۱۵ آبان ۱۴۰۳
  • خانه
  • >
  • فرهنگستان
  • >
  • آیا پ.ک.ک می تواند خود را از منجلاب رادیکالیسم نجات دهد؟

آیا پ.ک.ک می تواند خود را از منجلاب رادیکالیسم نجات دهد؟

  • ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
  • ۶۸۸ بازدید
  • ۰

انجمن بی تاوان : طاها آکیول حقوقدان و از تحلیل گران سیاسی ترکیه است که در ۱۹۴۶ متولد شد. خانواده وی اصالتا از مردم “آبخازیا” بودند که به ترکیه مهاجرت کردند. آکیول پیش از کودتای ۱۹۸۰ حزب پان ترکیستی حرکت ملی بود و در نشریات این حزب قلم فرسایی می کرد اما در دهه هشتاد به یک لیبرال محافظه کار تبدیل شد که نظرات سیاسی و فرهنگی اش به جناح های راست نزدیک تر است.

آن چه در زیر می آید یکی از مقالات و تحلیل های سیاسی او است که در روزنامه حریت منتشر شده. آکیول در این مقاله به چرخش اساسی در اندیشه های عبدالله اوجالان و صرف نظر کردن او از ایده تشکیل دولت خودمختاری یا مستقل کرد اشاره کرده است.

اگر جنبشی که اوجالان آن را رهبری کرده و بر اساس بنیادهای استالینیستی حرکت کرده، دست از تفکرات توتالیتری برداشته و مبانی دموکراسی امروز را پذیرا شود، قطعا حل مشکلات چندان دشوار نخواهد بود.

آیا عبدالله اوجالان از پروژه تمامیت خواهانه «خودمختاری دموکراتیک» عقب نشینی کرده و حاضر است درخصوص برخی مواضع استالینستی گذشته اش، از شخص خود انتقاد کند؟

اوجالان در یکی از کتاب های خود به نام «کردستان و مانیفیست انقلاب» اعلام کرده که در دوران تنهایی خود در زندان ایمره آلی، جدال فکری بزرگی را آغاز کرده و خود را به عنوان یک پوزیتویست دگماتیک زیر سوال برده و درباره این نتیجه گیری چنین گفته است:« گذر از اندیشه دولت ملی برای من اهمیت ویژه ای داشت. این اصل پیش تر برای من یک مبنای مهم مارکسیستی – لنینیستی – استالینیستی و یک عقیده دُگم و استوار بود.»

اوجالان نه تنها از تفکر تلاش برای ایجاد دولت ملی بلکه از ایده و اندیشه خودمختاری دمومکراتیک نیز صرف نظر کرده و این ساختار را نیز در راستای همان عقاید قبلی، دارای بار دگماتیستی می داند. شاید به همین خاطر است که سعدالله ارگین وزیر دادگستری ترکیه در گفتگوی تلویزیونی خود در شبکه CNNturk اعلام کرد:«تفکرات اوجالان همچون گذشته نیست و انعطاف خاصی در مواضع جدید وی مشاهده می شود.»

برای رسیدن به یک راهکار سنجیده و دور از خشونت و خونریزی، لازم است در تفکر سیاسی و نگرش فلسفی خود، از هر گونه ساختار و مدلی که فقط با جنگ و درگیری تاسیس می شود، دوری و پرهیز کنیم. در جهان غرب و بر اساس معیارهای دموکراسی غربی، بسیاری از نتایج و تغییرات، بدون استفاده از خشونت، به دست می آید. باید تلاش کرد هم در اندیشه و هم در رفتار، از مبانی اخلاقی و عملی دموکراسی، پیروی کرد.

اگر امروز در کانادا خبری از جنگ و خونریزی نیست، دلیل آن فروکش شدن اندیشه های ملی گرایی در کِبِک باز نمی گردد. بلکه تنها عامل چنین تغییری در پذیرش قواعد و مبانی کلی و بنیادین دموکراسی است. به طور قطع برای رسیدن به راه حل دموکرایتک و عاری از خشونت، باید به جای آن که خون و خونریزی را مقدس جلوه دهیم، تلاش کنیم نگاه فلسفی و مبانی اندیشه سیاسی خود را ارتقا ببخشیم.

در بسیاری از مقاطع تاریخ، انسان ها تلاش کرده اند تا گره های کور، معضلات پیچیده و تودرتو را با ضربات برق آسای شمشیر و سیلاب خون باز کنند. به جای آن که در برابر مسیر و جریان عادی و طبیعی زندگی قرار گرفته و با رویکردهای منعطف و ملایم به مقابله با معضلات بروند، تلاش کرده اند تا با به کاربستن ابزارهایی همچون خشونت و خون و تحمیل مبانی ایدئولوژیک حرف خود را بر کرسی بنشانند و نمونه های مجنونانه ای از چنین رفتاری را در تاریخ فرانسه دیده ایم. ادموند بروک اندیشمند انگلیسی، در مرور و قرائت تاریخ فرانسه انتقادات تندی از رفتار انقلابیون به عمل آورده که به مرور زمان دیدیم همه این انتقادات، بنیاد منطقی و اساس منصفانه و عادلانه دارد.

در روزگار امروز ما و در این کشور نیز شاهد آن هستیم که پ.ک.ک از ایده تمامیت خواهانه و خشونت محوری به نام «جنگ انقلابی مردمی» سخن یه میان می آورد و با مقدس جلوه دادن چنین مفاهیم و پارادیم هایی، حسرت مبازارت ۱۹۳۰ را در دل کردها زنده کرده و بدون شک پناه بردن به چنین گفتمان های تلخ و سیاهی، نه تنها راه به جایی نمی برد بلکه همه را گرفتار بن بست و بیچارگی می کند.

آیا پ.ک.ک می تواند خود را متحول کند؟

تغییراتی که در افکار و اندیشه های اوجالان به وجود آمده با نیازها و ضرورت های دوران مذاکره و صلح هماهنگ و مرتبط است. اگر جنبشی که اوجالان آن را رهبری کرده و بر اساس بنیادهای استالینیستی حرکت کرده، دست از تفکرات توتالیتری برداشته و مبانی دموکراسی امروز را پذیرا شود، قطعا حل مشکلات چندان دشوار نخواهد بود. چرا که خواسته های حقیقی و مطالبات واقعی و عینی کردها زمانی آشکار خواهد شد که به شکل حُر و آزاد و دور از فشارهای حکومت و تحمیل پ.ک.ک، در یک فضای مناسب و دموکراتیک، عقاید خود را بیان کنند.

اما همچنان که واقعا نمی دانیم فردا چه فکر و اندیشه تازه ای از سوی اوجالان ارائه داده خواهد شد، از این موضوع هم اطلاع نداریم که پ.ک.ک تا چه اندازه توان تحول نظری و عملی داشته و قواعد دموکراسی را به کدام شیوه خواهد پذیرفت. بگذارید در این خصوص بی تعارف و صریح باشیم و اعلام کنیم که متاسفانه درباره این احتمال، نمی توانیم چندان مطمئن و امیدوار باشیم.

پ.ک.ک، همه جنبش سیاسی خط فکری اوجالان از قندیل گرفته تا اروپا و ترکیه و همه شاخه های سیاسی و فرهنگی و غیره را کنترل و هدایت می کند و این موضوع یک قدرت بیمارگونه به سران مسلح این گروه بخشیده است. بعید است این افراد از این احساس قدرت و این موقعیت ویژه عاطفی و روانی عقب نشینی کنند. همه بیانیه ها، رسانه ها، سخنرانی ها، اعلامیه ها، تصمیمات کنگره و جلسات ویژه پ.ک.ک بوی خون می دهد و راهکار اساسی همه آن ایده ها، اتکا به خشونت و درگیری است. اما با این حال، من باز هم اظهارات جدید اوجالان و تحولات فکری او را مهم می دانم. آیا اوجالان به این طرز فکر خود و این ادبیات پایبند می ماند؟ آیا پ.ک.ک توان تخول فکری و دست کشیدن از ادبیات رادیکال و افراطی خود را خواهد داشت؟ آیا پ.ک.ک حرف های اوجالان را خواهد پذیرفت؟… همه این ها سوالاتی است که واقعا در شرایط کنونی نمی توانیم جواب صریح و روشنی به آنها بدهیم اما ای کاش لااقل رهبران حزب صلح و دموکراسی در مجلس ملی ترکیه و در شهرهای کردنشین ترکیه به این حرف ها بها بدهند و از این مفاهیم نوین سخن به میان بیاورند.

همچنان که همه ما دیدیم، در آخرین سخنرانی های سران این حزب در خصوص قتل سه تن از سران پ.ک.ک در پاریس، تا حد زیادی شاهد گونه ای از انعطاف بودیم و همچون روز نخست، مستقیما اتهام این ترورها را به گردن دولت ترکیه نیانداختند. آنان به خوبی به این نتیجه رسیدند که چنین کشتار حرفه ای و بی ایرادی نمی تواند به راحتی با اصطلاخاتی همچون دولت پنهان، گلادیوی سبز و سخنانی از این دست، ماست مالی شود. بدون شک سران حزب صلح و دموکراسی روزنامه های خارجی را می خوانند و مطمئنم حداقل این تیتر روزنامه لوفیگاروی فرانسه را خوانده اند که آشکارا نوشته بود: پلیس فرانسه عقیده دارد که احتمال دست داشتن سرویس اطلاعاتی ترکیه در این ترور، یک ایده مضحک و مسخره است.

من نیز مانند پروفسور مهمت اُزجان با این اندیشه موافقم که باید پ.ک.ک را بر اساس ۳کارکرد و در واقع ۳ نهاد موازی و وابسته به هم کالبدشکافی کرد: نخست؛ نهاد ایدئولوژیک پ.ک.ک و کاریزما یا اعتبار عبدالله اوجالان، که پیروان و هواداران آن کورکورانه از همه منویات و تفکرات آن پیروی می کنند. دوم؛ نهاد اقتصادی پ.ک.ک که در اروپا، خاورمیانه و بسیاری از کشورهای جهان دست به اعمال مافیایی، قاچاق و جمع آوری کمک و باج و خراج می زند. ممکن است اوجالان در این نهاد نیز نفوذ و مقبولیت داشته باشد اما بدون تعارف باید گفت، چنین ساختارهایی دارای قواعد و قوانین ویژه است و من بر این باوم که تروهای پاریس به این بخش از سه جزء اساسی پ.ک.ک مرتبط است. سوم؛ نهاد نیروهای مسلح پ.ک.ک در عراق و سوریه که صدالبته تابع اوجالان است اما به هر حال دارای ماهیت متمایل به درگیری است و در مقطع سیاسی کنونی دیدیم که مراد قاراییلان در مصاحبه با روزنامه پ.ک.ک «اوزگور گوندم» گفت: البته که بخش تعیین کننده، نیروی مسلح ماست.

در همه کشورهای جهان و در جریان درگیری های مشابه(همچون اسپانیا و ایرلند)، در مقاطع سیاسی رو به سازش و مذاکره، جناح سیاسی از بخش نظامی پیشی گرفته و تغییر مسیر سیاسی به عنوان اصلی ترین موضوع مورد بحث قرار گرفته است.

حال باید دید در پ.ک.ک و در برایند کلی و نهایی نیروهای آن، کدام بخش از ۳ نهادی که مورد تحلیل قرار گفتند، به بهبود وضع کردها کمک خواهند کرد و پ.ک.ک بر اساس کدام مکانیسم، خود را از رادیکالیسم نجات خواهد داد.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین عناوین