در سیستم های سیاسی واجتماعی گروهک ها نیز مانند هر سیستمی معمولا اسیمیلاسیون در طرز زندگی ورفتار عضوها بشدت صورت می گیرد و با استفاده از متدهای تغییر ذهنی و رفتاری را بر عضوها القا می کنند تا اینکه بتوانند نیروهی مطلوب را در راستای اهداف گروهک پدید بیاورند اما سیستم رئالیته فرقه با توجه ما ماهیت خودشان که بعنوان آلترناتیف در برابر جامعه حقیقی تشکیل شده اند ویژگی های منحصر خود را دارند وفرقه ها معیارها و ارزشهای مادی ومعنوی جامعه را رد می کنند وسیتمشان را بطو کلی جداگانه تر از جامعه می سازند نمیخواهند هیچ شباهتی با جامعه داشته باشند و به همین منظور نمی توان شباهتی را در سبک زندگی گروهکها با زندگی جامعه دیدو همیشه این دو پدیده متضاد هم هستند وفرقه ها به عضوهای شان می پندارند که دشمن اصلی انها فرهنگ و ارزش های معنوی و مادی جامعه هستندوبشدت سعی دارند که عضوها از تغییرات جامعه باخبر نشوند.
گروهک پژاک هم با تبعیت از ایدئولوژی القا شده از طرف پ ک ک سیستمی هرمی و بسته دارند وسیستم فرقه با ویژیگی های خود معمولا بسته است ونمی گذارند که تفکرات و فرهنگهای بیرونی به سیستم شان نفوذ کنند وحتی سعی می کنند که عضوهایشان با دنیای بیرونی رابطه نداشته باشند وهدف پژاک از این کار ایزوله کردن و انجماد کردن تفکرات کادرهاست اگر با دقت مشاهده کنیم کادرهایی که از پژاک فرار می کنند و به اغوش خانواده برمی گرددند برای مدتی نمی توانند مانند افراد عادی رفتار کنند و شیوه زندگی ورفتاری و اخلاقی و میزان سنجش ومعیارها، گفتمان انها و شیوه برخورد با مردم …کاملا متفاوت است این افراد در زندگی اولیه در ابتدا با مشکلاتی برخورد می کنند و نمی توانند عادی باشند ونسبت به انتقاد ها حساس هستند ،خودشان را تنها میبینند ونمی خواهند در جمع ها ظاهر شوند وگوشه نشین می شوند
این خصوصیات برگرفته از طرز زندگی کادرها در فرقه ها می با شد گروهک ها با این تغییر رفتار سعی می کنند که کادرها را نسبت به گذشته شان بدبین کنند وتنا راهی را برای انها انتخاب می کنند و ان هم همراهی با گروهک است وزمانی که کادرها در گروهک در پروسه تغییر قرار می گیرند رفتارهای و معیارهای گذشته شان را با هدایت گروهک سرکوب می کننددیگر این افراد نسبت به گذشته شان و خانوادشان بدبین وبی تفاوت می شوند و انها را مانند تله می بینند خیلی از خانوادها بعد از چندین سال توانستند در قندیل فرزندانشان را ببینند اولین گفته شان این بود :فرزندم خیلی تغییر کرده ونسبت به ملاقات ما زیاد خوشحال نبود و سعی می کرد که وقت ملاقات زود تر به اتمام برسد و ما برگردیم وتحمل ما را نداشت .بله افراد در گروهک ها با اموزش ها ایدئولوژیکی تغییر می کنند زیرا در اموزشها به انها گفته می شود که بزرگترین انگل برای شما خانواده ووالدین تان هستند و اینها مانع رسیدن شما به ارزوهایتان هستند .و به همین علت انها تحمل افراد بغیر از خودشان را ندارند بودند دخترانی در قندیل زمانی که به انها گفته شد که والدین بعد از چندین سال به ملاقات شما شما امده اند که شما را ببیند دختران اماده نشدند که والدین خود را ببیند و والدین دست خالی برگشتند
سیاست گروه طوری القا شده که کسانی که اماده نشوند والدین خود را ببینند در نظر گروه مثبت تلقی می شود ومی گویند فلانی تماما خود را از گره های گذشته رهانیده است.
این حقیقتای از روند مغزشویی هایی هستند که در گروهکها وبخصوص در پژاک بر سر ایرانیها می اورند وسعی می کنند کادرهای ایرانی را در دورترین منطقه ها بفرستند تا تماما در اختیار گروه باشند.
ولازم است که برای نجات افرادی که در بستر گروهک گیر کرده اند کارهایی انجام بشود زیرا پایان زندگی در گروهکها با مرگ حتمی روبرو است زیرا گروهک ها دوست ندارند که اعضایشان برگردند وزمانی که افراد فرار می کنند گروهک ها بشدت عصبانی می شوند زیرا انها از این می ترسند که این افراد حقیقت های زندگی را در فرقه افشا کنند وبه همین منظور هرکس در حد امکان خود کمک کند تا بتوانیم این افراد ی را که در داخل سیستم گروهک گیر کرده اند نجات پیدا کنند.
