۳۱ شهریور ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • اعترافات معاون تشکیلات اطلاعاتی ژاندارمری: وجود پ.ک.ک برای کار ما و سیاست لازم بود

اعترافات معاون تشکیلات اطلاعاتی ژاندارمری: وجود پ.ک.ک برای کار ما و سیاست لازم بود

  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲
  • ۲۵۸ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان : یلدرم (یکی از فرماندهان ژیتم در ترکیه بنام مستعار “جان ارسور” شناخته می شود. وی درباره ارتباط و سریت های پ.ک.ک و دولت ترکیه کتابی هم نوشته است و بعدا بعلت افشای سریت های دولت و پ.ک.ک توسط دولت کشته شد) در جنوب شرقی ترکیه سال ها در نیروی نظامی ترکیه نقش مترجم (زبان کردی)را نیز برعهده داشته است و وابسته به فرماندهی کل در بخش نیروهای ویژه (آنتی گریلا)و هم در بخش استخبارات ژاندارمری راجع به پ.ک.ک به خبر گزاری جیهان اعترافاتی شوکه کننده کرده بود.

ادعای یلدرم :به غیر از عبداله اوجالان که گویا در شمال عراق مراد کاراییلان و جمیل بایک را دستگیر کرده بودیم. اما اومی گوید که مقامات بالا (اقایان –پاشا-در ترکیه به نظامیان،و درجه دارهای بالا معمولا پاشا خطاب می کنند) انها دستور دادند که انها را ازاد کنند و یلدرم ادعا می کند که بعضی از مقامات ترکیه از  کشته شدن سران پ.ک.ک چشم پوشی کردند و از ان فراتر ادعا می کند که دولت در بعضی جاها به پ.ک.ک کمک می کرد. وی می گوید : اگر می خواستیم می توانستیم پ.ک.ک را نابود کنیم اما نابود نکردیم زیرا برای کار ما و سیاست ما لازم بود.

یلدرم میگوید:ما یعنی نیروهای ویژه (آنتی گریلا)به پ.ک.ک آذوقه می دادیم و درمان می دادیم و به پ.ک.ک اسلحه هم می دادیم.هدفمان این بود که دشمن ما سرپا باشد. ما تعدادی از نیروهای پ.ک.ک را در شمال عراق دستگیر کردیم و به مقامات بالا گزارش دادیم که انها(کادرهای پ.ک.ک ) را فردا ببریم به ترکیه و اما مسئولان بلندپایه تاکید کردند که امشب کادرهای پ.ک.ک در مقر جالال طالبانی بمانند و ما نگبان انها بودیم و بعد یک دستور از پاشاها امد و گفتند که شماها عقب نشینی کنید و گفتند که پیشمرگ ها از انها حمایت خواهد کرد و گفتند که فردا انها را می فرستیم به ترکیه.و بعدا معلوم شد که پ.ک.ک هایی را که دستگیر کرده بودیم شب هنگام توسط پیشمرگ ها و با دستور پاشاها ازاد  شدند و اول به سلیمانیه و بعدا به کمپ زله فرستاده شدند و این برنامه توسط جلال طالبانی و پاشاهای ترکیه صورت گرفته بود. پاشاها فرصت بزرگی به پ.ک.ک دادند.  وی همچنین می گوید :پاشاها چهارهزار اسلحه کلاشنیکف را از راه حلال احمر(Kizil ay) تحت عنوان کمکهای مردمی به پ.ک.ک دادند. چهار هزار اسلحه کلاشنیکف که از مجارستان گرفتیم و به پ.ک.ک دادیم تا اینکه دوباره مسلح شوند. این اسلحه ها به مدت دو و سه سال بودند که در بندر نگه داشته می شدند و برای ما امده بودند و دستور امد که این اسلحه ها بدون اینکه کسی بداند اینها را  به پ.ک.ک برسانید و این اسلحه ها بدست پ.ک.ک رسید و اگر به اسلحه هایی را که ما فرستادیم قنداق هایشان قهوه ای رنگ هستند و اگر بخواهید به شماره سری انها نگاه کنید شماره سری ندارند چون که همه شماره ها را قبل از فرستادن پاک کردیم و کلاشنیکف هایی که در دست پ.ک.ک هستند شماره سری ندارند و قنداقهایشان قهوه ای رنگ هستند و اینها را داخل قوطی ها گذاشتیم و سوار کامیون ها کردیم و بر روی قوطی ها پتو انداختیم و برروی انها هم برچسب “حلال احمر” چسپ کردیم و اینها را تحت عنوان کمک حلال احمر در اوردیم وبعدا انها را از طرف یکی از محافظان مردمی (korucu)بنام AU از راه بارزانی و بعدا از راه طالبانی به پ.ک.ک دادیم و پاشاها همه اینها را با خبر داشتن فرماندهی کل انجام می دادند. و ما همگی زیر نظر شخصی بنام “مته”بودیم و مته هم از پاشا های بزرگ بود و مستقیم از فرماندهی کل دستور می گرفتند.ما به سربازان (ترکیه)حمله می کردیم و بعدا با نام پ ک ک تمام می کردیم و به عملیات رنگ پ ک ک می دادیم و محیط  را برهم می زدیم وهرج مرج به بار می اوردیم و بعدا مردم را در خانه هایشان تحت کمک به پ ک ک شکنجه می کردیم. زمانی که من کادر بودم با پ ک ک رفت و امد داشتیم. حتی بعضی موقعها با فرماندهان پ ک ک ملاقات داشتیم و با هم غذا می خوردیم.

وی ادامه می دهد:چندین بار ما با نام پ ک ک در جنوب شرقی ترکیه اغتشاش را درست می کردیم و حال اینکه پ ک ک به شهر ها نمی امد تا این اغتشاش را درست کند واز بالا دستور می دادند که جو شهرها را به هم بزنیم و دو و سه نفر از ماها با شلیک گلوله محیط را به هم می زدیم و بر روئ یک تپه دو آرپیچی را به باغچه آلای (گردان)پرتاپ می کردیم و بعدا زود به قره قول (پاسگاه) می امدیم و هر کس اسلحه داشت و هر کس بر این باور بود که کسانی که به باغچه گردان شلیک کرده اند پ ک ک هستند وتمامی سربازهای گردان بی هدف شلیک می کردند و بعد از ان ما چه می کردیم تانکها رابه بیرون می راندیم و به خانه ها حمله ور می شدیم که گویا صدای گلوله ها از این طرف شنیده شده است و ما مردم را جمع اوری می کردیم و شکنجه می کردیم و اعدام می کردیم وهدف از بوجود اوردن اغتشاش این بود.

زمانی که داروهای پ ک ک تمام می شد پاشاها به ما می گفتند که برایشان دارو بفرست و بعدا چند پاکت دارو را به کوه جودی می فرستادیم و هنگام تحویل انها هم به ما یک پاکت می دادند و در داخل پاکتها سوالاتی به این شیوه بودند  موضوع جلسه چه شد ؟مسئله کنفرانس و کنگره چه شد و پ ک ک تماما به یک ایجاد ما تبدیل شده بود و مانند یک نهاد ما بود حال انکه زمانی که پ ک ک گنگره برگزار می کرد ما می دانستم که کجا بر گزار می کند و چه کسانی در کنگره هستند و بخصوص زمانی که کنگره پنچم پ ک ک که در هفت نین بر گزار شد به غیر از عبدالاه اوجالان تمام فرماندهان پ ک ک در کنگره بودند اما دولت و پاشاهایش  هیچ کاری انجام ندادند  حال اینکه اگر یک بمب زده می شد پ ک ک نابود می شد اما دولت همیشه پ ک ک را در دست خودش نگه داشت  و دولت نمی خواهد که به پ ک ک پایان دهد.  از ابتدا هم زمانی که در سال ۱۹۸۰م اکثر کادرهای پ ک ک توسط دولت ترکیه دستگیر شدند همان کادرها امروز در پ ک ک عضو شورای رهبری پ ک ک هستند و قبلا هم یک بار عبدالاه اوجالان را نیز دستگیر کرده بود  و بعداز مدت کوتاهی ازاد کرد وهدف دولت این است که پ ک ک همیشه باید باشد زیرا شک و تردیدهای زیادی هستند که از ابتدا هم که چگونه دولت پ ک ک را به بار اورد و امروز هم همان سیاست را نیز بازی می کند و اگر واقعا هدف دولت این باشد که به پ ک ک پایان دهد برایش کاری سخت نیست به راحتی می تواند عبدالاه اوجالان را اعدام کند اما دولت با او ملاقات می کند و به او امکانات هم می دهد از یک طرف دولت با سران پ ک ک در اسلو ملاقات می کند هر چه قدر هر دو طرف در رسانه ها با هم دشمنی می کنند اما در اصل و پشت پرده بعضی موقعها در یک سفره و باهم هستند و به هم کمک می کند و از طرفی هم مردم فقیر هستند که قربان سیاست پ ک ک و دولت می شوند و زمان ان رسیده است که دیگر مردم کرد آلت این بازی سیاست پ ک ک و ترکیه نکته پایانی را بگذارند.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *