زنان به عنوان بخش مهمی از جامعه و در حقیقت نیمی از آن، جایگاه مهمی در ساختن یک اجتماع دارند و نقش بسزایی در پویایی و ارزشمند بودن یک ایدئولوژی ایفا میکنند. هر مکتب فکری، ایدئولوژی اجتماعی و سیاسی و… در مورد زنان باورها و رویکردهای خاصی را ترویج میکند و سعی دارد آنها را به سوی تفکر خود جذب کند. گروههای مختلف فکری- عقیدتی و سیاسی سعی دارند تا باورها و مکاتب خویش را در مورد زنان عرضه کنند و آن را مترقی و جامع جلوه دهند. نگاه و رویکرد هر یک از این مکاتب فکری به خواستهها و نیازهای زنان، دارای شباهتها و تفاوتهای گستردهای با یکدیگر است. گروههای چپگرا و مارکسیست- لنینیست نیز عقاید خاص خود را در مورد زنان دارند و آن را ترویج میکنند.
یکی از مهمترین گروههای مدعی توجه به حقوق زنان در منطقه غرب آسیا، گروه موسوم به «حزب کارگران کردستان» یا پ.ک.ک است. در اواسط دهه هفتاد میلادی و بعد از ناکامی انواع جنبشها و گروههای کردی، (پ.ک.ک) به عنوان گروهی چپگرا و مارکسیستی- لنینیستی، وارد عرصه شد تا به زعم خود استقلال و آزادی نهایی ملت کرد را به این گروه هدیه کند.
با توجه به بافت جامعه کردی به خصوص در مناطق صعب العبور و روستایی، زنان اصولا در جامعهای مردسالار رشد و زندگی میکنند. شعارهای جذاب پ.ک.ک مبنی بر برابری و نقش زنان در ساختن جامعهای آرمانی و اعطای پُست به آنها، زنان و دختران را جذب این گروه کرد. زیرا این گروه بر برابری جنسیتی میان اعضای خود تاکید کرده است.
در واقع، بخشی از جذابیت پ.ک.ک برای دختران و زنان، نه مربوط به خود گروه و ساختارها و ایدئولوژی آن، بلکه به بافتار جامعه کردی و احتمالا تحقیر و سرکوب طولانی مدت زنان و نگاه به آنها بهعنوان جنس دوم ارتباط دارد. به این ترتیب، شعارهای جذاب و زندگی چریکی در کوهستان هم به کمک به پ.ک.ک آمد تا دختران و زنان زیادی را به خصوص از مناطق روستایی و سپس شهری جذب کرده و لذا پ.ک.ک با این پشتوانه انسانی، جنگ با دولت ترکیه را آغاز کرد. اما اکنون و بعد از حدود ۴۰ سال از تاسیس پ.ک.ک، فرصت مناسبی برای بررسی رفتار این گروه با زنان و جایگاه دختران و زنان در تفکرات اوجالان دست داده است.
به طور کلی باید گفت که ایدئولوژیهای چپگرا مانند مارکسیسم و لنینیسم و گروههای متاثر از آن دو، ارزش و اعتبار نهاد خانواده (و زن در این نهاد اجتماعی) را کمرنگ جلوه میدهند. بخشی از این اعتبار ندادن نیز به دلیل دوری این گروهها (در این مقاله پ.ک.ک) از باورهای اسلامی است. زن و نهادهای وابسته به آن به خصوص خانواده در اسلام و باورهای اسلامی، ارزش خاصی دارند. اما پ.ک.ک علیرغم فعالیت در ساختار جامعه کُردیِ مسلمان، فاقد این رویکرد است.
پ.ک.ک نیز متاثر از این ایدئولوژی مارکسیسم- لنینیسم (در جامعهای مسلمان و سنتی)، فاقد نگاه مثبت و ارزشی به نهاد خانواده است و به همین دلیل آن را عامل عقب ماندگی زنان میداند. بهعنوان مثال، نگاهی به اساسنامه گروهک پژاک که شاخهای از پ.ک.ک است، نشان میدهد این گروه عدم وجود روابط دموکراتیک در مناسبات خانوادگی و جامعه و برخی نابرابریها و تبعیضها را دلیل و بهانه نفی نهاد خانواده میداند. پژاک در اساسنامه خود آورده است: «زن آزاد، به معنای جامعه آزاد است و جامعه آزاد نیز ملت دمکراتیک است. در همین رابطه نقش سنتی مرد باید واژگون شود و این امر اهمیتی انقلابی دارد».
تاکید بر آزادی ذهنی زنان به عنوان اولویت اول، تلاش برای آزادی همه زنان از قید و بند باورهای غلط، ممانعت از بروز تاثیر مردان بر انتخابهای زنان و استقلال کامل آنها، عدم وجود آزادی برای زنان در جامعه ترکیه، احترام به استقلال اعضای زن در پ.ک.ک و زندگی مستقل در کوهستان، جدایی از فرهنگ مردسالار و بسته محل اقامت و زندگی، آزادی مردم مناطق کردنشین و احترام به فرهنگ آنها از شعارهای این گروهک است.
در واقع پ.ک.ک و گروههای وابسته به آن، به جای تغییر باورهای غلط در جامعه مردسالار، کل ساختار خانواده و روابط زن و مرد را از اساس منکر شدهاند. مراد این گروهها از جامعه و زن آزاد نیز، نفی خانواده و حتی ازدواج است. این گروه، زندگی دشوار و تحقیرآمیز در کوهستان و خطر نزدیک و دائمی مرگ در آن را آزادی توصیف کرده و به این ترتیب، دختران زیادی را به کشتن داده است.
ازدواج در پ.ک.ک و گروههای وابسته به آن ممنوع است؛ زیرا از نظر پ.ک.ک و ایدئولوژی آن، ازدواج، محدودیت برای زن است. به همین دلیل و بنا به گزارشهای متعدد و مستند و همچنین اعترافات اعضای این گروه، نرخ تجاوز و آزار جنسی در این گروه بالا و قابل توجه است. بخش عمده تعرض و تجاوز به زنان نیز توسط افراد اصلی و رده بالای پ.ک.ک صورت گرفته است. اعضای سابق پ.ک.ک و زیرمجموعههای آن اعتراف میکنند تجاوز جنسی، آزار و اذیت دختران و کودکان فراگیر است و افراد خاطی نیز محاکمه نمیشوند. اما افزایش تعداد تعرض و آزار جنسی، باعث جدا شدن واحدهای عملیاتی زنان و مردان در پ.ک.ک شد.
یکی از قربانیان فراری در گفتگو با خبرگزاری آناتولی میگوید: «پ.ک.ک نه تنها ساختاری اجتماعی نیست، بلکه یک ساختار فاسد و مضر اجتماعی است که هویت و ارزش زن را کم کرده و به آن توهین و تلاش میکند براساس ذهنیت متلاطم خود نظم خاص خود را به مسئله بدهد.» پ.ک.ک و سایر شاخههای اقماری آن دقت میکنند تا ایدئولوژی آنارشیست آنها افشا نشود.
ازدواج در تعالیم پ.ک.ک، بهعنوان یک مفهوم بورژوایی و مبتنی بر مالکیت و ابزار قدرت پدرسالارانه و امپریالیستی است. رابطه جنسی نیز تا زمانی که روابط جنسیتی واقعا آزاد به وجود بیاید، ممنوع است و این اتفاق نخواهد افتاد تا زمانی که انقلاب به پایان برسد. در این چارچوب، پ.ک.ک اعتقاد دارد تنها پس از اینکه مردان و زنان خود را از ذهنیت مردانه غالب رها میکنند، میتوانند نوعی از رابطه را در جایی که بتوانند با هم به صورت یک جامعه زندگی و به صورت جنسیتی صحبت کنند، تجربه نمایند. در واقع اوجالان، بزرگترین مشکل بر سر تحقق آزادی را، خانواده و ازدواج میداند و آنها را مانند چاهی عمیق و بی انتها توصیف میکند.
اوجالان در کتاب «دفاع از یک خلق» مینویسد: «این نهادها که برای زن به منزله رهایی قلمداد میشوند در شرایط ذهنیت اجتماعی موجود، معنایی غیر از گذار از قفسی به قفسی دیگر در بر ندارد، افزون بر انکه مجبور میشود شادابی و طراوت جوانی خود را به دست یک ذهنیت قصاب گونه بدهد. خانواده را باید به عنوان نهاد «جاسوس» جامعه فرادست- گروه اقتدارگرا- در میان خلق در نظر گرفت. مرد نماینده نظام اقتدار و متمرکز شدن آن در خانواده است. وقتی زن ازدواج میکند در واقع تبدیل به برده میشود. تصور نمودن نهاد دیگری غیر از نهاد ازدواج که این همه بردگی ساز میباشد مشکل است. در معنای واقعی هم، گستردهترین بردگیها از طریق این نهاد (ازدواج) شکل میگیرد، در خانواده ریشه دوانیده و تداوم مییابد».
در واقع، در تفکر اوجالان و پ.ک.ک، ازدواج، مادر شدن و عشق، بردگی است؛ اما زندگی در کوهستان، عملیات و فرار به صورت چریکی، پرت شدن به درهها، بمباران توسط ارتش ترکیه، مورد تجاوز قرار گرفتن توسط مردان و سران پ.ک.ک، زندگی در غار و…، عین آزادگی است. این تفکر خطرناک، باعث مرگ دهها هزار زن و دختر، نابودی آینده آنها و آینده جامعه کُردی شده است؛ بدون انکه حداقل دستاورد را به همراه داشته باشد. نه کردستان متحدی تشکیل شد و نه کنفدرالیسم دموکراتیک اوجالان، به جایی رسید. پ.ک.ک هر روز فرماندهان ارشد خود را از دست داد و احزاب اقماری آن بارها تعطیل شدند. خروجی تفکرات اوجالان در مورد زنان، صرفا به چند مناسبت و خودسوزی و عملیات انتحاری محدود شد.