انجمن بی تاوان : شورای حکام و شورای حقوق بشر سازمان ملل در حالی علیه ایران قطعنامه صادر میکنند که در مورد نخست این خود آمریکا و غربیها بودند که در موضوع برجام نقض عهد کردند و در مورد دوم این آنها و به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی است که همواره بدترین اشکال نقض حقوق بشر را به نمایش گذاشتهاند اما غربیها میکوشند با هر ابزاری که در اختیار دارند، ایران را تحت فشار قرار دهند.
محمدصادق کوشکی، فعال و تحلیلگر مسائل سیاسی، درباره این موضوع به «مثلثآنلاین» گفت: «مسیری که جمهوری اسلامی از سال ۵۷ تا کنون طی کرده، مبتنی بر استقلال بوده است، مسیری که تطابقی با منافع غربیها نداشته است زیرا آنها ایران مستقل در منقطه غرب آسیا را بر نمیتابند و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با این موضوع مشکل داشتهاند. برای متوقفکردن چنین مسیری هم از همان سالها با انواع ابزارهایی که در دست داشتند، جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دادند و چه ا قطعنامههایی که ارزش حقوقی نداشت و چه با قطعنامههای حقوقی که بر جامعه ایران اثر داشت، سعی کردند جمهوری اسلامی را عقب برانند. همه کار هم کردند؛ از تحریم گرفته تا محکومکردن ایران به بهانه اینکه چرا قاتلین و قاچاقچیان مواد مخدر را قصاص و اعدام میکنید و در حوزهای دیگر ایران را به دلیل صنعتش هستهایاش تهدیدی برای جهان معرفی کردند و به این بهانه باز هم تحریمهایی جدید را وضع کردند».
او ادامه داد: «البته باید اشاره کنم که ما هم در این بین ضعفهایی داشتیم و در مواقع خاص خودش که میتوانستیم اقداماتی حقوقی علیه بسیاری از جریانهای ضدایرانی انجام دهیم، انجام ندادیم. مثلا ما هیچگاه علیه سازمان مجاهدین خلق در مجامع بینالمللی شکایت نکردیم. در سال۶۹ و ۷۰ این امکان وجود داشت که از طریق خانوادههای قربانیانی که عزیزانشان توسط منافقین به شهادت رسیده بودند، در مجامع بینالمللی شکایتهای متعددی مطرح کنیم اما نکردیم. ما میتوانستیم بیش از ۲۰هزار شکایت علیه آنها مطرح کنیم اما نکردیم که اگر چنین میشد این سازمان امروز نمیتوانست برای فشار بر ایران در همین سازمانهای غربی اقداماتی انجام دهد زیرا در همان سازمانها محکوم شده بود اما چنین نشد تا امروز نهادهای غربی با استناد به گزارشهای این سازمان علیه ایران قطعنامه صادر کنند و حتی همین سازمان تروریستی علیه جمهوری اسلامی ادعاهای حقوق بشری مطرح کند که میبینیم نتیجهاش زندانیشدن یک شهروند ما به نام حمید نوری در غرب است».
این تحلیلگر مسائل سیاسی همچنین بیان کرد: «ما باید توازن حقوقی ایجاد میکردیم؛ مثلا بعد از حمله عراق به کویت یا بعد از تهاجم آمریکا به عراق و در شرایطی که تفرت عمومی علیه صدام ایجاد شده بود، ما باید علیه فروشندگان سلاح به صدام در جنگ ایران و عراق شکایت میکردیم. ممکن بود این شکایتها علیه شرکتهای غربی که به صدام سلاح فروخته بودند به نتیجهای هم نمیرسید اما میتوانست در خود مجامع بینالمللی غربیها به اهرمی برای اِعمال فشار از سوی ایران تبدیل شود. بخش بینالملل قوه قضائیه و بخش ذیصلاح در وزارت خارجه در همه ادوار باید پاسخگو باشند که چرا چنین نشد و ما از ابزارهای بینالمللی استفاده کامل را نبردیم؟»
این فعال سیاسی اظهار کرد: «فقط هم این موارد نیست. مثالهایی دیگر میزنم. چرا ما علیه احزاب کرد جدایی طلب مانند حزب دموکرات، کومله و پژاک اقامه دعوا نکردیم؟ مگر همین پژاک کم قربانی از شهروندان ما گرفت؟ چرا بعد از حمله تروریستی الاهوازیه از این گروه تروریستی شکایت در نهادهای بینالمللی و دادگاههای غربی نکردیم؟ این گروه در دانمارک، آمریکا و کانادا دفتر دارد، چرا در این کشورها اقدامی صورت نگرفت؟ چرا از بستر سازمان ملل و نهادهای زیرمجموعهاش برای محکومیت این گروه تروریستی و البته دیگر گروههای جداییطلب عرب بهره نبردیم؟ ما میتوانستیم از طریق خانوادههای قربانیان در مجامع بینالمللی احقاق حق کنیم ولو اینکه حقی هم داده نمیشد اما این دست اقدامات میتوانست اهرمهای فشار ما را بیشتر کند. اینکه در طول ۴۳سال گذشته وزارت خارجه و دیگر نهادها مدام اقدامات تروریستی گروههکها را محکوم کنند، چه فایدهای دارد؟ چرا نرفتند و در عرصه بینالمللی علیه اینها حرفی نزدند؟ ».