انجمن بی تاوان آذربایجان غربی : سیاست گروه تروریستی چیزی جز شاخص های ناچیز مرحله عقب نشینی و تبعیت از کشورهای غاصب نیست و حاضر نیست یک عنصر راکد پیرامونی باشد و شعارهای خود را به برادری خلق ها تغییر داده است. در مقابل جنبش کردها به پایگاه نظامی پیشرفته ترکیه تبدیل شده است. واقعیت در این جا در دو جمله خلاصه می شود: جنبشی که کردها دنبال می کنند، اما در حال مبارزه و مخالفت با تشکیل دولت برای آنهاست و خود را به عنوان حافظ همه بخش ها با آمادگی اولیه برای کودتا در برابر هر گامی تعیین کرده است.
از کاربرد قدرت نرم تا برادری مردم:
اولاً این که سیستم به بهانه تنیدن روابط کرد و کرد و صدور خود به عنوان یک الگوی نمونه در سیاست و مشکلات صفر، درگیر دور سیاست شاتل با جنبش های کره ای بود. حزب اوجالان داشت به جنبش کرد می رسید و سپس آن را از تقابل و خیانت رها می کرد.
ثانیاً او وانمود کرد که افکار مثبتی دارد که در میان کردها شبیه به یک نهاد مشورتی شده است، نه بیشتر، اما حقیقت دقیقاً برعکس است و چیزی جز اقداماتی برای انحلال مخالفان نیست. گویی عملیات انحلال فیزیکی برای کردها برای خروج از انزوا به یک ضرورت تبدیل شده بود و به محض فروکش اختلاف با جنبش کردی، دعوای دیگری شعله ور شد و درگیری دوباره شعله ور شد و در نهایت نظام سعی کرد فاصله بگیرد.
مانند همه دیکتاتورها، سیطره نظام کارگری در گرو خیانت و نشر اکاذیب نزدیک به آن است و بدین ترتیب نظام به حالتی از خود نامرئی تبدیل شد.بنابراین، ایدئولوژی گرووه تروریستی پ.ک.ک مبتنی بر ترس از جنبش کرد است.
در جنگهای دروغین چهار دهه پ.ک.ک اعتماد حامیان خود را از دست داد و به همین دلیل و برای نجات خود پ.ک.ک پس از تحویل عفرین و سرکانیه تصمیم به گشودن جبهه با پیشمرگه ها گرفت. کمپین خیانت بدون کوچکترین توجیهی برای چنین اقدام بی پروا. تجاوزات پ.ک.ک نسبت به کردهای اقلیم، ادامه جنگ های بی پروا و ذهنیت او نسبت به پیشمرگه ها بود، همچنان که نظام تفکر جدی نسبت به مسئله کرد و آینده آن ندارد. تمام کاری که کرده و می کند این است که می کوشد ناسیونالیسم کردی را در بوته ترک ها و عرب ها حل کند و ذوب کند، این گروه تاریخ خود را با ترورها و کشتارهای پی درپی آغاز کرد و حتی شروع به توجیه درگیری های خود کرد.
متأسفانه برخی آن را سیاستی عقلانی و عینی میدانند، چرا که وی گاه در خواندن واقعیتها و توجیه سوءاستفادهها، از توسل به عملگرایی و تغییر رنگ مانند آفتابپرست دریغ نمیکرد، هر چند که توانایی تدوین استراتژی یا استراتژی را نداشته باشند. هر سیاست منطقی همچنین، فهرستی سریع از مهمترین ایستگاههای سیاستهای پ.ک.ک برای روشن شدن دلایل واقعی که آن را به این غوطهور شدن عمیق علیه آرمان کردها و اجرای دستورات ترکیه سوق داده است، کافی است.
در سالهای اخیر مشخص شده است که پکک از کشورهای اشغالگر خطرناکتر است، نه به خاطر تواناییها یا تواناییهای نظامیاش، بلکه به خاطر زرادخانه ایدههای منسوخ و بیفایده ایدئولوژیکاش که آتش جنگهای ویرانگر را برانگیخت. البته استحقاق اقتدارگرایی و کنترل پ.ک.ک، در هر بخشی مانع حرکت کردها می شود، زیرا مبتنی بر توهم است و واقع گرایی و خردمندی ندارد.