانه» آنها به پایان رسیده است. این اظهارات نه تنها حاوی یک جهتگیری داخلی، بلکه حاوی یک پیام سیاسی خطاب به ترکیه و جامعه بینالمللی نیز هست. اگرچه کاراییلان میگوید: «ما به استراتژی مبارزه مسلحانه پایان دادهایم و وارد دوره جدیدی شدهایم. استراتژی مبارزه ما سیاست دموکراتیک خواهد بود»، اما زبان و چارچوب مصاحبه نشان میدهد که این به اصطلاح تغییر استراتژیک، به جای یک فرآیند مسالمتآمیز، با هدف چانهزنی برای دستاوردهای سیاسی انجام میشود.
به اصطلاح «پایان مبارزه مسلحانه» و اظهارات متناقض
در حالی که بیانیه قاتل مبنی بر «این مراسم به معنای پایان رسمی و بالفعل استراتژی مبارزه مسلحانه برای جنبش ماست» این تصور را ایجاد کرد که اقدامات مسلحانه برای اولین بار در تاریخ این سازمان رسماً و بالفعل پایان یافته است، بیانیه بلافاصله پس از آن مبنی بر «زمین گذاشتن سلاح موضوع دیگری است. این در محدوده تاکتیکها قرار میگیرد» پوچی این سخنان را نشان میدهد. به نظر میرسد این وضعیت حرکتی برای زمینهسازی برای مطالبات سیاسی است، نه قصد زمین گذاشتن سلاح. به اصطلاح اعلام تغییر استراتژیک این سازمان تروریستی خائن صرفاً یک مانور تاکتیکی است و به دور از یک تلاش واقعی برای صلح است.
مطالبات سیاسی و رهبر راهزنان در امرالی
واضح است که هدف اصلی کارایلان عقبنشینی از کوهستان نیست، بلکه به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک بازیگر مشروع، مورد خطاب قرار گرفتن و به ویژه تضمین آزادی رهبر راهزنان در امرالی (به گفته باغچلی، رهبر بنیانگذار) است. این قاتل پلید با اعلام اینکه “رهبر راهزنان باید آزاد شود و نه فقط در امرالی بماند؛ او باید بتواند به هر جایی برود”، به وضوح تمایل خود را نه تنها برای آزادی، بلکه برای ایفای نقشی در عرصه سیاسی ترکیه نیز ابراز میکند. علاوه بر این، کارایلان اظهار داشت که “حمله شدیدی به رهبر راهزنان صورت گرفته است”، این وضعیت را “خشونت روانی و انزوا” توصیف کرد و گفت: “اقدامات علیه انزوا باید حتی قویتر ادامه یابد.” این اظهارات به منزله تحمیلی بسیار پیشرفتهتر و خطرناکتر از روند به اصطلاح راهحل گذشته است.
مشروعیتبخشی به حضور در سوریه
نگرش مشابهی در اظهارات مطرحشده در مورد سوریه در طول مصاحبه مشهود است. قاتل قاتل تلاش میکند با گفتن این جمله که “دولت هنوز در سوریه به یک دولت تبدیل نشده است! هیچ قانونی وجود ندارد که به شما بگوید سلاحهایتان را زمین بگذارید!”، به YPG/SDF، شاخه سوری این سازمان، مشروعیت ببخشد. این نشان میدهد که این سازمان تروریستی، در حالی که از زبانی ظاهراً صلحآمیز در ترکیه استفاده میکند، همچنان ساختار مسلحانه خود را در سوریه حفظ کرده و از نظر تاکتیکی با استفاده از دو زبان و موضع متفاوت عمل میکند. این وضعیت همچنین بار دیگر مشروعیت مبارزه ترکیه علیه تروریسم را نشان میدهد.
زبان و زیرمتن تهدیدآمیز
در حالی که کاراییلان در طول مصاحبه از تهدیدهای آشکار اجتناب میکند، زبان تهدیدآمیز به طور ضمنی حفظ میشود. در حالی که اظهاراتی مانند “زبان تهدیدآمیز باید کنار گذاشته شود” تصور یک رویکرد صلحآمیز را القا میکند، تقریباً در هر پاراگراف از شبهنظامیان سازمان خواسته میشود تا روحیه خود را تقویت کرده و به مبارزه ادامه دهند. سخنان این قاتل خائن که «درست نیست بگوییم دشمن از زاپ فرار کرد، اما همچنین اشتباه است که بگوییم آنها همه جا را اشغال و تسلط یافتند»، نشان میدهد که درگیری در منطقه ادامه دارد. علاوه بر این، سخنان او که «ما از مردم خود در چهار بخش کردستان، به ویژه مردم خود در به اصطلاح کردستان باشور (به اصطلاح) میخواهیم که این مقاومت را بپذیرند، آنها را رها نکنند و از ما حمایت کنند تا در این مقاومت تاریخی پیروز شویم»، ادامه فراخوان او برای ادامه خشونت و جنگ است. کلمات «کردستان» در اینجا اضافه شده و به دنبال آن کلمه «(به اصطلاح)» در پرانتز بعد از «کردستان» آمده است.
۱۵ آگوست و به اصطلاح «روز رستاخیز»
یکی دیگر از عناصر مهم زبان مصاحبه، اشارات به ۱۵ آگوست است. کاراییلان در پاسخ به این سوال که «ما در چهل و یکمین سالگرد ابتکار ۱۵ آگوست (روزی که اولین گلوله شلیک شد و امروز آن را به عنوان تعطیل جشن میگیرند) هستیم، در مورد شرایط کردستان هنگام شلیک اولین گلوله در اروح و شمزینان در سال ۱۹۸۴ (تاریخی که ظاهراً تلاش ننگین و خائنانه برای شورش علیه دولت ترکیه آغاز شد) چه میگویید؟» گفت: «اول از همه، چهل و یکمین سالگرد ابتکار ۱۵ آگوست رهبر راهزنان و روز رستاخیز را تبریک میگویم و درود و احترام خود را تقدیم میکنم. همچنین روز رستاخیز را به همه (به اصطلاح) مردم کردستان، دوستان مردم ما، مادران و خانوادههای شهدای قهرمان ما و همه رفقا و کارگران ما تبریک میگویم.» برای تروریستی که این کلمات را بر زبان میآورد، حتی گفتن کلمه «صلح» غیرقابل قبول است. این نشان میدهد که این سازمان در تلاش است تا خشونت و جنگ را مشروعیت بخشد. کسانی که آنها «شهید» مینامند، تروریستهایی هستند که امنیت جمهوری ترکیه و جان مردم بیگناه را تهدید میکنند و هرگز نمیتوان آنها را شهید دانست.
افکار عمومی بینالمللی و شکافهای قانونی
این واقعیت که کاراییلان اظهارات خود را در تلویزیون استرک، یک پلتفرم مستقر در اروپا که به دلیل روابطش با این سازمان شناخته شده است، بیان کرد، نشان میدهد که تأیید چنین پخشهایی، زمینهای برای تبلیغات تروریستی ایجاد میکند. این واقعیت که برخی از کشورهای اروپایی تحت پوشش “آزادی بیان” از چنین پخشهایی چشمپوشی میکنند، ابزارهای قانونی و دیپلماتیک ترکیه علیه آنها را محدود میکند. علاوه بر این، رابطهای که بین YPG/SDF، شاخه سوری PKK و کشورهای غربی در عرصه بینالمللی برقرار شده است، مانع از طرد کامل این سازمان تروریستی خیانتکار میشود و راه را برای تلاشهای آن برای کسب مشروعیت هموار میکند.
کمیته و مباحث سیاسی در مجلس ملی ترکیه
در این مرحله، یک سوال اساسی مطرح میشود: چگونه مشکلی که توسط ۶۰۰ عضو پارلمان قابل حل نیست، میتواند توسط یک کمیته ۵۱ نفره حل شود؟ این کمیته قرار است چه مشکلی را حل کند که نهادهای مجاز مانند کمیته قانون اساسی یا کمیته عدالت نتوانستهاند به آن رسیدگی کنند؟ مهمتر از همه، آیا این کمیته با تصمیم پارلمان یا صرفاً به صلاحدید رئیس پارلمان تأسیس شده است؟ اگر مسئله واقعاً صلح اجتماعی و راهحل است، چرا با اطلاع و تأیید کامل پارلمان پیشرفتی حاصل نمیشود؟ چرا دولت آشکارا در مورد اتهامات مربوط به تروریسم و راهحلهای پیشنهادی در پارلمان بحث نمیکند؟
خواستههای سیاسی پ.ک.ک: ادعاهای اعلامشده و انکارنشده
خواستههایی که سازمان تروریستی پ.ک.ک از طریق بیانیههای سیاسی خود به دولت منتقل کرده و بهطور عمومی گزارش شده است، چیست؟ در میان ادعاهای مکرر و انکارنشده تا به امروز، ادعاهای جدی مانند ساخت “کاخ کوچک” برای رهبران راهزن و عفو و ادغام هزاران تروریست در نیروهای مسلح ترکیه (TAF) وجود دارد. آیا این ادعاها صرفاً شایعه هستند یا خواستههایی هستند که حتی وارد مکاتبات داخلی دولت شدهاند؟ علاوه بر این، اهمیت ادعاهایی مبنی بر اینکه عفو و آزادی از طریق احکام ریاست جمهوری آغاز شده است، چیست؟
مواد قانون اساسی و اصلاحات پیشنهادی
مواد ۴۲ (حق آموزش و پرورش) و ۶۶ (شهروندی) قانون اساسی، مواد مهمی هستند که اصول اساسی جمهوری ترکیه و پیوند شهروندی را تعریف میکنند.
ماده ۴۲: حق آموزش و پرورش یک حق اساسی است که همه به طور مساوی از آن برخوردار خواهند بود. هیچ زبانی غیر از ترکی نمیتواند به عنوان زبان مادری به شهروندان ترک در مؤسسات آموزشی تدریس یا آموزش داده شود. زبانهای خارجی که در مؤسسات آموزشی تدریس میشوند و اصولی که باید در مدارسی که آموزش و پرورش به زبانهای خارجی ارائه میدهند، اعمال شود، توسط قانون تنظیم میشوند. مفاد توافقنامههای بینالمللی محفوظ است. در چارچوب تلاشهای سازمان تروریستی برای مشروعیت بخشیدن به خود، میتوان گفت که این ماده به عنوان سپری در برابر تغییرات در سیستم آموزشی که منجر به تبعیض قومی یا ایدئولوژیک میشود، عمل میکند.
ماده ۶۶: هر کسی که از طریق شهروندی به دولت ترکیه وابسته باشد، ترک است. فرزند پدر ترک یا مادر ترک، ترک است. شهروندی تحت شرایط مشخص شده توسط قانون به دست میآید و فقط در مواردی که قانون مشخص میکند، از دست میرود. هیچ ترک را نمیتوان از شهروندی محروم کرد، مگر اینکه مرتکب عملی شود که با وفاداری به میهن ناسازگار باشد.
در این زمینه، اینکه آیا کمیسیون ذکر شده در متن، این دو ماده قانون اساسی را اصلاح خواهد کرد یا خیر، یک سوال اساسی است. اینکه آیا خواستههای سیاسی این سازمان تروریستی شامل تغییراتی است که میتواند بر تعریف شهروندی یا سیستم آموزشی تأثیر بگذارد، مستقیماً به دستور کار کمیسیون مربوط میشود. به طور خاص، اینکه چگونه خواستههای علنی بیان شده، مانند آزادی، عفو یا به رسمیت شناختن رهبر سازمان تروریستی به عنوان یک بازیگر سیاسی، با مقررات قانون اساسی موجود تطبیق داده خواهد شد و اینکه آیا اصلاحات در این مواد مورد بررسی قرار خواهد گرفت، نگرانیهای جدی عمومی را ایجاد میکند.