آیا نسبت دادن ترور بە حزبی سیاسی کە پنج میلیون رأی بە دست آوردە است، درست است؟ با لغو مصونیت نمایندگان حزبی کە توانستە حتی از ازمیر دو نمایندە بە مجلس بفرستد، چە چیزی بە دست خواهید آورد؟
امیدها در هم شکستە شدە است، رٶیاها از هم بریدەاند، رنجها در عمیقترین نقطەی جان سکنی گزیدەاند…
جای فریاد را سکوت گرفتە است…
نگاهی بە صفحەی اول روزنامەی جمهوریت میاندازم کە تصویر بازماندگان یوکسکووا است کە قصد دارند بە آوار و پسماندهای آتش سوزی شهرشان برگردند.
پس از ٧٨ روز، قانون منع آمد و رفت، لغو شد، اینجا یوکسکووا است.
آیا زلزلەای بە قدرت ٧ ریشتر در اینجا رخ دادە یا جنگ؟
شهری بر جا ماندە در میان خندقها و تانکها در نتیجەی تروری کە شدت میگیرد.
در حال خواندن نوشتەهای دوستمان محمود اورال، در اعماق قلبم آزاری را حس میکنم.
بر روی دیوار برخی خانەها شعارهای تحقیرکنندە و دشنامهای رکیک نوشتە شدە است. دقیقا در اینجا میایستم:
“سرانجام این دشمنی بە کجا میرسد؟”
البتە ترور را ناپسند میدانیم، شاهد بیرحم و خشن شدن تدریجی PKK هستیم. اما نمیتوان آنچە در یوکسکووا روی دادە است را بە کردها نسبت داد. در این شهر و در تمامی شهرهای جنوب شرقی با همان صحنە مواجە شدیم. لیجە، جزیرە، سلوپی و بسیاری جاهای دیگر…
مگر کور کردن انسانها با فشار و خشونت و بر باد دادن رٶیاهای آنها، الگویی غیر انسانی نیست؟ مگر میتوان خون را با خون پاسخ گفت و بر آتش بنزین ریخت؟
باید این سئوالها را از خود بپرسیم!
زمانی کە PKK خندق حفر میکرد و خانەها را بە زاغەی مهمات تبدیل میکرد، سربازان دولت و اعضای لباس شخصی دستگاههای امنیتی چکار میکردند؟
این کشور بە کشتارها عادت کردە است، کدام افراد، کسانی همچون اوغور مومجو، موسی عنتر، هرانت دینک، غفار اوککان مدیر امنیت، و در این اواخر طاهر الچی را بە عنوان دشمن شناساندە و آنها را بە کشتن دادند؟
***
در سال ٢٠١۴ در مرحلەی چارەیابی، مقامات دولتی فکر میکردند PKK را ناچار بە زمین گذاشتن سلاحها و هدایت در کانال سیاست خواهند کرد.
همراه با انجام این میخواستند HDP را در زیر حد نصاب ١٠ در صد نگە داشتە و مانع از ورودش بە پارلمان شوند…
البتە جنبەی کمیک مسألە نیز این بود…
چنین تفکری متناقض بود… AKP بە این دلیل در این منطقە در موقعیت اشتباه قرار گرفت.
٧ ژوئن ٢٠١۵ و ١ نوامبر ٢٠١۵…
٧ ژوئن برای AKP ویران کنندە بود، ١ نوامبر رستاخیز …
سروچ را، قتلعام آنکارا را بە یاد بیاورید…
بە این بیاندیشید کە ترور از چە زمانی سریعتر شد!
نیازی نیست بە اطناب در این مورد بحث کنیم؛ مگر کشتەها همگی از مردم ما از جوانان ما نبودند؟
اکنون گفتە میشود کە:
“شاخەای از سازمانی تروریستی در مجلس حضور دارد.”
آیا نسبت دادن ترور بە حزبی سیاسی کە پنج میلیون رأی بە دست آوردە است، درست است؟ با لغو مصونیت نمایندگان حزبی کە توانستە حتی از ازمیر دو نمایندە بە مجلس بفرستد، چە چیزی بە دست خواهید آورد؟
سرعت ترور کمتر نخواهد شد، بلکە شدت خواهد گرفت، هر چە پیش بیاید، برای سربازان و پلیسهای این کشور پیش میآید… مادران خواهند گریست، اشکها خواهند ریخت، شهرها تبدیل بە ویرانە خواهند شد، بر روی دیوارهای خانەهای ویران شدە، دشنامها نوشتە خواهد شد…
سالها بە سرعت میگذرند…
در ٣٠ مارس ٢٠١۴، قبل از انتخابات، نخست وزیر وقت، اردوغان در اورفا و سروچ سخنرانی کردە بود.
از شوان پرور بحث کردە بود، از صلح، از مرحلەی چارەیابی و از مردن جوانان سخن بە میان آوردە بود…
***
بهارها میآیند و میروند در مملکتمان…
اما یک الگوی آزاردهندەی دیگر نیز وجود دارد:
“قندیل یقەی HDP را گرفتە و HDP نمیتواند خود را از دست آن رها کند.”
درست است!
اما آیا دمیرتاش بە تنهایی میتواند در مقابل خواسته های قندیل بایستد؟
مشخص است کە قندیل، دمیرتاش را نمیخواهد…
منبع: جمهوریت