انجمن بی تاوان : در اینجا به اندیشههای اوجلان در خصوص زن و خانواده میپردازیم که بعداً مبنای خشونتها و افراطیگراییهای در این زمینه میشود: وی درباره زن چنین اظهارنظر میکند: »مهریه ارزش او را تعین میکند و بهای زن باقیمت ”پول” سنجیده میشود.« این امر بدون هیچگونه قضاوتی نفیی یا اثباتی در واقعیت چنین نیست هرچند که بر آن نیز اشکالاتی وارد باشد. بالاخره دیدگاهی دیگری که در این حوزه ایشان مطرح مینمایند از جمله اینکه: »سهم موسی در سنت حضرت ابراهیم این است که زن را بهطور حتمی زیر سلطه خود قرار داده است، در نظر حضرت داوود و سلیمان زن تنها وسیله عیش و خوشگذرانی یکطرفه است و بس، در پادشاهی عبرانی در قبل و بعد از دوره سالهای ١٠٠٠ ق.م شاهد حضور فرهنگ گسترده حرمسرا در زمان داوود و سلیمان هستیم، در بین چندین هزار پیامبر حتی پیامبر زن نیز وجود ندارد.،روابط میان ابراهیم با سارا و هاجر بیانگر تأیید و تصویب برتری مرد نسبت به زن از طرف دین است. پدرسالاری کاملاً مستقل شده است. ازدواج با چندین زن روا دانسته میشود. با اینکه برای هر کاری دستمزدی در نظر گرفته میشود اما حاملگی، بزرگ کردن بچه، و همه نوع کارهای خانه بدون دست مزد است، برای عمل جنسی مرد بودن هم دستمزدی ندارد.« آنچه در تحلیل این نظریات بهصورت مختصر میتوان گفت این است که با نگاهی اولیه بدین اظهارنظرها میبینیم که به نفع بانوان و بر ضدیت دین در نفی زن صحبت شده است ولی وقتی به ماهیت برخی از شعارها و اندیشهها پی بریم به رنگ لعابی میرسیم که اهداف سیاسی به دنبال دارد و امر دیگری که این فرضیه را در حقوق سیاسی تأیید میکند عملکرد این دست از گروهها با قشر زنان است که در ماهیت بردگی نوین است خلاف شعارهای موجودی است که براساس آن موجودیت و عملکرد خود را میخواهند مشروعیت ببخشند، این امر در اصل مبنای فرضیه خیانت سیاسی و خدمت به دیگران است که با چنین اندیشههای بهاصطلاح ایشان مدرنی ریلگذاری و رنگ لعاب میگیرد.
در برخی از گزارشات رسمی منعکسشده در خبرگزاریها آمده است: عناصر گروه تروریستی و تجزیهطلب در ادامه اقدامات غیرانسانی خود، نوجوانان و کودکانی که هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند را به دام انداخته و مورد آزار و اذیت جنسی قرار میدهند. آنچه روشن است، عناصر این گروه تروریستی بدون توجه به مشکلات روانشناختی که بهویژه در دوره بلوغ و نوجوانی بروز میکند، وارد عمل شده و از آنها سوءاستفاده میکنند. پ.ک.ک و دیگر شعبات آن بهعنوان یک ساختار فاسد نهتنها ارزشهای اجتماعی را زیر سؤال میبرد بلکه زن و هویت زنان را نیز تحقیر کرده و آنها را کوچک میشمارد. این موضوع در اعترافات زنان عضو این گروه تروریستی که دستگیر یا تسلیمشده اند نیز بهوضوح دیده میشود. »ی.س« دراینباره میگوید: برای یک زن، قندیل یعنی تجاوز در آنجا زن بازیچه و ابزاری است که به میل آنها به کار گرفته میشود. قربانیان تجاوز تنها زنان نیستند، در میان آنها کودکانی که از سوریه ربوده شدهاند، نیز بهوفور دیده میشود.
»ای.ال« یکی از این زنان است که در اعترافنامه خود اذعان کرده در کشیکهای شبانه مورد آزار و اذیت کلامی و جنسی و حتی تجاوز از سوی یکی از مردان همراهش قرار گرفته است. وی که به میل خود تسلیم نیروهای امنیتی ترکیه شده، در توضیح علت فرار خود از این گروه تأکید میکند که این موارد تنها به محدود به او نبوده و برای سایر زنان و کودکان نیز بهکرات اتفاق میافتد. »بی.بی« یکی دیگر از زنانی است که از این گروه تروریستی گریخته است. او نیز اعتراف میکند که بالغبر ٣٠ دختر و پسر نوجوان در سنین ٩ الی ١۴ ساله در نقطهای نزدیک به منطقه جیلو از توابع زاپ به سر میبرند.
همواره می شنیدیم که برخی از دختر بچه های باردار را به بیمارستان های منطقه منتقل و سقط جنین می کنند. «ام.تی» یکی دیگر از زنان عضو تشکیلات می گوید که مقامات ارشد خود خوانده این گروه تروریستی بارها به زنان تحت امر خود تجاوز کرده و مورد آزارهای جنسی قرار داده اند اما بر اقدامات آنها به لحاظ موقعیتشان سرپوش گذاشته می شود. «کی.ای» نیز اعتراف می کند که فرماندهان خود خوانده زنان را مورد تجاوز قرار می دهند. قربانیان تجاوز توان مقابله با آنها را ندارند. پس از دیدن این وجه شیطانی مردان گروه تصمیم به فرار گرفتم. هنگامی که فردی آن هم در مقام سرکردگی یک فرقه حرفی را بر زبان می آورد بایستی به آن عمل نماید. اوجالان در حالی در نوشته های خود از جایگاه زن و ارزش دادن به او بحث می کند که خود در اولین تجربه علنی اش بدرفتاری با یک زن را ثابت نموده است و او کسی نیست جز کسیره بیلدریم با نام مستعار فاطمه که همسر اول اوجالان و از بینان گذاران پ.ک.ک بود. کسره به خاطر بی بندوباری های جنسی اوجالان با اعضای دختر پ.ک.ک در دره بقا در لبنان شدیدا از وی انتقاد کرد و حتی در چند مورد بدون کنترل عصبانیت خود دختران سوژه را در ملأعام مورد هجوم فیزیکی قرار داد. وی ناچار شد تا از اوجالان طلاق بگیرد و از همان آغاز کار پ. ک. که تاکنون در سوئد در سکوت زندگی کند. درباره روابط جنسی اوجالان با دختران عضو پ.ک.ک به صراحت به موارد مستند اشاره می کند. قاچاق دختران. پ.ک.ک و پژاک در حالی درباره ارزش و مقام زن صحبت می کنند. خودشان از بزرگ ترین شبکه های قاچاق دختران برای گروه های مافیایی جهت فیلم های غیراخلاقی می باشند. سازمان حقوق بشر اروپا و پلیس بین الملل بارها در گزارشات خود به موضوع فروش دختران توسط پ.ک.ک و پژاک به گروه های مافیایی به ویژه باندهای مافیایی کوزوایی اشاره کرده اند.
کلود کوواسی روزنامه نگار سوئیسی نیز یک هفته قبل از انتشار گزارش مستند خود براساس مصاحبه با قربانیان این مسئله در رختخواب خود در خانه اش توسط مافیای پ.ک.ک و کوزووایی کشته شد. ممنوعیت ازدواج: سرکردگان پ.ک.ک و پژاک در حالی ازدواج را برای اعضای خود ممنوع کرده اند که خود جهت خلاف آن را می پیمایند. عبدالله اوجالان خودش دو بار ازدواج کرده است. عثمان اوجالان برادر او در سن شصت سالگی دو بار با دو دختر کمتر از ۲۰ سال ازدواج کرد. یکی از آنها بعد فرار کرد و بچه های خود را رها نمود و دومی هنوز با وی در شهر کویه در کردستان عراق زندگی می کند. عبدالرحمن حاجی احمدی سرکرده انتصابی پژاک نیز با یک آلمانی ازدواج نمود اما به خاطر فساد اخلاقی حاجی احمدی زنش از وی طلاق گرفت و تنها دخترش نیز به خاطر فساد اخلاقی حاجی احمدی و به روایتی به خاطر تجاوز حاجی احمدی دست به خودکشی زد و خود را نجات داد. بزرگان گروه تروریستی پ.ک.ک و پژاک که به اسارت گرفته شده و یا تسلیم نیروهای امنیتی شده اند، اعتراف کرده اند که رهبران مرتبا از زنان و دختران جوانی که فریب داده اند برای آمدن به اردوگاه های آموزشی خود مورد آزار جنسی قرار می دهند، در حالی که کسانی که مقاومت می کنند یا سعی می کنند فرار کنند، بوده اند. توسط این گروهها کشته شده اند یا خودکشی کرده اند . زنان زیادی هستند که جداشده اند یا کشته شده اند، توسط اعضای بلند پایه مورد آزار جنسی زنان قرار می گیرد. نیرویی برای جلوگیری از تجاوز به آنها وجود ندارد. این زنان چهره زشت این سازمان را دیده اند و سرانجام از این گروهها گریختند. پس می توان گفت: فریب دختران و زنان، اعضا فرقه های مذکور که بنا به جامعه ای سنتی و عقب مانده از ترس، شرم و یا آبروی خود هرگز نتوانستند به زیستن عادی شان برگردند و درباره تجاوز به خود توسط این گروهک ضد انسان، حرفی بر زبان نمی آورند، تا بتوان واقعیت ها را برملا کرد. این فرقه فقط توانسته بعضی از افراد بی سواد و کم سواد را فریب دهد و پس از شستشوی مغزی، کاری کند که افراد نتوانند به راحتی از آن جدا شوند، یعنی راه بازگشت آنان را به جامعه بست. پژاک که تاکنون افراد غیر نظامی زیادی را ترور کرده است با حرف های دهن پر کن، دختران ساده کرد روستایی را فریب داده است. البته آنچه در این استراتژی مهم است این امر است که این گروههای تروریستی استفاده ابزاری از جنس زن را به عنوان یک راهبرد اساسی رنگ و لعاب دار که بتواند مشروعیت کسب کند برای تحریف و تعریف کرده است به طوری که در برخی از منابع آمده است رهبران آنان می گویند: به ظاهر رهایی زنان عمیقا ریشه در ایدئولوژی آنان دارد. اظهار داشته اند
” هنگامی که زنان آزاد نباشند، سرزمین نمی تواند آزاد باشد. حتی از سلولهای زندان برای زنان شعارهای آزادی زن و امثالهم توسط رهبران آنها دیکته می شود ولی در عمل چیزی دیگری است. آنچه که به عنوان یکی دیگر از تبعیض های ظالمانه علیه زنان و دیگر اعضای این فرقه هاست این است که به هیچ وجه پس از عضویت دیگر حق ارتباط گیری با خانواده را ندارند و معمولا سرنوشت آنها نامعلوم است . آنچه که محرز و مسلم است این بحث می باشد که این مباحثی که در اینجا مطرح شد و بخشی از آن به استناد مصاحبه های قربانیان بوده است در راستای اثبات فرضیه مربوطه است که عملکرد این گروه در حوزه زنان نه تنها مطابق حقوق زنان و دختران جوان نیست بلکه در تعارض کامل با آن است.