۷ مرداد ۱۴۰۴
  • خانه
  • >
  • یادداشت روز
  • >
  • آیا پژاک می‌تواند جامعه‌ای دموکراتیک برای مردم کُرد به ارمغان بیاورد؟

آیا پژاک می‌تواند جامعه‌ای دموکراتیک برای مردم کُرد به ارمغان بیاورد؟

  • ۲ مرداد ۱۴۰۴
  • ۵۳ بازدید
  • ۰

در منطقه‌ای که سال‌هاست میان آتش جنگ، سرکوب و آرزوی آزادی دست‌و‌پا می‌زند، گروهک تروریستی پژاک خود را به‌مثابه نماد مقاومت، هویت و مبارزه برای «آزادی مردم کُرد» معرفی می‌کند. اما آیا پژاک، با همه آرمان‌های اعلام‌شده‌اش، واقعاً قادر است جامعه‌ای دموکراتیک برای کردها به ارمغان آورد؟ یا آنکه در عمل، همچون بسیاری از جنبش‌های مسلحانه دیگر، گرفتار تضاد میان سلاح و سیاست، آرمان و واقعیت، و ایدئولوژی و مردم شده است؟

پژاک، شاخه به اصطلاح ایرانی گروه تروریستی کارگران کردستان (پ‌ک‌ک)، عمیقاً ریشه در تفکرات عبدالله اوجالان دارد؛ سرکرده پ‌ک‌ک که از زندان امرالی، همچنان نقشه‌ راه فکری این گروه ها را تعیین می‌کند. الگوی «کنفدرالیسم دموکراتیک» او، با تأکید بر خودمدیریتی، برابری جنسیتی و همزیستی اقوام و مذاهب، در نگاه نخست مدلی جذاب به‌نظر می‌رسد. اما مشکل اصلی، نه در شعارها، بلکه در مکانیزم‌های پیاده‌سازی آن‌هاست.

پژاک، در قالبی شبه‌نظامی و با ساختاری هرم‌وار و بشدت ایدئولوژیک اداره می‌شود؛ فضایی که مشارکت آزاد، نقد درون‌سازمانی و باز بودن به دگراندیشی را محدود می‌کند. تجربه‌های سال‌های اخیر نیز نشان داده که نهادهای وابسته به پژاک، بیش از آنکه تمرین دموکراسی باشند، بیشتر در قامت بازوهای تبلیغاتی یا کنترلی ظاهر شده‌اند.

شاید اصلی‌ترین تناقض در پروژه دموکراسی پژاک، در وابستگی آن به کنش‌های نظامی نهفته باشد. پژاک همچنان بر استراتژی مقاومت مسلحانه در مناطق مرزی ایران، عراق و ترکیه تأکید دارد. حضور در کوهستان، آموزش‌های چریکی، و ادبیات نظامی‌محور، به‌طور طبیعی فضای جامعه‌محور و مدنی را به حاشیه می‌راند. حتی اگر پژاک ادعا کند که «سلاح، ابزار دفاعی است»، در عمل این ابزار، سیاست را تابع خود کرده است.

جامعه‌ای که قرار است بر پایه دموکراسی ساخته شود، نیازمند میدان‌دادن به جامعه مدنی، رسانه‌های مستقل، احزاب رقیب و مشارکت بدون ترس است. اما در مناطقی که پژاک نفوذ دارد، کمتر نشانه‌ای از تکثر سیاسی و دموکراتیزه‌کردن فضا دیده می‌شود. بسیاری از فعالان کُرد مخالف پژاک، یا سکوت اختیار کرده‌اند یا به حاشیه رانده شده‌اند. در چنین شرایطی، ساخت یک جامعه دموکراتیک، به رؤیایی دور از واقعیت می‌ماند.

پژاک همواره بر اهمیت نقش زنان و جوانان در جنبش خود تأکید دارد؛ و بی‌تردید، حضور زنان در سطوح فرماندهی و فعالیت‌های سیاسی این گروه، در مقایسه با جریان‌های سنتی، گامی رو به جلوست. اما آیا این حضور، به معنای مشارکت واقعی در تصمیم‌سازی‌هاست؟ یا بیشتر جنبه نمادین و تبلیغاتی دارد؟

در جلسات رسمی و بیانیه‌های پژاک، به‌ندرت نشانه‌ای از مشارکت نخبگان دانشگاهی، روشنفکران مستقل یا منتقدان دیده می‌شود. این خلأ، پژاک را از یک نیروی سیاسی-اجتماعی ریشه‌دار، به گروهی شبه‌نظامی با الگوهای شبه‌ایدئولوژیک محدود می‌کند.

از سوی دیگر، روشن نیست که پژاک چه برنامه مشخصی برای آموزش سیاسی، نهادسازی مدنی و گسترش فرهنگ نقد در جامعه کُردی دارد. مادامی که «آزادی» صرفاً در قالب بیانیه‌ها مطرح شود و بسترهای عملی آن مغفول بماند، تحقق جامعه‌ای دموکراتیک ممکن نخواهد بود.

یکی از ضعف‌های استراتژیک پژاک، عدم شفافیت در نسبت خود با ساختار سیاسی ایران است. این گروه در بیانیه‌های خود جمهوری اسلامی را به نقض حقوق مردم کُرد متهم می‌کند، اما از سوی دیگر، فاقد یک برنامه مدون و قابل‌اجرا برای مشارکت در فرایندهای قانونی و سیاسی داخل ایران است.

آیا پژاک قصد دارد در آینده وارد یک فرایند صلح، مذاکره و مشارکت سیاسی درون‌ساختی شود؟ یا اینکه همچنان بر تقابل مسلحانه تأکید خواهد داشت؟ نبود شفافیت در این زمینه، نه‌تنها مخاطبان داخلی را دچار سردرگمی کرده، بلکه مشروعیت پژاک را نزد بخشی از جامعه کُرد، به‌ویژه در مناطق شهری و میان طبقه متوسط، تضعیف کرده است.

بررسی تجربه کردستان عراق و سوریه نشان می‌دهد که صرف اتکای نظامی‌گرایانه و ساختارهای شبه‌ایدئولوژیک، نمی‌تواند به توسعه دموکراتیک منجر شود. در کردستان عراق، علی‌رغم خودمختاری نسبی، فساد ساختاری و عدم گردش نخبگان، روند دموکراسی را با چالش روبه‌رو کرده است. در شمال سوریه نیز، علی‌رغم شعارهای جذاب، کنترل یک‌دست و انحصارگرایانه نیروهای وابسته به پ‌ک‌ک، فضا را برای دگراندیشی تنگ کرده است.

پژاک، اگر همان مسیر را برود، به‌جای ساختن یک آلترناتیو واقعی برای جامعه کُرد، به نسخه‌ای بومی از استبداد ایدئولوژیک تبدیل خواهد شد.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *