یکی از استدلال های بسیار ضعیف طرفداران بارزانی “لزوم” ابقای وی در این دورۀ کردستان به دلیل تهدیدات داعش است. ربط دادن بارزانی به تهدیدات داعش نشان از عدم درک بحثی است که در غرب در رابطه با قیام داعش و شکست حکومت عراق و سوریه در برابر این گروه مطرح است.
بارزانی که مدت ۱۰ سال است بر کردستان حکومت می کند، هم افتخار و هم مسئولیت وضعیت کنونی کردستان را به عهده دارد. در این مدت در آمریکا با افراد بسیاری صحبت کرده ام که از بارزانی حمایت می کنند یا آنان که ابقای وی را به مثابه شکست دموکراسی “آشفتۀ” کردستان می دانند. در واشنگتن نیز غیر از کردها تعدادی از مسئولین سابق و دیپلمات های آمریکا ابقای وی را در این دوره لازم می دانند اما بهانۀ آن ها نه داعش است و نه اینکه بارزانی دو سال دیگر تشکیل حکومت کردی را اعلام خواهد کرد. و این هم نیست که بارزانی در میان کردها عوض و جانشینی ندارد. بلکه بحث یک تجربۀ تلخ تاریخی است که آمریکا نمی خواهد تکرار شود.
تاریخ ارتباط میان آمریکا و مسعود بارزانی فراز و نشیب بسیاری داشته است، پس از سال ۱۹۷۵ و شکست قیام ایلول، دیگر بارزانی با شک به وعده های آمریکا می نگرد و این شک و دودلی تا سال ۲۰۰۳ ادامه داشته است. اما پس از سال ۲۰۰۳ و به دلیل تغییراتی، روابط میان آمریکا و کردها در چارچوبی قانونی قرار گرفت و بارزانی نیز در مقام اولین شخص کردستان توانسته است از این ارتباط بیشترین بهره را جهت نزدیک شدن به دولت آمریکا و ایجاد ارتباط فراوان با مسئولان سابق و کنونی آمریکا ببرد.
در گذشته این ارتباط غیر رسمی بود و بیشتر از طریق آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) انجام می شد که در اکثر اوقات به وعده های خود پایبند نبود و فریبکاری می کرد، به همین دلیل است که بارازنی تجربه های تلخی با آمریکا داشته است.
بارزانی قبل از رویدادهای ۳۰ آگوست قصد داشت با اپوزیسیون عراق و نیروهای اتحادیۀ میهنی برای سرنگونی حکومت عراق همکاری کند، در آن زمان دولت کیلنتون داشت از طریق برنامۀ ویژۀ سیا حمایت و همکاری خود را با نیروهای کرد و اوپوزیسیون عراق تعیین می کرد. به اجرای نقشۀ سرنگونی صدام با همکاری آمریکا چند ماه مانده بود که بارزانی از نقشه عقب کشید و از مشارکت در آن امتناع کرد.
روزنامۀ کریستن ساینس مانتور در ماه آوریل ۱۹۹۶ دلیل عقب کشیدن بارزانی را به نقل از وی اینگونه مطرح کرد که بهانۀ بارزانی برای عدم مشارکت این بوده است که وی از اینکه آمریکا تا پایان کار با آن ها خواهد ماند مطمئن نیست. اما پس از چهار ماه بارزانی با صدام توافق نامه ای “موقت” امضا می کند مبنی بر اینکه با وی همکاری خواهد کرد و نیروهای اتحادیۀ میهنی را به بهانۀ آوردن سپاه پاسداران ایران از اربیل بیرون می کند.
دلایل پاسخ سریع حکومت عراق تا به حال آشکار نشده اند اما حکومت عراق در حملات خود تنها اتحادیۀ میهنی را مورد هدف قرار نداد بلکه بر طبق اطلاعات موجود سپاه عراق درگیری آن چنانی با اتحادیۀ میهنی نداشته و فورا به مقر اپوزیسیون و محل فعالیت سازمان سیای آمریکا در سکونت گاه ییلاقی صلاح الدین حمله کرده است. به این دلیل تمام آن اقدامات نظامی لجستیک برای سرنگونی حکومت عراق در هم شکست و از میان رفت.
این اقدام هم سبب شوکه شدن و هم عصبانیت بسیار آمریکا شده است، به دلیل این اقدام بارزانی تمام تلاش های دولت کلینتون برای سرنگونی صدام به هدر رفت. این اقدام در سطح بالا در دولت کلینتون، صدای خود کلینتون و در کنگره، صدای سناتورهای مهم را بلند کرد. به ویژه اینکه این مسئله برای دولت کلینتون که در زمان اوج فعالیت کمپین دور دوم انتخابات ریاست جمهور ی قرار داشت ننگ بزرگی به حساب می آمد.
دولت کلینتون و دیگر مقامات آمریکا که خود را دوست و نزدیک کردها قلمداد می کردند نمی خواستند باور کنند که بارزانی چنین کاری کرده است به ویژه اینکه بارزانی را بیش از طالبانی دوست و هم پیمان نزدیکتر خود می دانستند.
اینکه در موضوع کنونی برخی از مقامات آمریکا و به ویژه دیپلمات ها نشان می دهند که ابقای بارزانی برای دو سال دیگر برای آمریکا امری عادی است، به همان شک و دودلی برمی گردد.
در گفت و گوهایم با آن مقامات آمریکایی برایم مشخص شد که در واقع آمریکا نمی خواهد بار دیگر همان شوک را تجربه کند.
در این وضعیت حساس تغییر بارزانی برای آمریکا خود جای گمان است، بخصوص که بارزانی خود آمادۀ ترک این پست نبوده و تلاشهای طرف های مقابل را “توطئۀ ” دشمنان قلمداد کند. در واقع چراغ سبز آمریکا برای ابقای بارزانی، بیشتر برای از زدودن شگ و گمان است تا نشان دادن حمایت، چرا که آمریکا مارگزیده است.
مسئلۀ دیگری که آمریکا به خوبی از آن مطلع است این است که بارزانی چه رئیس باشد چه نه، تمامی نیروهای پیشمرگ از مخمور گرفته تا شنگال تحت فرمان وی هستند.
آمریکا می داند که جنگ داعش برای کردستان آنچنان تهدید بزرگی نیست که نتوان در حین آن ریاست را دست به دست کرد. بلکه جنگ داعش بهترین انگیزه است برای محکم کردن دمکراسی و اصلاحات بنیادین.
کردها به دلیل جنگ داعش توانسته اند حمایت بین المللی بسیاری کسب کنند. به دلیل جنگ داعش میانۀ ایران و اقلیم کردستان بسیار بهتر است. به دلیل جنگ داعش نیروهای پیشمرگ از سوی چند کشور دنیا آموزش های پیشرفته می بینند. به دلیل جنگ داعش کردها می توانند سلاح آمریکایی و آلمانی و فرانسوی و ایتالیایی را دریافت کنند.
وضعیت اقتصادی نیز به اندازهای که به سیاست نفت و کشمکش با بغداد و کاهش جهانی قیمت نفت مرتبط است، به جنگ با داعش مربوط نیست.
*مسئول دفتر شبکه کردی زبان NRT در واشنگتن
ترجمه: خبرگزاری کردپرس
آمریکا و بارزانی، تجربۀ مارگزیده/ سرکوت شمس الدین*
“تاریخ روابط میان آمریکا و مسعود بارزانی فراز و نشیب بسیاری داشته است، پس از سال ۱۹۷۵ و شکست قیام ایلول، دیگر بارزانی با شک به وعده های آمریکا می نگرد و این شک و دودلی تا سال ۲۰۰۳ ادامه داشته است. “