قرار نیست کُردها از راه «اعطاء» به مطالبات خود برسند. روزی فرا می رسد که کُردها در ترکیه، نهایتا صاحب خودگردانی یا ساختار فدرال یا الگوهایی شبیه به این می شوند، چنین چیزی نه از راه لطف و مرحمت نخست وزیر بلکه از راه اصلاح قانون اساسی ترکیه امکان پذیر است.
انجمن بی تاوان آذربایجان غربی : ترکیه در ماه آگوست ماه سال انتخابات ریاست جمهوری را برگزار می کند و برخلاف روند قبلی که رئیس جمهور در مجلس ملی و با رأی نمایندگان برگزیده می شد، این بار قرار است که با آرای مستقیم مردم ترکیه، رئیس جمهور کشور انتخاب شود. رجب طیب اردوغان، نخست وزیر کنونی ترکیه و رهبر حزب عدالت و توسعه قصد دارد در این انتخابات نامزد شود و بسیاری از تحلیل گران سیاسی ترکیه بر این باورند که کُردهای هوادار پ.ک.ک یا همان شهروندانی که رأی خود را به حزب صلح و دموکراسی (BDP) می دهند، می توانند با تأمین بخشی از آرای اردوغان او را به عنوان رئیس جمهور به کاخ چانکایا بفرستند. پروین بولدان از نمایندگان این حزب و از اعضای ثابت هیأت ملاقات با اوجالان چندی پیش اعلام کرد که در صورت توافق اردوغان با مطالبات حزب صلح و دموکراسی، آنان از هواداران خود می خواهند که در انتخابات از اردوغان حمایت کنند. روشن چاکر تحلیل گر مشهور روزنامه ی وطن و از کارشناسان برجسته ی مسائل مرتبط با کُردها در این مقاله به تحلیل موضوع پرداخته است.
روشن چاکر، روزنامه ی وطن/ در فوریه ی سال گذشته بسیاری از رسانه های ترکیه از قول جمیل بایک، رئیس شورای رهبری پ.ک.ک اعلام کردند که مهم ترین انگیزه ی پ.ک.ک در پذیرفتن آتش بس و عقب نشینی نیروها، وعده ی اردوغان دالّ بر اعطای حق خودگردانی به کُردها بوده است. واقعیت این است که جمیل بایک مطلقاً چنین سخنانی بر زبان نیاورده بود. من به خوبی در جریان هستم و خوب می دانم که چه کسانی و با چه اهداف و انگیزه هایی این موج تبلیغاتی را هدایت کردند. یک ماه پیش از این رویداد رسانه ای، من در کوهستان قندیل با جمیل بایک دیدار و مصاحبه کردم و او نکات دیگری را بر زبان آورد که هیچ کدام از جملات بالا در میان حرف های او نبود.
این تبلیغات منفی و غلط نه تنها صحت ندارد بلکه یک جنبه ی تحریف کننده ی پنهانی هم دارد چرا که انتشار پیام «اردوغان به اوجالان و پ.ک.ک قول خودگردانی داده است»، تلاشی بود برای خدشه دار کردن کاریزمای نخست وزیر. من شخصاً فکر نمی کنم که این تلاش رسانه ای گسترده توانسته باشد به رجب طیب اردوغان ضربه بزند و سران حزب عدالت و توسعه به شکلی فعالیت می کنند که توان مدیریت صحیح امواج تبلیغاتی را دارند.
چهار زمینه و پیامد مهم
با آن که موج تبلیغاتی گسترده ی وعده ی اردوغان به پ.ک.ک و اوجالان در اغلب رسانه های ترکیه بازتاب پیدا کرد و با آن که این سخنان مبنای واقعی ندارد اما به هر حال لازم است که این موضوع را به این شکل تحلیل کنیم که چرا باید چنین تبلیغات هدفمند و گسترده ای در ترکیه صورت بگیرد.
من بر این باورم که چهار دلیل و به عبارتی دیگر، چهار زمینه ی مهم وجود دارد.
۱. هم در همه پرسی سال ۲۰۱۰ و هم در انتخابات سراسری سال ۲۰۱۱ میلادی، احزاب مخالف دولت در یک سطح گسترده برای شکست دادن اردوغان و یاران او وارد نبرد شده و به دنبال آن بودند که با انتشار پیام «اردوغان با اوجالان و پ.ک.ک دیدار می کند» این اقدام او را به مثابه ی یک فعالیت خائنانه و سازشکارانه جلوه دهند اما این حمله نیز نتیجه ای به دنبال نیاورد.
۲. آن دسته از ملی گرایان ترک که اردوغان را به عنوان رهبر و لیدر خود قبول دارند، از این منظر به موضوع نگاه کردند: اردوغان به شیوه ای با موضوع کُردها و پ.ک.ک مواجهه می کند که هیچ ضربه ای به ما نمی زند و قطعاً او خوب می داند این پروژه را چگونه پیش ببرد.
۳. جامعه ی ترکیه در شرایط روحی روانی خاصی قرار گرفت که انتظار برای حل معضل کُردها و رفع تهدیدات پ.ک.ک روز به روز بالاتر رفت و این موضوع منجر به قدرت گرفتن بیشتر اردوغان و حزب عدالت و توسعه شد و جامعه امیدوار شد که این اکیپ می تواند این معضل را حل کند.
۴. تمام این امواج تبلیغاتی فقط یک نتیجه به دنبال آورد: نزدیک شدن کُردها به اردوغان و حکومت، دور شدن مخالفین از اردوغان.
شایعه ای به نام خودگردانی
برگردیم به همان موضوع اصلی. آیا اردوغان واقعاً به کُردها وعده ی خودگردانی داده است؟ در پاسخ باید گفت که پیش از برگزاری انتخابات شهرداری های ترکیه، در این خصوص تبلیغات گسترده ای صورت گرفت و شواهدی نیز برای این موضوع مورد اشاره ی رسانه ها و محافل سیاسی قرار گرفت اما واقعیت نداشت.
من شخصاً فکر نمی کنم که رجب طیب اردوغان به کُردها وعده ی اعطای حق خودگردانی داده باشد و اگر هم احیاناً چنین وعده ای داده باشد، باید گفت: چنین وعده ای هیچ ارزش و قیمتی ندارد. چرا؟ به خاطر این که اساساً قرار نیست کُردها از راه «اعطاء» به مطالبات خود برسند. روزی فرا می رسد که کُردها در ترکیه، نهایتا صاحب خودگردانی یا ساختار فدرال یا الگوهایی شبیه به این می شوند، چنین چیزی نه از راه لطف و مرحمت نخست وزیر بلکه از راه اصلاح قانون اساسی ترکیه امکان پذیر است و اگر «آن» و شرایط خاص رسیدن کُردها به خودگردانی ایجاد شود، آنان بالاخره به خواسته ی خود می رسند و پس از یک مبارزه ی سیاسی و دموکراتیک طولانی مدت کردها به حق و جایگاه سیاسی خود دست پیدا می کنند و در آن شرایط نه اردوغان و نه هیچ نخست وزیر و دولت دیگری، نمی تواند بر سرراه کُردها مانع به وجود بیاورد.
بازیگر اصلی کیست؟
در مورد نام بردن از بازیگر اصلی و آغازگر اصلی دور جدید مذاکرات صلح بین پ.ک.ک و ترکیه یک خطای مشترک وجود دارد. بین همه ی آنهایی که موافق و مخالف مذاکرات صلح هستند، بین همه ی آنهایی که حامی مذاکرات صلح با مانع مذاکرات صلح هستند، این تصور و این خطای مشترک وجود دارد که رجب طیب اردوغان عامل، آغازگر، پیش برنده و پیشگام مذاکرات صلح است اما چنین چیزی صحت ندارد.
همه ی این گروه ها در تمرکز روی نام اردوغان چنان متفق القول هستند که همه ی عوامل و بازیگران دیگر را به عنوان بازیگران دارای نقش دوم تعریف می کنند اما واقعیت چیز دیگری است. هیچ کسی نمی تواند منکر نقش مهم و محوری اردوغان باشد. اما چنین نیست که «مذاکرات صلح» و مقطع سیاسی کنونی، صرفاً به خاطر درخواست، تصمیم و اراده ی اردوغان آغاز شده باشد. اساساً اردوغان «ناچار» بود این مقطع خاص را آغاز کند و هیچ راه دیگری وجود نداشت.
بنابراین واقع بینانه نیست که همه ی جوانب و ابعاد مذاکرات صلح و آینده ی آن را به خواست اردوغان و شرایط روحی و فردی و سیاسی او ربط بدهیم.
من در پایان این بحث و به زبان روشن می گویم: به جای آن که وقت خود را صرف این موضوع کنیم که اردوغان چه وعده هایی به کُردها و جنبش کُردی داده، بهتر است که تمام تمرکز و توان فکری خود را معطوف به این موضوع کنیم که معضل کُردها باید چگونه حل شود و کُردها و ترک ها در کدام نقاط مشترک به هم می رسند.